جاده مرگ

دسته: مقالات
۱۰ دیدگاه
چهارشنبه - 5 خرداد 1395
ارابه مرگ در جاده بافق یکه تازی می کند و هر از گاهی گلهایی را با تازیانه نفرت و خشونت خود پرپر می کند و ما تماشا چیان این مناظر ترسناک هستیم و شاید یک بار هم از خود نمی پرسیم که ممکن است نفر بعدی  ما باشیم؟
حکایت دو بانده شدن جاده بافق هم کم کم دارد مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.هفته ای نیست که خبر دلخراش تصادفی هولناک را در این جاده نشنویم.
چرا مسئولان برای رفع این مشکل که با جان مردم سروکار دارد,جلسه ویژه  ای تشکیل نمی دهند ؟چرا هر مسئولی توپ را در زمین دیگری می اندازد؟چرا کشوری با این همه ثروت هنوز بودجه ای کافی برای ابتدایی ترین نیاز های شهروندان خود ندارد؟ مردم باید دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس؟اگر پولی در خزانه نیست و کفگیرها به ته دیگ خورده است پس این همه پرونده  ریز و درشت اختلاس و دزدی مسئولان در دو لت های قبلی و فعلی از کجا  می آید؟
کم کم باید به دیانت این افراد شک کرد و حتی باید به انسانیت آن ها هم با دیده تردید نگریست.واقعا ارزان ترین چیز در جامعه ما مرگ است و بر سر هر کوی و برزن مرگ ارزان می فروشند. چقدر راحت در مورد مرگ صحبت می کنیم و بعد برای آن هزار دلیل و استدلال شرعی و عقلی می آوریم تا اندکی از رنج های خود بکاهیم.
تا کی باید پدری در سوگ فرزند بنشیند و فرزندی در داغ از دست دادن پدر ومادرش مویه کند.
چرا کسی از مسئولان به خاطر کشته شدن مردم بی گناه استعفا نمی دهد؟ چرا کسی اظهار تاثر و تالم نمی کند؟
دوستی نوشته بود  ما برای دوبانده شدن جاده انقلاب نکردیم ما عاشورایی هستیم و برای اسلام انقلاب کردیم .
ما برای حجاب انقلاب کردیم تا زنانمان لخت و عریان در خیابان ظاهر نشوند .ما برای ولایت فقیه انقلاب کردیم.
واقعا  وقتی این مطالب را خواندم متاسف شدم . مگر می شود باور کرد که هنوزچنین اندیشه هایی در جامعه وجود دارد؟ آیا می شود پذیرفت که هنوز چنین  انسان هایی با این اندیشه های افراطی  در شهر و کشور ما زندگی می کنند و آن هم دقیقا در همین نزدیکی و در یک قدمی ما؟
آیا کشته شدن انسان ها این قدر برایمان بی اهمیت شده است که باید انسانیت خود را زیر پا بگذاریم و فکر کنیم عقیده ما بالاتر از دیگران است و ما بیشتر از دیگران می فهمیم بنابراین به خود حق می دهیم که به عنوان مدافع انقلاب و نظام, هر انتقادی را  در نطفه خفه کنیم و هزاران انگ و برچسب به منتقد بزنیم تا کمی عقده های درونمان تسکین یابد؟
فکر کنیم اگر یکی از اقواممان یا خواهر و برادر و فرزند مان هم کشته می شد همین گونه حرف می زدیم یا از عالم وآدم طلبکار بودیم وبه زمین وزمان ناسزا می گفتیم؟
مسئولیت به این نیست که چند صباحی فرد بر مسند قدرت تکیه بزند و حقوقی از بیت المال دریافت کند و هرروز در این جلسه و آن جلسه شرکت کند و فقط آمار بدهند که ما فلان کار و بهمان کار را انجام دادیم. مسئولیت این است که  اگر نمی توانید کاری انجام دهید عطایش را به لقایش ببخشید و صحنه را برای دیگران خالی کنید.
چگونه یک مسئول می تواند شبها, سر راحت به بالین بگذارد در حالی که به خاطر سهل انگاری و بی تدبیری وی انسان های بی گناه کشته می شوند.
شاید کسی بگوید عامل تصادفات فقط جاده نیست و عوامل دیگری هم منجر به تصادف می شود. این حرف کاملا منطقی و درست است ولی اگر نتوانیم آمار تصادفات جاده ای را به صفر برسانیم اما می توانیم آن را کاهش دهیم منتها هرکس به اندازه توان خود.
تا کی باید این صحنه های دلخراش را دید و شنید ؟ چرا وعاظ و خطیبان که تریبون دار هستند دائما این مساله را فریاد نمی زنند؟ تا کی باید خون مردم بی گناه به علت بی تدبیری مسئولان ریخته شود تا مسئولان خواب زده بیدار شوند و آستین همتی بالا بزنندومانع این همه خون ریزی شوند.؟
دکتر حسین ارجمند

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
بازگو این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 5 خرداد 1395 - 11:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

یک نویسنده دل و جرات دار پیدا نمی شود بگوید: از مردم می خواهم شنبه صبح، از ساعت9 صبح، تا قانع شدن جواب و وعده مسئولان، در میدان ورودی شهر بافق، بصورت آرام و ساکت بنشینند و جاده را بر هر گونه رفت و آمدی ببندند…. خواهید دید چگونه جواب می دهد… یادتان نرفته است که با نشستن در بلوار انقلاب، کمربندی را ظرف 40 روز درست کردند…. یا جاده را ظرف دو ماه درست کنند یا فرماندار برود.

محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 5 خرداد 1395 - 11:51 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای امام جمعه محترم اقای فرماندار آقایان شورای شهر بجنبید تا خدای نخواسته کسی از خانواده شما در این جاده قربانی نشده چقدر وعده چقدر قول های بی اساس کمی هم برای رضای خدا همتی کنید واین جاده را سروسامان دهید

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 5 خرداد 1395 - 4:29 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مرگ این دومادر و فرزندشان باید پرونده خونین جاده بافق را مختومه کند.

با انصاف این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 5 خرداد 1395 - 6:53 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

حال که این جریان و تفکر شروع شده است.باید مردم بر مسولین شهر فشار اورده و پیگیر حل این گره کور جاده بافق به یزد باشند …..از شما حرکت از خدا بر کت

غضنفر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 - 9:42 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

هرمسئولی که توانایی انجام کار نداره باید استعفا دهد و از مردم عذرخواهی کند.

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 7 خرداد 1395 - 11:35 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

فک نکنم این حرف و کنایه به مسولان کاری پیش ببره…. باید یه کاری کنیم کارستان .. با پیشنهاد و نظر هیچی حل نمیشه… باید جاده رو ببندیم یا اعتراض کنیم تا حل شه

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 - 5:01 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

غرش تریلی های پراز مواد معدنی خصوصا شبها اگر اتفاقی رخ ندهد برای هرسرنشین ماشین سواری وحشت آوراست.بعضی از مواقع رانندگان این محصولات معدن کش از افراد کم تعهد وکم تجربه میباشند که استفاده از مواد روان گردان ومخدر مزید برعلت آن است .
آسفالت 45 کیلومتر بافقی مانده به گفته فرماندار محترم 15 کیلومترآن شوع خواهد شد ولی جای تاسف دارد بعد از3سال آن هم 15کیلومتر چقدر حرف بی عمل بسیار جای تاسف دارد.

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 15 خرداد 1395 - 12:10 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای دکتر ارجمند محترم. این موضوع ربطی به انقلاب و ولایت فقیه ندارد. این موضوع به دولت امید شما ربط دارد که همیشه مانند طبل تو.خالی فقط با اراجیف و وعده و وعید دهن ملت رو میبندند و ریغ از یک کار مفید برای ملت .دولتی که پولهایی را که باید صرف ابادانی شهر ها کند تو جیب مدیران و …. میریزد.

    Dr.z این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 11 تیر 1395 - 6:38 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    ممنون از اقای دکتر ارجمند بالاخره یکی پیدا شد حرف دل ما رو بزنه

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 11 تیر 1395 - 8:49 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ممنون دکتر ارجمند

You cannot copy content of this page