آقای شاطر؛ سلام

دسته: عمومی , مقالات
۹ دیدگاه
پنج‌شنبه - 15 مهر 1395

دیروز که برای خرید نان به یکی از نانوایی های شهرمان بافق مراجعه کرده بودم با صحنه ای قابل تامل و درددلی شنیدنی از یکی از شاطرهای خوب شهرمان مواجه شدم و تصمیم گرفتم  شرح این ماجرا را برای خوانندگان عزیز بنویسم شاید همگی تصمیمی بگیریم برای ایجاد یک فرهنگ خوب و رشد و توسعه آن در زندگی  اجتماعی .

راستش را بخواهید همیشه برایم سؤال بوده و هست که چرا من و برخی از همشهریانم وقتی در صف نانوایی یا صفوف دیگر قرار می گیریم آنقدر با هم مهربان و صمیمی نیستیم که تا رسیدن نوبتمان حرفی برای گفتن داشته باشیم و یا با لبخندی یا جمله ای انرژی زا از زمان انتظارمان به بهترین نحو استفاده کنیم .- (برعکس این ماجرا را در شهرهای شمال کشور بخوبی مشاهده می کنید)- از این می گذرم که خیلی وقتها حتی حاضر به سلام و علیک و احوالپرسی هم با همشهریان خود نیستیم و افرادی را می مانیم که سالهاست با هم قهر هستند و انگار اصلا هم را نمی شناسند.

روز گذشته همانطور که مثل همیشه منتظر بودم تا «آقای شاطر» از پشت دستگاه تنوره نان پزی به سمت مشتریان بیاید و چند عدد نان به من بدهد، متوجه شخصی شدم که با بکار بردن واژه «هوی» مثلا آقای شاطر را صدا زد و گفت: بیا نان بده می خواهیم برویم.چند لحظه بعد شخص دوم که او را می شناختم و تقریبا شخص تحصیلکرده ای هم بود« آقای شاطر» را با صدای «سوت» فراخواند و نان طلب کرد.

در فکرهای قبلی خودم درباره صف نانوایی و چرایی صحبت نکردن مشتری ها با هم هنگام انتظار برای رسیدن نوبت و فرهنگ رعایت نوبت و … بودم که« آقای شاطر »آمد و نان مشتری ها را داد و آنها هم بی هیچگونه خداحافظی رفتند .

نوبت به من که رسید در حالی که «آقای شاطر» داشت نان را تحویلم می داد یواشکی دهانش را بیخ گوشهایم آورد و گفت:«می بینی نوع برخورد مردم با یک نانوا چگونه است؟»

گفتم چطور مگر؟

گفت :«نزدیک 30 سال است به شغل شریف نانوایی و شاطری مشغول هستم و آرزویم این بود که یک مشتری وقتی می آید بجای بکار بردن واژه«هووی» و گاهی «اوهووی»یا «سوت» زدن بگوید «آقای شاطر» و با شنیدن واژه شاطر هم لذت ببرم هم خستگی ساعتها بر روی پا ایستادن جلو تنور داغ از تنم بیرون بیاید. و ادامه داد: «چطور است که یک نفر که مثلا معلم یا مهندس می شود  همه جا او را آقا معلم و آقای مهندس صدا می زنند اما ما که شغلمان آزاد است از این احترام اجتماعی محروم هستیم و نمی توانیم به شغلمان افتخار کنیم؟»

بله مطمنم مشابه این ماجرا و ماجراهای اینگونه برای هر کدام از خوانندگان عزیز اتفاق افتاده و همگی به نوعی شاهد برخوردهایی بوده ایم که نازیبا و حتی گاهی آزار دهنده هستند و دوست داریم که برخوردهای صحیح و بهتر جایگزین آن گردد.

پس بایید با هم تصمیم بگیرم از همین امروز فرهنگ خوب صدا زدن خصوصا در مورد مشاغلی که نیازمند گرفتن انرژی مثبت از دیگران هستند را از خودمان شروع کنیم و در بسط و توسعه آن بکوشیم.

محمد علی قاسم زاده

 


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۰۹
برچسب ها:
دیدگاه ها
بانو این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 15 مهر 1395 - 4:19 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام .مطلب جالبی بود .ولی همشهریان ما این قدر از کوره در رفتن که بیا وببین.احترام جایی نیس.

محمد علی فتاحی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 15 مهر 1395 - 11:52 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام
خسته نباشیدی میگویم به تمام شاطرهای عزیز و دوست داشتنی شهرمون
انصافا مطلب خوبی را اقای قاسم زاده نگاشتند بایستی بیش ازاینا به نانواههای بزرگوار شهرمون احترام بگذاریم
درضمن اگر بالبخندی که اکثر نانواهها دارن نونش هم یه کمی بهتر بشه خیلی بهتر میشه

حسین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 16 مهر 1395 - 10:08 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام خدمت آقای قاسم زاده و تمام نانوایان زحمتکش وکلیه افرادی که بدون هیچ چشم داشتی مشغول به خدمت به مردم هستند…یادداشت خوبی گذاشتید امیدوارم یکم فرهنگها عوض بشه ..

دوست این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 16 مهر 1395 - 3:06 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

می دانید اگر این. نوع معاشرت حل شود شاید نیمی از مشکلات شهر هم حل شود چون باید فرهنگ تغیر کند . ما خودمان هم متوجه این ماجرا نیستیم اما غریبه ها خوب می فهمند ِِ این مورد را در بانک هم زیاد برخورد کردم طرف پولش می گیرد میرود و با کناری خود حتی نگاه هم نمی کند شاید می ترسد چشمش کنند . یا نوبتش بگیرند؟!

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 16 مهر 1395 - 9:27 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

آفرین به آقای قاسم زاده بااین طرزفکر

علی اصغر رنجبر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 16 مهر 1395 - 10:34 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام جناب قاسم زاده دست مریزاد ومرحبا هم بشما وهم به آقای شاطر . آفرین

علیرضا دانشی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 17 مهر 1395 - 8:20 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام خدمت استاد عزیزم
مطلب بسیار جذابی بود ولی متاسفانه تمامی این مسائل بر میگردد به فرهنگ خانواده ها
جالب اینجاست که همین افراد اگر در شهر دیگر یکدیگر را ببینند انگار چند سال است هم را ندیده اند یا خودمان تا یک بافقی را در مشهد میبینیم جور دیگر با او رفتار میکنیم انگار سالها از هم دور بودیم
الهی غرور و تکبر بعضی از بافقی ها کار دستشان ندهد و الهی همیشه با هم دوست باشیم
آقای شاطر خدا قوت شما دومین نفری هستی که بعد از خدا به ما نان میدهی اجرت با خودش
ارادتمند همه علیرضا دانشی

کاظم این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 17 مهر 1395 - 11:42 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

موضوع خوبی را اشاره کردید. حالا یه پیشنهاد به تمامی دوستان که نظر دادند و کسانیکه این مطلب را میخوانند که بیایید حداقل تصمیم بگیریم از خودمان شروع کنیم که هر وقت رفتیم نانوایی سلام شاطر و خسته نباشید را فراموش نکنیم. همیشه میگن ساختن یه فرهنگ و کار خوب زمانبر است ولی امکانپذیر است. البته مطمئنم که نگارنده و دوستان صاحب نظر این کار را تاکنون انجام میدادن ولی از این به بعد با اهتمام بیشتر و رساتر . خدا خیر دهد.

رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 22 مهر 1395 - 12:32 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام و عرض ادب و خدا قوت دارم به همه شاطران خوب شهرمان .از مطلب دوست عزیزمان جناب اقای قاسمزاده نیز تشکر می کنم .البته این عمومیت نداره اگرچه وجود یک مورد هم مطلوب نیست انشالله با تذکر خوب دوست عزیزمان همه یاد بگیریم از کار خوب دیگران تشکر کنیم .حقیر بارها سر کلاس تذکر دادم که هم خدا قوت بگید هم تشکر کنید و خدا حافظی و حتی بعد گرفتن نان به دیگران تعارف کنید جالبتر اینکه تذکر دادم اگه بعد از خود شخص بزرگی دیدید تعارف ویژه کنید .خدا به همه شخصیت احترام به دیگران عنایت فرماید.

You cannot copy content of this page