قدیما چطوبود؟حالا چطو؟؟؟

دسته: عمومی , مقالات
۶ دیدگاه
یکشنبه - 27 فروردین 1396

(تذکر:اگربا لهجه بافقی آشنا نیستید خودتونو اذیت نکنید نمیشه خوند)

زنگ خونه که می خورد کیفاهُونا برمی داشتیم وهُوبدو.
اُووقتا ساعت خُونداشتیم. چه میدونسیم کِی زنگ میخوره .معلم درسُوش که تموم میشد خیال می کردیم دیگه باید بریم خونه.حالا هی اذیت رفیقا می کردیم و خودکار زیر همکلاسی نیمکت جلویی می کردیم.چند بارم آغا دید و فَلکون کرد.خلاصه کم قلب نبودیم.
تو راه اگر سنگی سغارتی قوطیی چیزی پیدا می کرِدیم تاخونه لَغت زیرش می کشیدیم و ترتر خنده می کردیم.

بعضی وقتاکه ایقدو بارون میومد تا می رسیدیم خونه رخت و لباسا هُو پرگِل بود .تو راه دوسه بار زمین می خوردیم و بلند می شدیم اصلا غمو نبود بلند می شدیم و دوباره دمبال هم می کردیم.یبار یادامه با صورت تو گلا خوردم زمین.صورتام خون میومد و پرگِل شدَ بود اما عین خیالام نبود ایقدر خنده کردیم که نگو.
حالا چطو؟؟؟؟

یارو اتو شلوارش خرابه صب نمیره سرکار که همشیره ها برام خنده میکنن.اِیقدر خودونا گرفتار کردیم که اصن رفیقونا نمیبینیم حالا اگرن اَدور ببینیموشو سرونا میکانیم تو گوشی که یعنی ندیدموت.حالا تو بیا بخوا بری شهرت یتا قدمی برداری همین همشهریات خرابوت میکنن برمیدارن تو سایتشون مینویسن که فلان مسئول گفته فلانی بیخود کرده.

اصن همه شدیم دشمن هم.تا روزی که کاری دس هم داریم بری هم جونو درمی ره اما همیرو که کارو تموم شد یادو میره که رفیقی داشتیم 0اووقتا اگر تو فامیل یتا خری بود بَرِی همه فامیل بس بود .همه اَزُش کار میکشیدن و آخر کار پارا میگردوندن روش و چالوش میکردن .حالا چطو؟همه یتا موتورویی خودارن.

یتا پجویا پرایدویی هم دارن هنوزن چششون دمبال بانتو همسایشونه.نمیدونم چرا ایرو شده اما خداییش خوبی نشده.همه گرفتارن همه قرض دارن.بلت براتون بنالم. طوری شده هرکی میخواد رئیس جمبور بشه وعده خوردوخوراک به مردام میده.طوری شده که حالا همه میخان رئیس جمبور بشن میدونن خونباید کاری بکنن وعداً خو همه بلدن بدن.یا صد روزه مشکلا را حل میکنن یا چارساله مشکلا رابیشتر میکنن.یادامه یَه نفرمیگف نفت میلم سرسفرتون.

حالا خوگذشت. ولی خدائیش مگرنهش؟؟؟این روغنایی که داریم میخوریم مگر نفت نی؟؟کلی فالم داره اَصن یَه وَزیه.یادوش بخیریتا بزویی داشتیم صب میرفتم میدوشیدیموش وشیروشا صاف میکردیم ویلا داغوش میکردم ونونا خورد میکردم توش وقاشق ومیکشیدم بردل ودندوش.

چه کیفی داش.حالا شیرمیسونی ایقَدر همُش زدن وسرشیراشا گرفتن که دیگه رمقی نداره.مث اُوو.تازه وقتی خوردی باید کش راه دکترا بگیری.خاک عالم توسر این روزگارکه چشی به سرو نیورده.وعده دادن و سرکار هشتن کار همه شده. همه فکر خودشونن کی به کیه ؟؟؟؟

محمد رضا رضایی بافقی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۵۸
برچسب ها:
دیدگاه ها
م فتاحی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 28 فروردین 1396 - 8:59 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
دس میرازا میگم اغیه رضئی خیلی خش وخوب نبشتی

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 28 فروردین 1396 - 9:15 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جالب بود استاد رضایی

قناری میگه؟؟؟ این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 28 فروردین 1396 - 9:46 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اگه باپقی خالص مینبشتت پکر کانم کامل میشد.
مث فتوفوس فلنگی.

محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 - 1:02 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خدا خیروت بده عامو .حادر باش دوتیلت ندن ا راچینه گل گلوت کانن

بافقي زاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 2 اردیبهشت 1396 - 6:13 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با تشكر از استاد رضايي مطالب بيشتري با لهجه بافقي بزارد دستون درد نكنه

شهرام این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 - 1:30 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مطمعن بودید بافقی نوشته بودی؟؟.. خیلی سخت بود اخه.. یه شباهتی داره با نحوه حرف زدن قدیمی هامون.. اونام رو ادم متوجه نمیشه.. ولی در کل خیلی خوب بود … تشکر…

You cannot copy content of this page