ورزشگاه تختی بافقم,,, روزگارم خوب نیست,
ورزشگاه تختی بافقم,,, روزگارم خوب نیست,
صاحبم رفته و دیگر نیست***
سالن کوثرم لوله آبش شکست***
پس کجایند دوستان با وفا**
که ورزشگاه تختی را گذاشتن تنها**
گفتند هر که مدیر کل را نائب است*
بر من ورزشگاه تختی صاحب است*
دیگر ندارم مثل قدیما اعتبار و فخر*
هر چند که روشن شده موتور خونه استخر*
راستی این همه میگیرن آقایون جلسه**
گفتیم شاید رییس ما از راه برسه**
ورزشگاه تختی ام روزگارم خوب نیست*
فقط ازم نپرسید مدیر کل ت کیست**
یه روز بهم گفت تو هم حالت خوب میشه**
چی بگیم؟سکوت,آخه قوم و خویشه**
زنگ زدم به همسایمون سالن گمنام**
اونم میگه برق م رو قطع کردن و منم تنهام**
گمنام میگه پول قرضی تو دست و بالت نیست**
میگم ورزشگاه تختی ام و روزگارم خوب نیست***
ورزش بافق داره میشه مثل من لاغر و باریک***
سالن ایثار اس داده منم قبض ندادم شدم تاریک**
ورزشگاه تختی ام روزگارم خوب نیست**
سالن گمنام و ایثار تحویل کیست**
ورزشگاه تختی ام چرا دیگر کسی در من نمی کند بازی***
گاهی وقتا حسودیم میشه به هیات شمشیربازی***
وعده کردیم با ایثار و گمنام بریم فلکه قارچ**
ما که به آتش افروز راضی بودیم اونم رفت زارچ**
دوستای گلم به ما سر بزنید در ورزشگاه تختی**
منم با مدیر کل و دوست قدیمم هستم به فکر
خوشبختی**
گاهی از پنچره می نگرم کسی در کوچه نیست**
اصلا من حالم خوبه فقط بودجه نیست”
نام شاعر را هم درج کنید