معلم
به پاي مقدم سبزت حرير گل ريزم
و در حضور تو با احترام برخيزم
هنوز،عطر كلام تو در دلم جاريست
بيا كه با نفس گرم تو درآميزم
بهار،با تو قشنگي گرفت و زيبا شد
و گل،به پاس دو چشمان مريمت واشد
ز واژه هاي بلورين و پاك چشمانت
حديث سوختن شمع و لاله معنا شد
چه عاشقانه از اين روزگار مي گفتي
از اين زمانه ي ناپايدار مي گفتي
اگر چه در پس اين چهره درد پيدا بود
برايم از گل و عشق و بهار مي گفتي
من از تو اي گل زيباي ياس ميگويم
ز خاطرات قشنگ كلاس،مي گويم
تو مثل واژه ي صبحي،لطيف و رويايي
تو را معلم خوبم سپاس مي گويم
“زهرا شمس الديني قطرم”
بازدید: ۶۵
احسنت به طبع زیبای شما
تمام قد به قیام تو آسمان برخاست
و نام پاک تو بر این کرانه هم برجاست