قول و قسم وزیر

دسته: مقالات
بدون دیدگاه
پنج‌شنبه - 29 تیر 1396

۲۲ مرداد سال ۹۳ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به بافق آمد.

او در ابتدای ورود کلنگ پلی کلینیک را به زمین زد و قول داد کمتر از زمان مقرر این ساختمان مورد بهره برداری قرار گیرد و الحق و الانصاف این کار انجام شد. حال مهم نیست که تامین نیروی متخصص آن هنوز در کش و قوس است و آقایان و خانمهای متخصص تمایلی به آمدن به بافق ندارند.

بعد از آنکه در سوسوی شب ،مراسم کلنگ زنی به اتمام رسید وی به محل فرمانداری بافق رفت و در جمع تعداد زیادی از مسئولان اعم از امام جمعه، فرماندار (طلایی مقدم) ، رییس شورای شهر (حسن تشکری)، مدیر عامل، نماینده کارگران و…. سخن گفت.

وی خود را فرزند کارگر معرفی کرد و یادآور شد تمام دردهای کارگر و خانواده او را باتمام وجود احساس کرده است.

وی سفره خالی و شرمندگی پدر کارگر در برابر فرزندان و همسر را بخوبی به یاد دارد.

او خود را نوکر کارگران دانست و گفت در روزگار گذشته در بلوک سازی آب یخ پخش می کرده است.
امنیت شغلی کارگر دغدغه او است و بیان کرد که مانند دیگر مدیران و مسئولان مدیر شعاری نیست.
دلسوزانه و مسئولانه به کارگران کمک می کند.
او حتی در آن ایام که طولانی ترین اعتصابات و اعتراضات مردمی بود مدعی شد اگر اعتصابات ۳۳۹ روز هم طول بکشد اجازه نخواهد داد خون از بینی احدی بیاید.

او در حضور همه قسم یاد کرد بیش از ۱۵ درصد به بافق و مردم شهر کمک کند حتی در پاسخ به رییس شورای اسلامی شهر سابق گفت موضوعات را با گره زدن به هم پیچیده نکنید.

وزیر کرم ابریشم را مثال زد و توضیح داد اینقدر در پیله خود نپیچیم تا در آن خفه شویم.

وزیر عنوان کرد:قصد ما خدمت به مردم است می خواهیم درمانگاه بسازیم .
توقف در روند پیشرفت طرح های صنایع جوار معدنی بوجود نخواهد آمد و هر تعهدی مدیر عامل شرکت سنگ آهن مرکزی در قبال مردم و شهر دهد عملیاتی می شود.

ربیعی از دولت های گذشته و عمل نکردن به تعهداتشان نیز سخن به میان آورد و گفت :کاری به دولت های قبل ندارد و آنچه آنان عمل نکرده اند به وی ربطی ندارد او گفت کاری که از عهده اش برنیاد راقول نمی دهد.

وزیر حتی صورت امام جمعه عزیز ما را بوسید و به حرمت ایشان قول داد به بافق و مردم بافق خدمت کند.
او خود را بافقی نامید و از مردم دار الشجاعه به نیکی یاد کرد.

در آن جلسه صباغیان که هنوز خاطر خواهی در بین برخی مسئولان شهرستان و استان نداشت از حق کارگر و شهر دفاع کرد سخنان او با اعتراض یکی از فرهنگیان حاضر در جلسه روبرو شد.
وی ادعا کرد صباغیان معلم است و نمی تواند نماینده کارگران باشد.

القصه آنچه می خواهم با این زبان قاصر بیان کنم این است که نمی دانم چرا چهره وزیر رفاه در میان تمامی وزرا دولت در ذهنم مانده است؟!!!
چرا تمامی سخنانش هنوز که هنوز است در ذهنم به یادگار مانده است؟!!!

شهبازی که آن شب در جلسه فرمانداری از وی یاد شد که بود؟

چرا در جلسه های پرسش و پاسخ کسی او را ندید؟
وزیر که گفته بود شهبازی را برای راحتی خیال مردم به جلسه گزارش دهی می فرستد .

او که گفت خودش نیز برای گزارش دهی در حضور مردم حاضر می شود.

نمی دانم تابلوی روز شماری که ربیعی برای اتمام طرح های صنایع جوار معدنی بافق دستور راه اندازیش را داده بود در کجای شهر نصب شده یا شاید هم نصب شده و در این آفتاب سوزان شهر کویری بافق خیلی زود آب شده است.

نمی دانم چرا وزیر محترم که دغدغه اصلی او کارگر و سفره خالی بود در این سفر به دیدار کارگر بافقی نیامد.

در خبرها آمده بود خود شخصا برای افتتاح خانه سالمندان به بافق می آید و یک مرتبه این سفر لغو شد.

آقای وزیر کاش حداقل آمده بودید و برای مردم سخن می گفتید‌.

راستی گزارش دهی به مردم چه شد؟

راستی کمک بیش از ۱۵ درصد چه مبلغی می شود؟

راستی فولاد کسری که از بی پولی نفسش قطع شد چه می شود؟

راستی طرح های صنایع جوار معدنی با گذشت سه سال از سفر وزیر در چه حال و اوضاعی بسر می برد؟

راستی خون از بینی احدی در اعتراضات بحق مردمی نیامد اما چرا مردم این شهر خون جگرها خورده اند؟

آقای وزیر اگر شنیدن درد دل های یازده هزار کارگر بافقی برایتان مهم نبود لااقل برای عرض تسلیت به خانواده کارگر کشته شده در معدن کوشک می آمدید.

فرزندش چشم به راهتان است.

آقای وزیر عزیز چون کارگر زاده بودید و این شهر نیز مشقت شغل کارگر را با پوست و گوشت خود لمس کرده است دوست داشت یکبار دیگر شما را ببیند.

باران


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۶۴
برچسب ها:

You cannot copy content of this page