مدیرانی که به سرمایه های انسانی بافق اعتقادی ندارند!!(۲)
بعد از نوشتن قسمت اول مطلبی با عنوان:
«مدیرانی که به سرمایه های انسانی بافق اعتقادی ندارند!!(۱)»
چند تماس تلفن و چند پیام شخصی داشتم که نسبت به مطلبم انتقاد داشتند و متاسفانه بعضی ها خودشان را مخاطب مطلب من دانستند.
لازم میدانم دوباره متذکرشوم که منظور صحبتم در این یادداشت شخص خاصی نیست و اگر مصداق داشته باشد حتما اعلام میکنم.
بافق از تداوم توسعه نیافتگی خسته شده است و اگر دقیق بررسی کنیم مهمترین عامل آن نبود نیروی انسانی بومی و دلسوز است .
سهم شهرستان بافق از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون در حوزه مدیریتی استان و مدیران کل، صفر است .
انتصاب مدیران و مسئولین عالی رتبه بافقی در سطح استان با چالش های بسیاری همراه بوده است و اگر انتخابی محدود صورت گرفته به واسطه توانمندی های فردی بوده و به جناح بندی های سیاسی و حمایت سیاسیون مربوط نبوده است .
یزد هنوز حاکمی به توانمندی محمد تقی خان بافقی ندیده اگر یزد امروز جهانی شده به برکت حمام ،میدان،بازار خان قنات و باغ دولت آباد و…. می باشد. که همه آنها و بیشتر در زمان این حاکم بافقی انجام شده است .
خدا بیامرزد دهستانی را. اگربه تعداد انگشتان دو دست درشهر بافق مانند ایشان داشتیم (ازلحاظ فکری یا عملکردی )وضعیت شاید خیلی بهتر بود.
زمانی که در اداره اطلاعات بود و زمانی که مدیرعامل سنگ آهن ، مدیر و مسوول بومی موفق تربیت کرد .
به مدیران و مسوولین بافقی هویت داد . البته در بعضی از موارد هم اشتیاه کرد.
به نظر این روستازاده، مهمترین آفتی که مانع پرورش نیروی انسانی در بافق شده داشتن خصلت بشدت سمی حسادتِ بعضی به اصلاح بزرگ ترها و تصمیم بگیرهای شهر است .
من مسوولی را می شناسم که وقتی رشد و بالندگی نیروی زیر مجموعه اش یا همشهریانش را می دید یا اقبال مردمی آنها را ، نه تنها خوشحال نمی شد بلکه بر می آشفت و با کمک ….سعی در حذف همه جانبه ایشان می نمود با هر ترفندی مثل پرونده سازی ،تخریب اذهان عمومی ، تهمت و….
ایکاش حسادت را به رقابت تبدیل می شد و به جای هل دادن دست یکدیگر گرفته میشد.
به نظر این حقیر، جوانانِ بافقی ثروت های واقعی این شهرستان هستند اما به دلیل ساختارهای نامناسب فرصت رشد و پیشرفت برای آنها فراهم نشده است.
همانطور که در جلسه هم اندیشی هم گفتم برای برداشتن گام نخست جهت معرفی نیروهای توانمند بومی کمک جناب صباغیان لازم است.وی باید کمر همت را ببندد و پاشنه کفشش را محکم بکشد و برای تحقق شعار همیشگی اش ( وظیفه ی نماینده نظارت بر اجرای قانون است ) بی عدالتی های احتمالی را در سطح منطقه پیگیری و از حق و حقوق مردم در حوزه انتخابیه خود با هدف اجرای هر چه بیشتر عدالت دفاع کند.
معرفی توانمندی ها و ظرفیت های موجود انسانی به مسؤلان عالی کشوری و استانی، توسط نماینده می تواند یکی از مصداق های نظارت بر اجرای قانون باشد.
البته همراهی و پیگیریهای امام جمعه – فرماندار و شورای شهر هم در این زمینه بی تاثیر نیست.
عباس یزدانی
سلام بر عباس در مطلبتان حق را گفتید ولی متاسفانه افراد نالایق همیشه در همه جا هستند.