جنايتي درحق کم درآمدها ، بي سرپرستان و پزشکان

جنايتي درحق کم درآمدها ، بي سرپرستان و پزشکان
در اسلام چند شغل مکروه اعلام شده است و در آن مشاغل ، قصابي آمده و شنيده ايم که يکي از دلايل مکروه شدن قصابي از آن جهت است که سنگدلي مي آورد . در اين مشاغل مکروه ، نامياز شغل پزشکي نيست و البته نبايد هم انتظار داشته باشيم که پزشکي و پرستاري شغلي مکروه معرفي گرديده باشد ، هميشه اين شغلِ قدمتدار در بين مردم ، شريف و خدمتگذار شناخته شده است .
اما در خبرهاي اين چند روز خبري از رسوخ داعش در جامعه پزشکي ايران اسلامي پخش شد خبري حاوي اين مطلب که بخيه هاي صورت يک کودک در خميني شهر کشيده شد چون خانواده وي قادر به پرداخت هزينه آن نشده اند و در اين رابطه پزشک و پرستار سنگدل معلق گرديدند و فعلا همين .
اگر يادتان باشد مدتي پيش و يا بهتر بگويم کمتر از مدتي پيش ،يکسري برخورد و عزل و نصبي در صدا و سيما انجام شد و آن هم به خاطر اشتباه عموهاي زحمتکش و خدوم و با سابقه در برنامه فتيله ، بگذريم از افراط بودن يا نبودنش؟

حال سوال اينجاست که آيا معلق شدن يک پرستار و يک پزشک در مورد قضيه خميني شهر کافي است و بهترين کار است و جلو تکرار شدن اين عمل ضد بشري را در آينده خواهد گرفت ؟!!!
در اسلام داريم که کشته شدن يک نفر برابر از بين رفتن تمام جامعه است حال بنظر ميرسد بر اساس مقتضيات زمان بايد قوانين شرعي و قانوني در اين رابطه تدوين شود . شما وقتي ميخواهيد راننده اتوبوس شويد بايد يکسري مسائل اخلاقي و آزمايشات را انجام دهي و علاوه بر اين در زمان انجام وظيفه و سوار کردن مسافر ، سلامتي مسافر را متعهد ميشوي و در مسير پليس و تازگيها مسافر وضعيت رانندگي شما را کنترل ميکند اما بنظر ميرسد اين شرايط در جامعه پزشکي کمتر حاکم است و قانون درست و درماني ندارد چرا که براي مثال ما بايد به پزشک و بيمارستان تعهد بدهيم که اگر مريضمان در حين عمل جان به پزشک تقديم کرد جنازه اش را تحويل بگيريم و جنازه روي دست پزشک محترم نماند . در حالي که پزشکي که نمي تواند جان مريض را متعهد شود نبايد روي وي آزمايش و عمل جراحي کند ، شما در يک تعميرگاه خودرو اين شرايط را نمي بيني !!!
بگذريم در قضيه خميني شهر ، جامعه پزشکي مييبايست از خود و از هويت خود دفاع ميکرد و هنوز دير نشده است چرا که داعش پزشکي رخي نشان داده است و مردم و علي الخصوص کودکان و زنان را در خانواده هايي کم درآمد و بي سرپرست تهديد مي کند و نمک بر زخم نداريشان مي پاشد لذا بجاست که جامعه پزشکي بعنوان يکي از خدومترين و متخصص ترين قشرهاي جامعه از اين مدرک داران نالايق برائت جسته و دور هم جمع شوند و منشور اخلاقي پزشکان را بار ديگر اول براي خودشان و سپس مردم بخوانند و اين غده سرطاني پزشکي را نسخه اي بپيچند، باشد که انشالله ديگر چنين رخدادهاي خصمانه اي رخ ندهد و مهر و عاطفه ، پزشکي و پرستاري زير سوال نرود .
محمد مهدي عليزاده فلاح