دلگیرم از جفا وعزادار سکوت
دلگیرم از به تاراج رفتن ثروت های زیر پایمان وسهم بافقی ‘,,,,,,,,,,,,
دلگیرم از خودم ومهرسکوت بر برلبانمان
دلگیرم از کسانی که خودرا دوستدار بافق میدانند ولی منافع و اینده بافق را مهم نمیدانند ولی میز وپست شان را مهمترمیدانند’
اری من اهل بافقم تبعیض وفقر رالمس کرده ام,
اری از دیاری صحبت می کنم که جوانان سرزمینش در طول تاریخ بارها با دلاوری هایشان مایه فخر و ومباهات شده اند ودر وصف شان سروده اند
جوانانی که باافتخار پرپر شدند, همانهایی که گمنام وبی نشان رفتند تا نام ایران همیشه جاوید بر تارک تاریخ بدرخشد
همانهایی که گمنام رفتند تادیگران با نام انها برای خودشان نام ونانی گرد اورند ونامشان اوازه وشهره شهر گردد
مطمئنم روزی تاریخ, بافق وبافقی را قضاوت خواهد کرد
بافق باخاکی زرخیز وغنی وسرشار ازمنابع خدادادی معادن.
سرشار از ثروت های بی کلان در زیر زمین
سرشار از مردمانی سخت کوش انقلابی وقانع ودرعین حال مظلوم وبی بهره ازاین همه ثروت ومنابع خدادی
براستی چه شد که حال وروزمان این شد سرزمینی همانند سرزمین جنگ زده وغبارزده. ایا با این همه منابع ظاهر شهرمان باید اینگونه باشد
همین مردمانی که روزگاری برای احقاق. حق میهن عزیزمان ایران درصف اول خاکریز می جنگیدند. ولی حال چه شده که دیارمان. اینگونه شده؟
با گرفتن نبض تپنده چغارت وتقسیم ان ماحصلش برای بافق تبعیض ونابودی اینده فرزندانمان نصیب ماشده و ابادا نی ان نصیب شهرهای همجوار ومرکز نشینان.
ماحصلش. برای بافقی. گردو خاک و مریضی. وسرطانها وتبدیل مزارع اطراف شهر به بیابان
زندگی. ما شهروندان بافقی هرروز شاید زجر اورتر از قبل شود بیماریهای تنفسی, ناراحتی های قلبی, اختلالات ژنتیکی, ریوی وسرطانها ها وازهمه درد اورتر جاده مرگی که برای عده ای محل ارتزاق ودرامد وبرای عده ای تصفیه حساب های حزبی وبرای بافقی از دست دادن عزیزی اینها امان مردم بافق رابریده است نمیدانم چه کسی راخطاب قرار دهم؟
دولت (وزیر راه و رفاه) ؟
سازمان محیط زیست ؟
استاندار؟
نماینده مجلس؟
ویا انها یی که هرازگاهی به مرز وبوم بافق دست اندازی میکنن؟
دلگیرم از خودم ومهرسکوت بر برلبانمان
دلگیرم از کسانی که خودرا دوستدار بافق میدانند ولی منافع و اینده بافق را مهم نمیدانند ولی میز وپست شان را مهمترمیدانند’
اری من اهل بافقم تبعیض وفقر رالمس کرده ام,
اری از دیاری صحبت می کنم که جوانان سرزمینش در طول تاریخ بارها با دلاوری هایشان مایه فخر و ومباهات شده اند ودر وصف شان سروده اند
جوانانی که باافتخار پرپر شدند, همانهایی که گمنام وبی نشان رفتند تا نام ایران همیشه جاوید بر تارک تاریخ بدرخشد
همانهایی که گمنام رفتند تادیگران با نام انها برای خودشان نام ونانی گرد اورند ونامشان اوازه وشهره شهر گردد
مطمئنم روزی تاریخ, بافق وبافقی را قضاوت خواهد کرد
بافق باخاکی زرخیز وغنی وسرشار ازمنابع خدادادی معادن.
سرشار از ثروت های بی کلان در زیر زمین
سرشار از مردمانی سخت کوش انقلابی وقانع ودرعین حال مظلوم وبی بهره ازاین همه ثروت ومنابع خدادی
براستی چه شد که حال وروزمان این شد سرزمینی همانند سرزمین جنگ زده وغبارزده. ایا با این همه منابع ظاهر شهرمان باید اینگونه باشد
همین مردمانی که روزگاری برای احقاق. حق میهن عزیزمان ایران درصف اول خاکریز می جنگیدند. ولی حال چه شده که دیارمان. اینگونه شده؟
با گرفتن نبض تپنده چغارت وتقسیم ان ماحصلش برای بافق تبعیض ونابودی اینده فرزندانمان نصیب ماشده و ابادا نی ان نصیب شهرهای همجوار ومرکز نشینان.
ماحصلش. برای بافقی. گردو خاک و مریضی. وسرطانها وتبدیل مزارع اطراف شهر به بیابان
زندگی. ما شهروندان بافقی هرروز شاید زجر اورتر از قبل شود بیماریهای تنفسی, ناراحتی های قلبی, اختلالات ژنتیکی, ریوی وسرطانها ها وازهمه درد اورتر جاده مرگی که برای عده ای محل ارتزاق ودرامد وبرای عده ای تصفیه حساب های حزبی وبرای بافقی از دست دادن عزیزی اینها امان مردم بافق رابریده است نمیدانم چه کسی راخطاب قرار دهم؟
دولت (وزیر راه و رفاه) ؟
سازمان محیط زیست ؟
استاندار؟
نماینده مجلس؟
ویا انها یی که هرازگاهی به مرز وبوم بافق دست اندازی میکنن؟
ایا واقعا سلامتی مردم ازحداقل خواسته ها نیست! ایامردمی که درمعادن درتابستانها باگرمای بالای 50 درجه وزمستان های
سرد گردو خاک سنگ اهن را میخورندوومیهمان ریه هایشان می شود تاکشورم از تولید سود ببرد لایق چنین بی مهری و وضعیتی هستند؟
ایا وقتی مردمان شهرم نظاره گر سیل هجوم کامیونها وتریلی ها وواگن های قطارکه سرمایه شهرمان رابه سرعت نور میبرند ودراخر نابودی رابرایمان هدیه درمیاورند غصه دار نمی شوند؟
کاش تریلی ها وکامیون ها که با عجله اینده شهرمان را به یغما میبرند دوربرگردانی داشت وباخود. ابادانی. وتضمین اینده فرزندانمان را می اوردند . ولی افسوس وصد افسوس هدیه انها به شهر وشهروندان بافقی به یغما بردن ثروت و نشاندن رخت عزابرتن خانواده های بافقی
ایا سهم بافق وبافقی از ان همه ثروت فقط مریضی وعزا است. وای کاش بعضی. از مسئولیینی که هربار مردم خواستار حداقل حقوق قانونی خود میشدن بجای دعوت به صبر حقیقت را به زبان می اوردند مدتهاست که دیگر چشم و گوش مردم پرشده از وعده های خیالی و دروغین. مردم خسته از کلنگ های برزمین مانده اند. خسته از وعدهایی که تاریخ اتمام ندارد
اینها همه سوالاتی. هستند که درذهن مردم بافق تداعی می شود و خواست جدی ومطالبه عمومی همه ی ما است باورکنید دیگر هیچ حرفی مرحم دل مردم بافق نیست ونخواهد شد به امید روزی که وجدان خفته بعضی. از مسئولان بیدار ومردم شاهد شکوفایی. بافق باشند
کاش تریلی ها وکامیون ها که با عجله اینده شهرمان را به یغما میبرند دوربرگردانی داشت وباخود. ابادانی. وتضمین اینده فرزندانمان را می اوردند . ولی افسوس وصد افسوس هدیه انها به شهر وشهروندان بافقی به یغما بردن ثروت و نشاندن رخت عزابرتن خانواده های بافقی
ایا سهم بافق وبافقی از ان همه ثروت فقط مریضی وعزا است. وای کاش بعضی. از مسئولیینی که هربار مردم خواستار حداقل حقوق قانونی خود میشدن بجای دعوت به صبر حقیقت را به زبان می اوردند مدتهاست که دیگر چشم و گوش مردم پرشده از وعده های خیالی و دروغین. مردم خسته از کلنگ های برزمین مانده اند. خسته از وعدهایی که تاریخ اتمام ندارد
اینها همه سوالاتی. هستند که درذهن مردم بافق تداعی می شود و خواست جدی ومطالبه عمومی همه ی ما است باورکنید دیگر هیچ حرفی مرحم دل مردم بافق نیست ونخواهد شد به امید روزی که وجدان خفته بعضی. از مسئولان بیدار ومردم شاهد شکوفایی. بافق باشند
مهدی عسکری
بازدید: ۷۸
برچسب ها:
چقدر شعر غمناکی. اینجور هم که میگی نی برادر. خوشبختانه جوانها روشنند