آخرین عکس را از سردار شهید شاهپورزاده گرفتم
خاطرات گذشته را می توان در ورق زدن آلبوم ها و عکسهای سیاه و سفید یافت.
خاطرات گذشته را می توان در ورق زدن آلبوم ها و عکسهای سیاه و سفید یافت.
صاحب مغازه عکاسی آستانه که از سیزده سالگی یعنی سال ۱۳۶۱ شروع به فعالیت عکاسی کرده است این شغل را یکی از بهترین شغل ها عنوان می کند و می گوید: عکاسی را زیر نظر استاد بزرگ عکاسی استان یزد آقای اعرابی فرا گرفته است.
علی محمد فتوحی با اشاره به سختی و مشقت عکاسی در گذشته نسبت به امروز اظهار می دارد: برای ظهور عکس می بایست ترکیب مواد با دقت زیاد انجام شود.
وی با بیان اینکه کار در تاریکخانه بسیار سخت بود تصریح می کند:پس از ۸ سال کار در نزد آقای اعرابی بصورت مستقل کار را شروع کردم.
فتوحی با اشاره به اینکه هم اکنون کار عکاسی و چاپ سهل شده است خاطر نشان می کند: در گذشته حداکثر امکان عکس گرفتن از دو نفر در روز امکان پذیر نبود.
فتوحی یادآور می شود: در زمان قدیم برای خراب شدن عکس، یک تکان و یا پلک بهم زدن کافی بود تا دوباره کارها از سر گرفته شود.
عکاس باسابقه بافقی با بیان اینکه در حال حاضر هیچ محدودیتی وجود ندارد می گوید: در حال حاضر امکان گرفتن پنجاه عکس هم در چند دقیقه وجود دارد.
وی همچنین با اشاره به مشکلات عکاسی در گذشته بیان می کند: فتوکپی شناسنامه نیز در عکاسی ظهور داشت و کپی شناسنامه در تشک با مرکب انجام و با نمد آب مرکب گرفته می شد کپی ها در مغازه پخش می شد تا خشک شود برای گرفتن یک کپی دو برگه نیاز بود تا پشت و رو را بتوان کپی گرفت.
فتوحی با اشاره به خاطرات خوشش از سال های شغل عکاسی عنوان می کند:استادی داشتیم به خوردن چای علاقه بسیاری داشت تازه از منطقه جنگی برگشته بودم از لوازم عکاسی اطلاعی نداشتم چراغ های داخل عکاسی مانند گاز می سوخت برای درست کردن چای موادی که برای ظهور استفاده می شد را داخل کتری ریختم یکدفعه تمام اتاق آتش گرفت.
وی ادامه می دهد: دواهای ظهور در یخچال نگهدای می شد به علت آنکه رنگ آن همانند آبلیمو بود چندین بار توسط افراد خورده شد و خدا را شکر مشکلی پیش نیامد.
عکاس بافقی با بیان اینکه ناخن هایم در ظهور به رنگ قهوه ای در می آمد تصریح می کند: با توجه به کار زیاد در رنگ و مواد ظهور مشکل خاصی از نظر پوستی پیدا نکردم .
فتوحی در پاسخ به اینکه بهترین عکسی که تاکنون گرفته اید کدام عکس است اظهار می دارد: زمان جنگ عکسهای زیادی برای حجله شهدا درست کردیم .
روزی سردار شهید اکبر شاهپورزاده به من گفت بیا سپاه از شهید زارع عکس بگیر زمانی که کارم در آنجا به اتمام رسید به سردار گفتم اجازه دهید عکسی هم از شما بگیرم بغل دیوار سپاه عکسی از او گرفتم.
پس از آن عکس او به جبهه رفت و مزار سردار با چهلم شهید زارع در یک روز همزمان شد و هنوز آن عکس در بالای مزار شهید شاهپورزاده نصب است.
وی همچنین به دیگر خاطرات خود در زمان جنگ اشاره می کند و یادآور می شود : خودم برای رفتن به جبهه کپی شناسنامه برادرم را ارائه دادم و بارها برای آنکه دوستان بتوانند به جبهه بروند عددهای تاریخ تولد را تغییر می دادیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به اینکه چه توصیه ای به جوانان برای روی آوردن به این شغل دارید تصریح می کند: علاقمندان این حرفه موفق می شوند گرچه این شغل درآمد آنچنانی برای جمع آوری سرمایه ندارد اما از نظر رفاهی هم دچار مشکل نخواهی شد.
فتوحی در پایان از محقق شدن آرزوی خود می گوید یک روز دعا می کردیم ای کاش روزی برسد که وقتی از مشتری عکس می گیریم از آن طرف دیگر عکس چاپ شود که امروز به لطف خدا تحقق یافته است.