غم نامه ای در فراغ فرشته آسمانی
﴿انا لله و انا الیه راجعون﴾
وهر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی،جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی، آغازی بی پایان را می سراید.
باقلبی آکنده ازاندوه وماتم و چشمانی گریان مادری مهربان،همسری فداکاروپرستاری دلسوز را تا آرامگاه ابدیش درقطعه نام آوران همراهی میکنیم درحالی که نیک میدانیم همواره درطول ساعات کاریش مانند مادری دلسوز شب را تاصبح بربالین بیماران انجام وظیفه نمود و با قلبی رئوف چشم از بیماران بخش برنداشت تابلکه بارقه ای از امید و برگشت به حیات پیداکند وخبرمسرت بخش رابه همراهان بیماراعلام نماید وچه سخت بر ماگذشت این چندروزی که درکمابود،همه ازپیر وجوان خالصانه برایش دعا خواندیم و اشک ریختیم ولی مشیت پروردگار چیز دیگری بود.
همکاران عزادارش ومردم قدرشناس بافق هیچ گاه دراو اخم و ترش رویی ندیدند با ادب و احترام جوابگوی بیماران و همراهان بود تبسم ولبخند مادرانه اش هیچ گاه ازصورت معصومش محو نگردید.وچه زود ازمیان ماپرکشید ورفت و درنهایت اوج ایثاروازخودگذشتگی با اهدای اعضایش در پایان زندگی سراسر مهرش بار دیگر حیات بخش بیمارانی دیگر شد.
خدایا تورابه مقربان درگاهت قسم روح بلند این بانوی فداکار را قرین رحمت واسعه خودبگردان و او را با پرستار دشت کربلا حضرت زینب کبری(ع) محشور بگردان.
اینجانب به نوبه خود این مصیبت را خدمت دوست و برادر عزیزم آقای محمدزینلی تکنسین ارزشمند اورژانس۱۱۵ بافق و خانواده محترم وداغدار آقای تفکری ازصمیم قلب تسلیت و تعزیت عرض مینمایم.
مارادرغم خودشریک بدانید.
ماشاالله شمس الدینی
سلام بسیارعالی بود. خدارحمتش کند