تقدیر و تشکر
گاهی تنهایی کلافه ات میکند، تصمیم گیری برای کارهای بزرگ همراهان بزرگ میخواهد،
آن شب بارانی و آن غم جانفرسا نصف عمرم کرد…
از طرفی مجبور به خداحافظی از شریک زندگیم بودم و از طرف دیگر باور خداحافظی در این سن و سال غیرممکن بود.
با این حال در آن شب تنها نبودم، عزیزانی بودند که تا صبح مرا همراهی کردند و نگذاشتند با غمهایم تنها باشم.
انتظاری نداشتم، اماوقتی آقای قهرمانی روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی، آقای عبداللهی و حسن پور از صدا و سیما را تا صبح کنار خود می دیدم کمی از بار غمهایم کاسته می شد.
آقای پورسلطانی مسئول روابط عمومی بیمارستان و خانم ربیع زاده سوپروایزر بیمارستان بافق همه جا همراهم بودند و تنهایم نگذاشتند پابه پایم اشک ریختند و دعا کردند.
عزیزان نمی دانم چگونه از شما بزرگواران تشکرکنم فقط میدانم در آن شب بارانی همراهی شما تسلی بخش آلام من بود.
سپاسگزارم از همگی شما
محمد مهدی زینلی
میگذره اما به سختی… همه اینا میگذره خاطراتش میمونه واست…