یک فرمانداری و این همه لاپوشانی
بعد از چند هفته تکذیب و تایید و نامحرم دانستن مردم، بالاخره گمانه زنی ها رنگ حقیقت گرفت و قرار شد فرماندار بافق به یزد منتقل شود، و این پرسش باز هم بی پاسخ ماند که چرا در اینگونه مسایل که بی شک در سرنوشت مردم اثرگذار است، بصورت شفاف سخن گفته نمی شود و مهمتر اینکه دلیل این تغییرهای سریع مدیریتی چیست؟
و حالا بحث بر سر اینکه آیا یک نفر بومی یا غیربومی، جایگزین او می شود، در بافق بالا گرفته است.
البته در موارد متعدد دیگری هم این موضوع پیش آمده بود و هم نویسندگان و هم گویندگان و هم فعالان اجتماعی در این زمینه نوشتند و می دانم سخن های فراوانی هم گفته شده است.
اما آنچه بنظر میرسد آن است که مسئولان مربوط علاقه ای به شنیدن ندارند. یا اگر می شنوند، مایل به انجام خواست مردم نیستند یا در بهترین برداشت و خوشبینانه ترین حالت، توانایی انجام آن را ندارند. ولی درهرصورت، شکافی را موجب شده و می شود که باید در ترمیم آن کوشید.
بعد از یک دوره ثبات مدیریتی در زمان سید محمد خاتمی و حضور نسبتاً دراز مدت مسعود شریعتی در فرمانداری بافق، از زمستان ۱۳۸۴ تاکنون هفت فرماندار و سرپرست، بر فرمانداری بافق گماشته شده اند. این تعداد برای ۱۲ سال، زیاد است.
اما آنچه پذیرشش دشوارتر است این است که چگونه ممکن است قبل از آنکه نسبت به تعیین فرماندار بعدی اقدام شده باشد، یک فرماندار منتقل شود. اینگونه بی نظمی ها، صدمه زننده است.
نکته تاسف بار دیگر آن است که تقریباً همه مسئولان محلی تا لحظه آخر، از تغییرهای مدیریتی، بی اطلاع هستند یا وانمود به بی اطلاعی می کنند.
عدم شفافیت و اطلاع رسانی غیردقیق، هم به شایعه دامن می زند و هم باعث بی اعتمادی مردم می شود. این روش نامطلوب متاسفانه دارد به یک رویه ثابت و همیشگی تبدیل می شود.
مدتی در افواه و زبان مردم می پیچد که فلان مسئول می خواهد تغییر کند. هیچ کس حرف صریحی نمی زند. روابط عمومی ها، هیچ اطلاعیه ای نمی دهند. انگار یک مسئله، امنیتی است.
مسئولان ذیربط، دوپهلو می گویند. سیاست یکی به نعل یکی به میخ. همه چیز می گویند و هیچ چیز بدرد خوری نمی گویند. و سرآخر در یک شب و نابهنگام، نامه ای از استاندار یا وزیر کشور منتشر می شود که فلانی فرماندار یزد شده و سریع کارهای انتقال انجام شود. این روش عجیب و عدم اطلاع رسانی، توهین به مردم است.
اما برای بافقی ها مهمتر از رفتن فرماندار سابق، جایگزین اوست. به دلیل رشد گرایش های محلی و بومی انتظار این است که فرد بومی سکاندار فرمانداری بافق شود. این نکته قابل قبول است که افراد ساکن در هر دیاری، متوقع باشند که سیستم حکومتی، هم نسبت به پرورش افراد مستعد و توانمند آن منطقه بکوشد و هم به آنان اعتماد کند. متاسفانه در سالهای گذشته، به دلایلی که محل بحثش، اینجا نیست، بدنه اجرایی و تصمیم گیر دولتی از افراد توانا، خالی شده است. حجم عظیم مشکلات امروز ایران، شاهد ادعای من است.
بدون آنکه قصد ورود به حوزه تصمیم گیری مسئولان وزرات کشور و اختیار قانونی آنان برای انتخاب فرمانداران را داشته باشم، به عنوان یک شهروند بافقی، همه آنان را به خواست مردم بافق توجه می دهم که سخت علاقمند به داشتن مسئولان بومی هستند.
بافقی ها با دیدن هر مسئول غیربافقی، این سوال سخت را می پرسند که مگر در حد و اندازه این مسئول، خودمان در بافق، کسی را نداشتیم؟ مسئولان ذیربط در انتقال زودهنگام فرماندار بافق به یزد بدون انتخاب جانشین او، اشتباه کردند اما بدتر از آن، سخن نگفتن در این زمینه و اظهار بی اطلاعی کردن آنان از این تغییر مدیریتی بود.
بی شک آمدن و رفتن یک فرماندار در شهری چون بافق؛ تا این حد، لاپوشانی لازم ندارد.
محمد علی پورفلاح بافقی
با سلام خدمت حضرت پور فلاح این کلام به حق خود را چرا در جلسات خصوصی به همپیاله ای خود طالبی نمی گویید نکند خریدار نیست ؟ آن قدر از شما بهترون دارد که وقتی یزد می رود شما را از یاد می برد و راستی یک سوال وجود طالبی به عنوان یک بافقی چه سودی برای بافق داشته است راستی شما که تلاش کردید برای صباغیان ایشان کجای کار را گرفته اند ؟ نکنه رودست خوردی هیچی نمیگی ؟اصلا عیب نداره گزر پوست به دباغ خانه می افتد آن وقت جبران کن حالا نیازی نیست خاطر مردم را مکدر کنی!