تودیع و معارفه ای نادر! (۳)

دسته: مقالات
۲ دیدگاه
سه‌شنبه - 26 تیر 1397

خدمتتون عرض کردم بنده محو هنرنمایی مجری محترم شدم کسی که اگر در تهران بود با این فن بیان قطعاً  جز چند مجری برتر کشوری بود اما شما که واقفید آن چه در تهران باعث رشد است  در اینجا موجب عقب ماندن است چون در تهران اگر مجری رک حرف زد یک گروه بدش آمد گروهی دیگر او را تحویل می گیرد حلوا حلوا می کند و بالایش می برد اما اینجا همه گروه ها با همه تضاد فکری یکی هستند و به قول سعدی اگر عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار.
در اینجا اجلاسیه اصلاح طلبان را نگاه می کنی عده ای اصول گرا هستند و بر علیه اصول گرا ها بیانیه می دهند در اجلاسیه اصول گراها اصلاح طلبان هستند و بر علیه اصلاح طلبان بیانیه می دهند این جوری نیست کسی بتواند زبان به نقد گروهی باز کند و مورد تشویق گروه دیگری قرار گیرد و این مخصوص زمان ما نیست در گذشته هم چنین بوده است پدر بزرگ بنده کربلایی احمد می گفت قدیم تر ها در بافق عده ای حیدری و عده ای صفدری می شدند و گونه ای رفتار می کردند گویا دو دسته روبروی هم قرار داشتند و این حالت در عزاداری ها بیشتر خود را نشان می داد عده ای از اهالی بهادران به جهت قرب مکان به بافق (فاصله بهادران تا بافق در قدیم حدود ۵۰ کیلومتر بوده ولی اکنون نزدیک دویست کیلومتر است) همیشه در تردد بودند وقتی از این اختلاف حیدری و صفدری باخبر شدند گفتند ما هم می رویم امامزاده بافق جوش دوره ( آیین سنتی عزاداری)می زنیم و شعار حیدری ها را سر می دهیم ببینیم بافقی ها چه می کنند انتظار داشتند همان بگو مگوهای آن دو دسته پیش بیاید ولی آمدند امامزاده هرچه جوش زدند کسی به آنها کار نداشت و نگفتند بالای چشمتان ابرو بله عزیزم قضیه این جوری است.
بگذریم جلسه تودیع و معارفه از دستمان رفت دوست داشتم ببینم مجری سخنران اول را چگونه دعوت به جایگاه می کند چون این روزها ایشان را با عناوین متفاوتی در رسانه ها نام می برند و انتخاب عنوان از این مجری زبردست می تواند برای بقیه درس باشد که حواسمان پرت شد شاید در این خیالات در این صحبدم چرتی هم زده باشم .
الان که به خود آمدم مجری دارد می گوید… عزیز را با بیت شعری از وحشی بافقی دعوت به جایگاه می کنم:
خیز و بناز جلوه ده قامت دلنواز را / چون قدِخود بلند کن پایه قدر ناز را/ عشوه پرست من بیا مِی زده مست و کف زنان/ حُسن تو پرده گو به در پردگیان راز را
سخنران اول با صلوات مورد استقبال حاضرین قرار می گیرد میکروفن برای ایشان تنظیم می شود و ایشان مثل همیشه یک شوخی آماده دارد که موجب وجد حاضرین می شود ایشان با نام خدا سخن را آغاز می کند و بیان می فرماید که بنای من بر گزیده گویی است اول به همه صبح به خیر می گویم و خدمت همگی خیر مقدم دارم  حکومت و مدیریت در کشور ما باید علوی باشد یعنی باید ملاک و معیار سخنان و عملکرد های مولی الموحدین امیر مؤمنان باشد مگر می تواند کسی در حکومت اسلامی ادعای مدیریت کند و از نهج البلاغه بهره نگرفته باشد یا حد اقل عهد نامه حضرت را به مالک اشتر نخوانده باشد یادم هست مرحوم مغفور حاج آقای صدوقی مدت مدیدی در خطبه های نماز جمعه این عهد نامه را بیان می کردند برای شادی روح ایشان و پدر شهیدشان صلواتی بفرستید (حضار همگی صلوات می فرستند و خوب شد طلب صلوات کردند چون عده ای که عادت به خواب صبح گاهی داشتند کم کم از فیض سخن محروم می شدند)
بنده یک قسمت از آن را برایتان می خوانم:وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَهِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لاَِنَّ ذَلِکَ لاَ یُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَهِ; وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَه أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَلَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِیلاً. فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّهً، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّه، أَوْ إِحَالَهَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ; وَلاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَهَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَهِ بِلاَدِکَ، وَتَزْیِینِ وِلاَیَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ؛حضرت در این فقرات دستور دریافت خراج می دهد خراج همان مالیات است ولی توصیه می فرماید باید بیش از امر دریافت مالیات به فکر آبادانی باشیدو اگر دریافت های حکومتی مثل مالیات و عوارض ساخت و ساز ووو از مردم گرفته شود اما آبادانی صورت نگیرد به خرابی شهر می انجامد و حتی بندگی خدا هم تحت الشعاع قرار می گیرد حالا اگر بنده خدایی می خواهد خانه ای بسازد یا کار دیگری بکند باید پرداختی به خزانه بکند خیلی وقتها مردم نمی توانند بودجه را نداره اگر بخواهد این حقوق را بدهد از ادامه کار منصرف می شود حضرت می فرماید با مردم راه بیاید ضرر نمی کنید.
نکته آخر این که به مردم بگویید چه کار کردید و چه برنامه ای دارید فقط خواهشاً کارهای را بگویید که به دست شما انجام شده که اگر شما نبودید امکان نداشت انجام شود چون بعضی گزارش می دهند که ما چنین و چنان کردیم ولی واقعیت را نگاه کنی هرکه دیگه هم بود این کارها می شد کارهایی که خلاقیت محور باشد نوآوری داشته باشد اینها را به مردم بگویید که دلگرم شوند
حالا خیلی طولش ندهم “این سخن بگذار تا وقت دگر “خدمت هر دو یک بزرگوار تبریک می گویم ان شاء الله موفق باشید والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
بلافاصله مجری پشت تریبون می آید….
این رشته سر دراز دارد
احمد علیزاده فلاح

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۹۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
محمد هادی سمتی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 26 تیر 1397 - 2:28 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
جناب آقای علیزاده دو نکته را تذکر میدهم:
اولا یادداشت نویسی باید زبان واحد داشته باشد، یا کتابی یا محاوره ای و تلفیق هردو درست نیست.
ثانیا قدری نامفهوم و درهم می نویسید.
با عرض احترام

علیزاده این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 27 تیر 1397 - 11:30 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب اقای سمتی ممنون از تذکرتان. بنای بر یادداشت نویسی ندارم شیوه من بیان خاطره است و در این نوشته ها خاطره ای خود ساخته با عین حال تذکر اول شما را نصب العین قرار می دهم اما نامفهوم بودن و درهم نویسی برخاسته از روحیه محافظه کاری است که ارمغان سکونت در بافق است پیله ای به خود تنیده ایم سعی داریم خود را در پس آن مخفی کنیم قطعاً جسارت قلم شما را نداشته مگر که آن که بتوان پروانه شد و از پیله در آمد

You cannot copy content of this page