سخنی با استاندار
استاندار یزد در سفری که به بافق داشتند مطالبی را عنوان کردند و پرده از مسائلی برداشتند که در نوع خود قابل توجه است اما ایشان هم مانند سایر مسئولان, سخنانی مبهم و دو پهلو عنوان کردند که البته از مسئولان بیان این گونه سخنان دور از انتظار نیست.
استاندار هم چنین سخنانی شعارزده و احساسی ایراد فرمودند که برای گوش ما که پر ازاین گونه بیانات است چندان غریب به نظر نمی رسد چون دیر زمانی است که ما به این سخنان خو گرفتیم و اگر مسئولی خدای ناکرده روزی چنین سخن نراند دچار شگفتی خواهیم شد.
مثلا آن جا که حضرتشان در مورد فرماندار بومی و غیر بومی ایراد سخن فرمودند,چاشنی احساسات به حدی است که انسان را بی اختیار تحت تاثیر قرار می دهد.به این سخنان توجه کنید«ما بحث بومی وغیر بومی نداریم بحث ما بحث شایستگی، توانمندی، تجربه، شجاعت، ریسک پذیری، مردم داری، اشراف کاری وسوابق حسنه می باشد ونگاه بومی و غیر بومی بومی اختلاف انگیز است و باید این نگاه را از بین برد»
از دید ایشان پرداختن به مساله بومی و غیر بومی یک نوع اختلاف انگیزی و تفرقه گرایی است که حضرتشان خواهان از بین بردن این نگاه شدند گویا ما در کشوری زندگی می کنیم که تمام مسئولان بر اساس شایستگی و تجربه وتخصص انتخاب شده اند یامی شوند و اصلا ما نمی دانیم که بازی های جناحی ,سیاسی ,روابط حزبی و فامیلی در انتخاب یک مسئول مهم ترین عامل است!!!
از طرف دیگر آیا واقعا در میان مردم بافق فردی با این خصوصیات و ویژگی ها وجود نداشته که با معیارهای آقای استاندار مطابقت داشته باشد ؟آیا در بین ما بافقی ها فردی توانمند و با تجربه نیست؟ آیا فردی که ریسک پذیر باشد و دارای سوابق حسنه باشد در بافق پیدا نمی شود؟چرا پرداختن به مساله فرمانداربومی و غیر بومی از دید استاندار امری تفرقه برانگیز است؟
اما مهم ترین سخن ایشان در مورد تعیین مرزهای جغرافیایی بافق است که با صراحت اعلام کردند هیچ گونه نامه یا دستور العملی از وزارت کشور درمورد این موضوع به استانداری ابلاغ نشده است و این در حالی است که شورای اسلامی شهر بافق از نامه ای خبر می دهد که از وزارت کشور به استانداری ابلاغ شده و استاندار هنوز جوابی به این نامه نداده است.به این خبر توجه کنید:
«عضو شورای اسلامی شهرستان بافق با بیان اینکه استاندار تاکنون پاسخی به نامه وزارت کشور نداده است عنوان کرد: بر اساس پیگیری های صورت گرفته از طرف شورا، نامه ای از وزارت کشور به استانداری برای رفع مشکل ارائه شده است که از استاندار می خواهیم در این زمینه صریح و شفاف پاسخگو باشد»
ما فرض را بر این می گذاریم که چنین نامه ای هم ارسال نشده است .آیا خود استاندار نباید در این زمینه پیش قدم شود و این مساله را پیگیری کند در حالی که صغیر و کبیر اذعان می کنند در سالیان نه چندان دور حق شهرستان بافق خورده شده است و اردکان بسیاری از اراضی بافق را مانند رژیم اشغالگر غصب کرده است و این مساله مانند روز روشن است و قابل انکار نیست.
از فحوای سخن استاندار این چنین بر می آید که نه تنها نامه ای ابلاغ نشده حتی مجموعه استانداری هم قرار نیست در این مساله ورود کنند و حق را به حقدار برسانند هرچند که ایشان اردکانی بودن خود را درپیگیری یا عدم پیگیری این موضوع بی تاثیر می دانند!!!!!!!!!!!
سخن ایشان در مورد طلایی مقدم هم در نوع خود حایز اهمیت است. حضرتشان فرمودند که آقای طلایی احساساتی عمل کردند و نباید می گفتند اگر جاده به اتمام نرسد , همراه مردم در جاده می نشینم.
حال این که این سخن طلایی از سر درد بوده یا تاکتیکی برای فرار به جلو؛ خود حدیث مفصلی است که در این مقال نمی گنجد.
اما سخن ایشان سخن حقی بوده که هر مسئول دلسوزی باید عنوان کندچه از روی احساسات باشد و چه نباشد .از طرف دیگرمشخص می شود که مسئولان از زیر دستان مطیع و فرمانبردار بیشتر خوششان می آید تا مسئولی که همراه و همگام مردم باشد.
درآخر این که ما متوجه نشدیم رفتن یا بردن طلایی مقدم به طبس و تکیه بر مسند فرمانداری کل ,آن هم در شهر و دیار خود یک توبیخ بوده یا تشویق؟
دکتر حسین ارجمند
احسنت اقای دکتر