کجایند فرزندان عبدالرضا خان بافقی و نوادگان ملا عبدا… بهابادی

با سلام به روح پاک معمار کبیر انقلاب، همان مهربانی که گفت: مجلس عصاره فضایل ملت است و آرزوی بقای عمر باعزت برای رهبر جمهوری اسلامی ایران.

درود بر مهریز و مردمان مهربانش، درود بر مهریز و خانه باغهای مهریز، درود بر ابرکوه و سرو 4500 ساله اش، درود خدا بر مردم تلاشگر ابرکوه، سلام درود بر خاتم و خاتمی، و سلام بر مهرورز خاتم و سلام بر بهاباد و ملا عبدا… بهابادی، درود و سلام بر بهاباد و آنگاه که خورشید طلایی رنگ بر دشت بهاباد می تابد. سلام بر بافق و علمای بافقی، سلام بر بافق و شعرای بافقی.

مردم بافق بسیار خرسندم به عنوان فردی که سالهاست لباس مقدس قصه گویی غصه های شما را پوشیده ام و در هر شرایطی تلاشم این بود قصه گوی صادق غصه های شما باشم.

امیدوارم خدمت کوچکی برای شما شهروندان عزیز کرده باشم .   ” امروز می خوام قصه بگم – از دل پر غصه بگم “

قصه ای از هزارویک شب شما و هزار یکسالی که شما مردم بار بی کسی و تنهای را در سطح استان یزد بدوش می کشید قصه ای از جنس داشتن ولی نخواستن. قصه ای از روزهای که شیخ شاب آمد و رفت ما حامیش نبودیم و بعد نشستیم و در غارهای تنهای خود فقط به افسوسی بسنده کردیم، بیاید یکباره دیگر نگذاریم تاریخ تکرار شود و نگذاریم شیخ شابی دیگر در شامگاه جمعه ای دیگر برای همیشه به گوشه عزلت خود برود مردم بافق اهالی فهیم بهاباد اگر به تاریخ و جغرافیای خود نگاه کنید در بین شهرستان استان یزد از غنی ترین شهرستانها می باشیم در حالی که از محرومترین شهرستانهای استان یزد می باشیم. چرا؟ چون هرگز نماینده بومی نداشتیم به قول ضرب المثلی که می گوید برای همه نمدی می بافیم ولی برای خود کلاهی نبافتیم. ای کاش یاد بگیریم. که فرصتها مانند ابر بهاری در حرکتند. اگر قدر این فرصتها را ندانیم اگر جمعه دهم اردیبهشت ماه در ا.ولین ساعات رای گیری خود و اقوام و دوستان را به پای صندوقهای رای نکشانیم و همه چیز را منوط به آخرین ساعات رای گیری نماییم یک باره دیگر قضیه دکتر شیخ شاب تکرار می شود. و چهار سال دیگر بر اسبی که ما زین کرده ایم دیگران سوار می شوند و یکه تازی خواهند کرد. درود بر خواجه شیراز همو که گفت:

چو دشمن بخواهد بنیاد قومی را براندازد_ نخست آنم قوم را از هم پریشان و جدا سازد.

وعده ما روز جمعه دهم اردیبهشت ساعات اولیه رای گیری

قصه گویی غصه های شما عباس ابراهیمی خوسفی( دایی عباس)