ما چگونه همراه شدیم ( قسمت اول )
مدتی است که بعضی از دوستان و دلسوزان از بنده درخواست کردند درباره انجمن صنفی – چگونگی تشکیل آن ، عملکردش ،فرازها و نشیبهایش ،حوادث سال 90 و …. مطلبی بنویسم و هر چه اندیشیدم دیدم نگارش تمام آن مطالب مثنوی هفتاد من کاغذ می شود و از حوصله خوانندگان خارج، بنابراین بنا دارم به مناسبت،آنچه در اردیبشهت 90 اتفاق افتاد و بعد از آن را منتشر کنم
ابتدا ذکر چند مطلب قبل حوادث اردیبهشت 90 :
در اواخر مدیرعاملی مرحوم دهستانی که اوایل دولت احمدی نژاد بود خبردار شدیم که هیات وزیران مصوبه ای گذرانده مبنی بر تبدیل وضعیت نیروهای پیمانکار،شروع کردیم به پیگیری اما پیگیری همراه ترس و لرز،فرماندار بافق تغییر کرد، اختلافها بالا گرفته بود و بالاخره مرحوم دهستانی رفت و احمدیه مدیرعامل شد .
پیگیر خانه کارگر در بافق بودیم – فرمانداری مخالف خانه کارگر بود با راهنمایی نامحسوسش به سمت تشکیل انجمن صنفی هدایت شدیم و ما چون برای تحقق خواسته هایمان از طریق قانون نیاز به یک تشکل کارگری قوی داشتیم و از ناچاری موافقت کردیم و نمی دانستیم که عدو سبب خیر شود اگر خدا خواهد.
خلاصه انجمن صنفی با همت کارگران تشکیل گردید در ابتدا حراست شرکت موافق این موضوع نبود و تک تک هیات مدیره انجمن فراخوانده می شدند – تهدید و تذکر می گرفتند – اما چون قسم خورده بودیم توجهی نمی کردیم و با ایمان بیشتر و عزمی راسختر ادامه راه می دادیم – سه بار از کار اخراج شدم –یادم هست اوایل وقتی کارگرها می خواستند به درب خانه ما بیایند تماس می گرفتند که از درب کوچه پشتی می آییم و لامپها خاموش باشد.
بازگشت به کار سوم خیلی برایم شیرین بود – کارگرها فقط با تلفن زدنهایشان کاری کرده بودند کارستان و پیگیریها و مکاتبات متعدد هیات مدیره انجمن صنفی همراه ملاقاتها با مسئولان محلی ، استانی، کشوری به طور مستمر ادامه یافت تا نهایت که بحث تبدیل وضعیت پرسنل جدی گردید .
ناخودآگاه رابطه بهتر شد و مدیر حراست بر عکس اوایل نه تنها سنگ اندازی و تهدید نمی کرد بلکه شروع کرد به همراهی کردن .
تبدیل وضعیت شروع شد ابتدا از کارخانه خردایش و پایان آن پرسنل اداری.(نامه رئیس دفتر احمدی نژاد برای اقدام به تبدیل وضعیت کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی حسب الامر رئیس جمهور و رونوشت به بنده )
برای تبدیل وضعیت حداکثری کارگران جلساتی تشکیل و نامه ای به مدیر عامل نوشتیم و وی پاسخ مثبتی نوشت:
شرکت تعاونی مصرف تشکیل شد .
صندوق قرض الحسنه ثامن ایجاد شد.
هیچ کارگری اخراج نشد .
حقوقها پرسنل پیمانکار و تبدیل وضعیت بهبود یافت .
بیمه تکمیلی شدیم و ….
در بهترین شرایط بودیم و با وفاق و همدلی و اتحاد و البته تدبیر کارها را پیش می بردیم که احمدیه رفت – با دوستان جلسه ای گرفتیم و طوماری نوشتیم و چند تن از بافقیها بر اساس حروف الفبا را برای مدیرعاملی سنگ آهن پیشنهاد دادیم.
ادامه دارد
عباس یزدانی
شماکه ازگرده انجمن صنفی به هدف خودرسیدی دیگه نمیخوادتوضیح بدی خودوم میدونیم انجمن صنفی ازکجااومده