یادداشت های سردستی (۸)

دسته: محمد علی پورفلاح , یادداشتهای سردستی
یک دیدگاه
چهارشنبه - 27 تیر 1397

این تغییر ساعت کاری در تابستان هم مورد جالب و عجیبی است. وقتی با جماعتی خواب آلوده روبرو می شوی.

امروز وقتی ساعت شش و نیم، به کارمندانی که از سر اجبار بخشنامه ی کارفرمایان از خواب جسته بودند، نگاه می کردم، یادم آمد که ما همه چیزمان به همه چیزمان می آید. اندیشه ورزان ایرانی همیشه هشدار می دادند که یک نوع تنبلی مزمن و دوانشدنی در وجود ما هست. شاهد هم که می خواستیم می گفتند کار مفید ما در بهترین حالت دو، سه ساعت در روز است. حالا با این تغییر ساعت کار احتمالاً رکوردهای کاری ما ایرانیان نیز جابجا خواهد شد.

از چهره کارمندان هم بانکها و هم اداره های شهرستان بافق کاملاً معلوم بود که کمبود خواب هست. این را به راحتی از پف پشت چشم می شود فهمید. هرطور هم که حسابی کنی اگه بخواهی هشت ساعت در شب بخوابی، باید حداکثر ۹:۳۰ شب خوابیده باشی که صبح سرحال و بانشاط از خواب برخیزی که با توجه به جمیع جهات این کار تقریباً غیرممکن است. و این درحالی است که برای اکثریت مردم، زندگی در تابستان، تازه بعد از نماز مغرب و عشاء شروع می شود. چون قبل از آن، هوا بشدت گرم است و انجام هرگونه فعالیتی طاقت فرساست.

حالا حساب کنید، کارمندی را که خواب درست و حسابی نداشته، فرصت خوردن چند لقمه صبحانه را هم پیدا نکرده و حتی یک استکان چای به حلق نریخته، و اگر کارمند خانمی هم باشد که باید بچه کوچکش را به دوش بکشد و به مادربزرگ یا خاله و عمه ای و یا مهدکودکی بسپارد. صبح می خواهی این کارمند عزیز را پشت میز کارش، ملاقات کنی. واقعاً سخت است. و جالبتر اینکه در این ساعت مشتریان هم اصلاً نیستند، یا تک و توکی. آنها تازه ساعت ۸ از خواب برمی خیزند.

امروز صبح به صدها خودرو شخصی مربوط به کارکنان شرکت … که با شتاب و عجله به سمت چغارت می تاختند، خیره شدم. تعدادی از سرنشینان که کاملاً در خواب بودند. راننده ها هم معلوم بود، بدو بدو، پشت فرمان پریده اند. خبر دارم که این کارکنان محترم تا چای و صبحانه در محل کار خورده نشود، رونق به محیط کارشان نخواهد آمد.

به خودم گفتم خدا را شکر که مردم در این موارد خیلی بهتر از تصمیم گیران و پیش روتر از مسئولان فکر می کنند. آنها خود می دانند که الان و در این صبحگاه، وقت مراجعه به هیچ اداره ای نیست. کارمندانی که هنوز خودشان بیدار نشده اند، چطور حال و حوصله مرا داشته باشند.

محمدعلی پورفلاح بافقی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۶۳
برچسب ها:
دیدگاه ها
همکار این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 28 تیر 1397 - 6:41 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای پورفلاح عزیز.اینکه گفتید کارکنان شرکت .. به سمت چغارت میرفتند نمیدانم شاید منظورتان همان کارکنان شرکت سنگ اهن باشد.اگراینگونه است باید گفت که خوردن صبحانه در محل کار چغارتیها سالهای سال است انجام میشود وراهی جز این نیست.اما در مورد ساعت کاریشان هم اگر تغییر به ۶:۳۰ منظور است ان هم چند سال است مثل خیلی از ادارات بافق وکلا کشور پنجشنبه ها تعطیل شده اند. میدانید اگر کولر های این شرکت حداقل در بخش اداری که اکثرا هم از نوع گازی و پر مصرف برقی است کمتر کار کند صرفه جوئی قابل توجهی دارد.بگذریم که مدیران شرکت توصیه ای در مورد روشن کردن انها در ساعت مثلا ۹ به بعد ندارن و همان تعداد ساعت کار میکند.که البته کارکنان هم برخی میگویند اینقدر میخورند حالا ما کولر روشن نکنیم.باز هم میگویم منظورتان شاید جای دیگریست.درموردچغارت حداقل بهترین حالت همین است.چه لزومی دارد شرکتی که اکثرکارش محصور به خودش است نه با ارباب رجوع حتما افتاب وسط اسمان بیایند سر کار

You cannot copy content of this page