اردیبهشتی دیگرگونه!!
چندسالی است اردیبهشتهای بافق تاریخی شده است و سرنوشت ساز.
اردیبهشتهایی که تا قبل از اردیبهشت امسال نمادی شده بود از اجحاف بر حق خواهی مردمانی که سالها محروم نگه داشته شده بودند و جالب اینکه همانها که نمی خواستند بیداریشان را ببینند با یک ندانم کاری محرز در سال 90 ضرب المثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» را با یک بیدار باش برای بافق تحقق بخشیدند.
هرچند بیدارباش اردیبهشت 90 با طنین نوازش آرام پدری دلسوز نبود بلکه سیلی سردی بود که کبودی آن هنوز بر گونه مردمان دیار نخل و آفتاب خودنمایی می کند و رد چکمه های های یگان ویژه – ای که ناچار باید به نگاه نظامی گر کسانی که بر جایگاه سیاسی استان تکیه زده بودند بله می گفت – آنچان بر گرده مطالبه گری مردمان کویر حک شد که با آب هفت دریای تبسم های مخملین بعدی شسته نشد، اما ثمره ای به نام اتحاد و یکدلی داشت که میوه شیرنش 5 سال بعد از آن یعنی در اردیبهشت 95 چیده شد.
اردیبهشت 93 هم اردیبهشتی مشابه اردیبهشت 90 بود در قاموس مطالبه گری مردمان بافق ،وقتی تاراج تدریجی سرمایه های خدادادیشان تبدیل به یک حراج نامتعارف در اصل خاک سرزمینشان شده بود.هرچند قوه قهریه تصمیم گیران استان در این اردیبهشت تا پشت دیوارهای شهر آمد اما با تجربه سال 90 اجازه حرکت نابخردانه به خود نداد و شاید ماجرا به گونه ای «سر با پنبه بریدن» مدیریت شد که مسلما تاریخ از آن نیز پرده برخواهد داشت.
و اما اردیبهشت 95 دیگرگونه بود.
اردیبهشت 95 اردیبهشتی بود پر از بیداری،اما بیداری توام با هوشیاری حضور تمام قد در یک ماراتن نابرابر انتخاباتی.
اردیبهشت 95 هم اشک داشت، اما نه از جنس اشک اجباری با سوزش گازهای اشک آور، بلکه اشک چکیده شده از سر شوق پیروزی.
اردیبهشت 95 پر از شور بود و شادی و حس غرور.
اردیبهشت 95 نمادی شد از خواستن و توانستن.
اردیبهشت 95 پلی شد برای رسیدن به بسیاری از ناداشته ها
و بدینسان اردیبهشتهای بافق؛ تلخ !یا شیرین! دارد برای مردمان این دیار ماندگار می شود و تاریخی.
بدان امید که به یمن اردیبهشت امسال و از پس این ملایمات و ناملایمات، نام مردان تاریخ ساز بافق بر تارک تاریخ خوش بدرخشد.
محمد علی قاسم زاده
فقط می گم آفرین بر این قلم زیبا