عجیب ولی واقعی: ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد؛ زاده رحمانی سرپرست فرمانداری بافق

عجیب ولی واقعی: ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد؛ زاده رحمانی سرپرست فرمانداری بافق!!!
ای کاش«طالبی» بافقی نبود!
رضا بردستانی
کم کم داریم به این نتیجه می رسیم که فقط همان«خدا»یی که«خرمشهر» را «آزاد» کرد می تواند به داد مردمان بافق برسد! زیرا، آقای نماینده در دسترس نیست! امام جمعه در حال سپری کردن مراحل درمانی در تهران است! مردم دچار بهت و اندوه شده اند و در این میان معاون سیاسی ـ امنیتی و اجتماعی استانداری که اصالتی بافقی دارد(متاسفانه!) بنا به رازی نهفته شاید؛ که معلوم نیست چه کینه ای دیرینه نسبت به مردمان سرزمین«نخل و آفتاب» در دل دارد بالاخره کاری کرد کارستان تا با یک تیر چند نشان را بزند؛اولا آرزوی یک ساله زاده رحمانی که به زمین و زمان تأسی جست تا از خاتم رها شود را برآورده ساخت! دوما به طلایی و طالعی یادآوری کند که اگر درس های دوران دبستان به خصوص داستان«لاک پشت و مرغابی» را خوب خوانده بودند می دانستند کی حرف بزنند و کی حرف نزنند! و نیز کجا چه حرفی را می توانند بزنند و کجا چه حرف هایی را اگر هم توانستند نباید بزنند و سوما انسجام مردم و مسئولان بافق که خود سرآغاز رسیدن به بسیاری از بایدها و شایستگی ها بود به سرانجام نرسد و در نهایت این که نشان دهد در دورانی که استاندار اردکانی است محال است تصمیمی گرفته شود که در دور دست های آن نیز منافع یک شهرستان خیلی خاص لحاظ نشده باشد.
خیلی ها از صدر تا ذیل وزارت کشور و در زمان های مختلف حتی در استانداری ها و مراکز استان ها گفته اند که کارنامه فرمانداران، مدیران و حتی استانداران دائما در حال بررسی و بازبینی است که اگر این حرف را نیز در کنار انبوهی از حرف های بی پشتوانه دیگر قرار ندهیم و بپذیریم که راست گفته اند باید پرسید زاده رحمانی بر اساس کدامین رزومه قابل دفاع اولا فرماندار خاتم شد و در ثانی در همه ماه هایی که فرماندار خاتم بود چه گره ای را گشود که حالا باید کاندیدای سرپرستی فرمانداری بافق باشد؟؟؟
بافقی ها در وهله نخست بحث بومی و غیر بومی را پیش کشیده اند که این شاید چندان بی راه نباشد اما درایت و توان مدیریتی بسیار مهم تر از بومی و غیر بومی بودن است. هر کس نداند و شهرستان بافق را نشناسد قطعا طالبی این شهر را«مثل کف دستش»می شناسد! پس حتما می داند مدیریت یک شهر تمام معدنی با بافت جمعیتی خاص و فرهنگی منحصر به فرد! قطعا به این آسانی ها نبوده و نیست. در مورد طلایی که رفتنش مردمان بافق را متعجب ساخت نیز این قضیه صدق می کند زیرا طلایی وقتی توانست پس از ماه ها کشمکش و چالش و حاشیه!!! راه درست فرماندار بافق بودن را پیدا کند و درست در هنگامه ای که بافق سرخوش از همدلی و وفاق همه جانبه مردم، امام جمعه و مسئولان شده بود تا بزرگترین موانع را از سر راه بردارد؛ «دهانی که بی موقع بازشد» و گام هایی که تندتر و بلندتر از برخی گام ها که برداشته شد؛ رفتنی که قرار نبود به این زودی ها اتفاق افتد در دستور کار قرار گرفت!
مردم خوب طبس، طلایی را با سلام و صلوات و گل و شیرینی استقبال کردند و انتخاب دور از انتظار و تأمل برانگیزی که سرنوشت بافق را به لرزه انداخته است با بیانیه اعتراضی شورای اسلامی شهر و شهرستان رو برو می شود و این یعنی درایتی که نیست و حمایتی که بی معنا شده است. این شاید آغاز چالش های جدیدی باشد که وقت و انرژی بسیاری از بدنه مدیریتی بافق را به خود اختصاص دهد! آن هم وقت و انرژی ارزشمندی که می تواند در خدمت آبادانی مردمان خوب بافق باشد نه سر و کله زدن با مدیران مرکز نشینی که تنها پسوند بافقی را به یدک می کشند. بیست و چهار ساعت قبل از آن که انتخاب ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا جهان را دچار بهت و خاموشی کند، حکمی که زاده رحمانی را به عنوان سرپرست فرمانداری بافق معرفی کرد، بافقی ها را دچار بهت و سکوت کرد! بهت و سکوتی که حق این مردم خوب و مهربان نیست!
و کلام آخر!
بافق نیروی شاخص و امتحان پس داده برای جانشینی طلایی کم ندارد اما«چشم ها را باید شست» و«آن ها را باید دید!»چشمانی که زاده رحمانی را در 190 کیلومتری مرکز استان دیده است اگر خوب بنگرد جانشین طلایی را در همین صد کیلومتری هم می تواند دید به شرط آن که خواسته باشد!