خیال میکنی وظیفه شان است
خدا رو شکر الان بهترن . به همت پرستاران و رسيدگي ها و نسخ دکتر در بيمارستان سيد الشهداء يزد چند روزيه که ديگه مرخص شدن و در کانون گرم خانواده اند .
تشخيص به موقع دکتر در يزد سبب شد که او فقط دوبار دياليز شود و بعد از آن فقط برنامه غذائي خاصي را داشته باشد . چند روزي که در بيمارستان يزد بودن براي هر جابجائي به هيچ عنوان اکسيژن را از ايشون قطع نمي کردند . دستور پزشک بود که براي پائين آمدن از تخت حتما پادار کمکشون کنه و مواظب باشه . سرکشي منظم پرستاران به ايشون تا حدي بودکه وقتي به ملاقاتشون رفتم در مورد پرستارهاي سيد الشهداء برام گفت و گفت :« اينجا خيال ميکني وظيفه شان است که به من برسن ؟؟!!! »
داشت شاخ تو کلم درد مي آمد يه نيم نگاهي به بقيه همراهان کردم ديدم همه مثل من شاخ دار شدن بعضي کمتر و بعضي بيشتر . تا آمدم دهان باز کنم . يکي از همراهان گفت : وظيفه پرستارهاي همه جا رسيدگي است!!! اينها هم قبول کردن که پرستار بشون و دارن به تعهدشون عمل ميکنند خدا خيرشون بده .
بعد ديگه باب غيبت باز شد و مقايسه پرستارها و بيمارستانها شروع شد . پسر بيمار گفت : ديروز در بافق رفتم ببينم تو چند روز بستريشون وضعيت قندشون چه جوري بوده و آمارش را ببينم پرستار هيچ آماري نداشت کمي که اصرار کردم گفت گرفتن يادداشت نشده ! آدم اينجاها بايد چي بگه؟
کلامش را يکي از جوانترها قطع کرد و گفت : من که در بافق پادارشون بودم پرستاري آمد انسولين بزنه گفتم اول قندشون را بگيرد . بنده خدا پرستار هم گرفت و گفت نوده . گفتم دکتر قبلا بهشون گفته که در شب تا 100 که شد نزنن قبلا سابقه بدي از اين انسولين هاي نابجاداشتيم ولي پرستار اصرار کرد که چون الان ميخوان شام بخورن بايد بزنن و انسولين را زد. همين!!!
اينجا ولي ، تو اين بيمارستان سيدالشهداء ، در حضور دکتر ديشب قند را گرفتن و دکتر گفت به اين بيمارقند تا بالاي 120 اشکالي نداره و انسولين نزنين.
همين جا يکي ديگه پريد وسط غيبت بنده خدا و گفت : همينه که 3 روز در بافق بودن هر روز بدتر و بي حالتر شدن و الان روز دوم در سيدالشهداء يزد رنگ و حال دارن . حرف مي زنن و از تفاوتي که احساس کردن ميگنن و شرمنده پرستارها هم شدن ….
بگذريم خدا رو شکر بعد يک هفته بستري در يزد بهبودي حاصل شد و همه اطرافيان به خود ميباليدن که توانستند ريسک بزرگي بکنند و ايشان را با آن حال و احوال از بافق به يزد منتقل کنند .
محمد مهدی علیزاده فلاح
سلام ،آقای علیزاده من به نمایندگی از قشر پرستاران بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) بافق این مطلب را برای شما می نویسم. هیچ پرستاری بدون دستور پزشک معالج نمی تواند به صورت خودسر مقدار یا همان دز انسولین را برای بیمار تزریق کند.شما با درج همچین مطالبی خستگی را بر تن ما پرستاران بی ادعا می گذارید .ای کاش قبل از نوشتن و یا بهتر بگم قبل از غیبت کردن ، اینگونه مسائل را مورد بررسی بیشتری قرار می دادید و بعد اظهار نظر می کردید.پس بگذارید برای روشن شدن افکار عمومی بگویم که با وجود کمبود شدید پرستار در این بیمارستان ما مجبوریم در ایام تعطیلات مثل عید نوروز، تاسوعا و عاشورای حسینی ، حتی شبهای عزیز قدر که شما در کنار خانواده عزیزتان هستید ما در محل کار خود باشیم و مشغول انجام کار اضافه بر سازمان باشیم تا با وجود کمبود پرستار خللی در روند کار پیش نیاید. هر چند بر این باوریم با توجه به پایین بودن حقوق دریافتی شغل پرستاری بسیار مقدس و از جایگاه بالایی در دین مقدس اسلام قرار دارد.پس جناب آقای علیزاده کار ما ریسک پذیر نیست بلکه اجرای مو به موی دستورات پزشکان است.