کارنامه یکساله
هفتم خرداد هر سال، نمایندگان مجلس شورای اسلامی همانطور که بر صندلی های سبز بهارستان نشسته اند و مشغول تعیین یا تایید هیات رئیسه مجلس هستند، می باید نیم نگاهی هم به کارنامه یکساله خود بیندازند.
امسال هفتم خرداد، برای بافقی ها از جهاتی متفاوت تر از سالیان گذشته است. یکسال پیش در چنین روزی، پس از قریب سی و پنج سال موفق شده بودند برای اولین بار یکی از همشهریانشان را با دعا و تلاش و در سایه همدلی و همراهی، به مجلس شورا بفرستند. این یکی از دلچسب ترین لحظات برای آنان بود. چون سدی را شکسته بودند که در باورشان نمی گنجید. من در آن روزها، برق شادیی را در چشم بافقی ها می دیدم که بیشتر از آنکه برای موفقیت نماینده شان خوشحال باشند، به این دلخوش بودند که طلسم و قفل یک کار نشدنی را، باز و گره کوری را با دست همت خود گشوده اند.
و اکنون یکسال از شروع خدمت یک نماینده بافقی هم گذشت. انصاف می دهم که نماینده پنج شهرستان ابرکوه، مهریز، خاتم، بهاباد و بافق بودن با آن فاصله جغرافیایی و فرهنگی و اقتصادی و خواسته های متفاوت و مشکلات تلنبار شده، بسیار مشکل است. اما در هر صورت کارنامه ای هست و توقعاتی.
آقای صباغیان، با شعار بازگشت نماینده به وظیفه اصلی و اساسی خود، یعنی قانون گذاری به مجلس راه یافت. او خود را وابسته و وامدار هیچ جناحی ندانست و اعلان استقلال کرد. پیشینه او نیز این را تایید می کرد. صباغیان به حق گوئیش؛ شناخته می شد و شاید مجموعه همین خصایص و خصایل بود که مهرش را در دل مردمان نهاد و وظیفه خطیر نمایندگی پنج شهر محروم استان یزد، نصیب او شد.
صباغیان در کارنامه یکساله خود، چند تذکر به وزرا و رئیس جمهور دارد. که با شناختی که از روحیه ایشان داشته ایم، کاملا طبیعی می نماید. اگرچه این تذکرات پی در پی، ناخوشنودی برخی از طرفداران دولت را بهمراه داشت که چرا بی محابا، تیغ بر دولت کشیده است ولی از آن سو، برخی سوال ها در مجلس را امضا و تایید کرد که به نوعی طرفداری از دولت محسوب می شد و برخی عقیده داشتند که این کارها برای تشفی و دلجویی از دولتیان است. با این حال صبغه غالب صباغیان، همان عدم همراهی کامل با دولت حسن روحانی است و این مساله وقتی پررنگ تر می شود که ایشان برای انتخاب مجدد دولت اعتدال و تدبیر، موضعی نگرفته و پیامی ننوشته است. البته نوع انتخاب مردم حوزه انتخابیه ایشان نیز، بحث برانگیز است. شهرستان های بافق و بهاباد کمترین رای را در استان یزد به آقای حسن روحانی دادند. شهرستان های خاتم و ابرکوه نیز تقریباً همین گونه رفتار کردند. که جای بررسی عالمانه دارد و از حوصله این نوشته خارج است.
امروز با اذعان به این نکته که 365 روز گذشته را می توان بعنوان روزهای کارآموزی برای یک تازه وارد به مجلس در نظر گرفت و غمض عین کرد، اما لازم است علاوه بر لبخندها و تشویق ها و آفرین ها، برخی از مهمترین خواست های زمین مانده مردم بافق از نماینده شان را نیز گوشزد کنیم تا فرصت طلایی که حاصل شده است، از دست نرود.
شاید در یک نگاه آرمانی وظیفه اصلی نمایندگان، قانون نویسی و ریل گذاری برای مجریان باشد. اما مردم ایران که چانه زنندگان قهاری هستند و توانسته اند با همین شیوه در طول تاریخ، هویت خویش و سرزمین خود را بسازند و حفظ و حراست کنند، اکنون نیز می دانند و از نمایندگانشان انتظار دارند که از این اهرم استفاده برده و در عرصه بده – بستانها و چانه زدنها وارد شوند.
در یکسال گذشته تغییر محسوسی برای رفع نگرانی های عمده مردم استان یزد توسط نمایندگانشان دیده نشد. مشکل آب استان یزد که موجودیت این استان را تهدید می کند هنوز به قوت خود باقی است. صنعت آب خواه استان و کشاورزی پرهزینه آن، هنوز منتظر گشایش در ستونی دیگر است. شهرستانهای جنوبی استان که طی بیست سال گذشته از هم استانی های شمالیشان، عقب افتاده اند، هنوز درگیر محرومیت های عدیده هستند. در این میان خاتم و بهاباد و بافق وضعیت نگران کننده تری دارند. جاده بافق معطل مانده و سایر شهرهای این حوزه نیز گرفتاری های متعدد دارند. حل همه اینها، علاوه بر قانون خوب، رایزنی هم می خواهد. چون، اینجا، ایران است.
خواست دیگری که جامه عمل بخود نپوشید چرخیدن چرخ مدیریت استان بر همان پاشنه قبلی و عدم ورود نیروهای تازه از جنوبگان محروم استان، به بدنه مدیریتی است. البته شنیدم که ایشان در جایی گفته بود که اصلا در این حوزه ورود نخواهد کرد و در عزل و نصب ها، دخالتی نخواهد داشت. اما برای تغییر نگرش مردم بافق _ که احساس می کنند درعین داشتن شایستگی، از مناصب مدیریتی استان، به ناحق، محروم شده اند _ ورود در این مسئله ضروری بنظر می رسد و نگران این هستم که درصورت عدم تغییر در مدیریت کلان استان_ که ضعف هایش هم هویدا شده است_ شاهد بی اعتمادی مردم به نماینده باشیم و دخالت نکردن، به پای ضعف ایشان نوشته شود.
در هر صورت همه خوب می دانیم که معضلات پیچیده و بسیاری داریم اما چاره ای هم نداریم جز آنکه، گام به گام، به جنگ مشکلات برویم و در این مسیر، همین کارنامه های خرد یکساله هست که در نهایت، سرنوشت ما و ایران را می سازد.
محمد علی پورفلاح
یادداشت ونقد زیبایی بود. مخصوصاً که فرمودید اینجا ایران است. و همیشه در استان اساس مدیریتی برای اردکان و میبد و غیره تعریف می شود و سهم شهرستانهای دیگر بزرگترین حوزه یعنی پشم. آقای صباغیان و ناظر قانون ازتون و بعنوان شهرستانی محروم و ستمدیده بافق از همین مدیران رانتی و سو استعفاده گر خواهش می کنم در این زمینه عدالت را برقرار کنید.لطفا و لطفااقدام کنیداگر شما اعمال نکنید دیگران به ریشتان می خندند.