جشن تیرگان و روز نویسندگان
جشن تیرگان یکی از بزرگترین جشن های ایران باستان است که امروزه در بسیاری از شهرها نکو داشته می شود . بنا بر گاهشمار (تقویم) ایرانی هر روز نامی دارد ، هر گاه آن نام با نام ماه برابر شود ، جشنی گرفته می شود . روز تیر از ماه تیر برابر است با روز سیزدهم . جشن تیرگان در فرهنگ ایران زمین به سه شوند (علت) برگزار می گردد : 1) در گرامی داشت تیشتر ،(ستاره باران آور) این ستاره بنا بر باور مردم درخشانترین ستارهٔ آسمان است که در نیمهٔ دوم سال و همزمان با افزایش بارندگیها دیده می شود (نبرد همیشگی میان نیکی و بدی) . 2) تیرگان روز بزرگداشت پهلوان نامدار تاریخ ایران ، آرش کمانگیر (آرش شیواتیر) است. 3) بنا بر گفته ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه تیرگان ، روز گرامی داشت نویسندگان در ایران باستان است .
تیرگان از سیزدهم تا چند روز پس از آن ادامه دارد این جشن همراه است با برداشت خرمن . مردم این روزها را به شادی و خرمی می نشینند . در برخی مناطق چون سنگسر (مهدی شهر) روز تیرگان خوراکی می پزند به نام « سیزده تامو » . بسیاری می گویند جشن تیرگان جشن انقلاب تابستانی در یکم تیرماه است . در زین الاخبار گردیزی آمده که ناپدید شدن کیخسرو در تیرگان و هنگام آب تنی در چشمه ای رخ داده است .
آئین های زیبایی در تیرگان اجرا می گردد : آب پاشی ، فال کوزه و دست بند تیرو باد .
آب پاشی : آنانکه این جشن را برپای می دارند روز را با پاشیدن آب به روی یکدیگر آغاز می کنند .
فال کوزه یا (چکُ دولَه) : روز پیش از جشن تیرگان، دوشیزهای را برمیگزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او میدهند که «دوله» نام دارد، او کوزه را از آب پاکیزه پر میکند و یک دستمال سبز ابریشمی را روی دهانه آن میاندازد آنگاه «دوله» را نزد کسانی میبرد که آرزویی در دل دارند و میخواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند . آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله میاندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد میبرد و در آنجا میگذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداختهاند و آرزویی داشتهاند در جایی گرد هم میآیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت نزد گروه میآورد. در این فالگیری بیشتر بانوان شرکت میکنند و سالخوردگان با صدایی بلند به نوبت چامه هایی میخوانند و دختر در پایان هر چامه (شعر) ، دست خود را درون دوله میبرد و یکی از چیزها را بیرون میآورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه میشود که چامه خوانده شده مربوط به خواسته و آرزوی او بوده است .
دستبند تیر و باد : در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، پیر و جوان بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ گوناگون بافته شده است به دست میبندند و در باد روز از تیرماه (9 روز پس از آن) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد میسپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد. این کار با خواندن چامه زیر انجام میشود: تیر برو باد بیا ، غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا، خوشه مرواری بیار .
آنچه بیشتر مردم ایران از جشن تیرگان می دانند ، درباره آرش کمانگیر قهرمان ملی ایرانیان است . میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر» شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد؛ این جنگ در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در میآیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد ، میپذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فرود آمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچیک از دو کشور از آن فراتر نروند.آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و با نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بستهاست و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، ولی میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همهٔ نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همهٔ سربازان ایرانی) . خدای بزرگ، به فرشتهٔ باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد (صبح) تا نیمروز (ظهر) در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنهٔ درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند .
تیرگان را چون نوروز پاس بداریم .
پژوهش و نگارش : عالیه نقیب الذاکرین بافقی(مهرگان)
درود بر خانم مهرگان ونوشته زیبایشان در باره تیرگان.