از شور تا شعور
روز عاشورا در بافق روزی منحصر به فرد و ویژه است اما این ویژگی فقط در شکل و فرم برگزاری این مراسم است که آن را از سایر شهرها متمایز می سازد. مراسمی که از زمان های بسیار دور در فرهنگ وآیین این مردم رشد کرده و پرورش یافته وسال به سال بر رنگ ولعاب آن افزوده می شود و مردمان این سرزمین آن را به عنوان میراثی کهن و ارزشمند نسل به نسل منتقل می کنند بی آن که در صدد نقد یا اصلاح آن برآیند و این مراسم آن قدر تناور و تنومند شده است که کمتر کسی جرات می کند به نقد آن بپردازد و شاخه های اضافی آن را قطع کند و شکل و صورتی جدید با محتوایی عمیق تر به آن ببخشد چون هر کس پا در این میدان بگذارد و بخواهد کوچکترین نقدی براین مراسم وارد کند متهم به بی دینی و الحاد می شود .
عاشورا در بافق عبارت است از یک نمایش خیابانی از تریلی ها و ماشین هایی که هرکدام نمادی از عاشورا وکربلا را با خود حمل می کنند به اضافه کاروان شتران در پیشاپیش هر هیئت و کاروانی از اسب های تزیین شده و آراسته , پرچم ها , علم ها ,علامت ها؛ کتل ها , طبل ها و شیپورها که اجزای اصلی این نمایش اندوهناک را شکل می دهد ودر پایان مراسم هم انبوهی از ظرف های یک بار مصرف و فضولات شتران واسب ها که چهره ای کریه و زشت به شهر می بخشد.چهره ای که هیچ نشانی از باورها و اعتقادات متمدنانه وفرهنگ مدار در آن وجود ندارد و با وجود تبلیغات وسیعی که امسال از طرف شهرداری برای نظافت و پاکیزگی انجام پذیرفت باز هم همان اتفاق تکرار شد.
چیزی که مرا وادار کرد تا دست به قلم ببرم و این چند خط رابنویسم مرگ دل خراش نونهال بافقی بود که در روز عاشورا بر اثر سقوط از ماشین حامل شمایل هیئت, اتفاق افتاد وهم چنین در خبرها خواندم که در یکی دیگر از شهرهای یزد , شتری در روز عاشورا رم می کند و باعث مصدومیت عده ای می شود.
بپذیریم که بزرگتر شدن علم ها و کتلها وکاروان شتران وماشین ها که فقط هیئت هارا طویل تر از سال قبل می کند باعث می شود تا عزاداری اباعبدالله (ع) را به رغم ظاهری پر طمطراق و پر آب و رنگ، از محتوا تهی ساخته و بیشتر به شکل و فرمﺁن توجه شود تا این که بطن ومعنارا عمیق سازد.
آیا نیازی به آوردن این همه شتر و اسب وآذین بستن ماشین های متعدد است؟ اگر ما سال به سال هیئت مان را طولانی تر و بزرگتر کنیم به خدا نزدیک تر می شویم؟ آیا شکل و ظاهر هر هیئت می تواند نشانه ارادت افراد آن هیئت به سالار و سرور شهیدان باشد؟آیا ما هنوز به آن درجه از بصیرت و از خود گذشتگی نرسیده ایم که همگان در زیر یک پرچم و یک علم سینه بزنیم و عزاداری کنیم مگر نه این است که امام و یارانشان از همه چیزشان در ظهر عاشورا گذشتند و خودشان را فدا کردند تا چراغ راه آیندگان باشند؟آیا ما هنوز آن همه ارادت در خود نیافته ایم که از خود بگذریم و مانند بسیاری دیگر از شهرهای ایران در زیر پرچم ابا عبدالله(ع) سینه و زنجیر بزنیم بی آن که خود را وابسته به این هیئت و آن محله و این قبیله بدانیم؟چراهنوز باید برایمان مشخص کنند که کدام هیئت اول یا دوم بیاید و بقیه ملزم به رعایت این ترتیب باشند؟
بدانیم هرچه بیشتر به ظواهر پرداخته شود بی شک مارا از اصل قیام دور نگه می دارد چون مهم ترین درس حسین(ع) ویارانش در تاریخ همان درس آزادگی و زیر بار زور نرفتن است در حالی که مردم فقط بر مصائب حسین می گریند بی آن که در برابر جور وتعدی قیام کنندوآگاهانه و عالمانه به احقاق حق خود بپردازند.
ازطرف دیگر نتیجه زیاده روی در ظواهر باعث می شود تا نسل درمانده و بینوا در قرنی که بیش از هر زمان دیگری به شهدای کربلا و پیام کربلا نیاز دارد، تنها و سرگردان باقی بماندو لایق محرم اسرار محرم نگرددتا رازهای نهفته در تاریخ تشیع برای او واگویه شودو شور حسینی و شعور علوی درجان اودمیده شود به گونه ای که هیچ تندبادی نتواند شاخه های هویت وی را درهم شکند
به امیدﺁن که همگی در مکتب خانه اهل بیت ،حسینی وار بیاندیشیم و روش ومنش خود را در خمخانه معرفت ،صبغه عاشورایی زنیم تا محرم اسرار محرم شویم.
هرکه شدمحرم دل در حرم یاربماند
وﺁن که این کارندانست درانکاربماند
دکتر حسین ارجمند
اگه شتر نیارن که کسی نمی ره عزاداری کنه
اگه بخواهیم سیاهی لشکر جمع کنیم باید شتر بیاریم چاره ای نیست . مطمئن باشید اگه حیوانات دیگه ای بیارید بیشتر جمعیت میاد .
آقای دکتر عزاداری قشنگیش به همین مسائله