تودیع و معارفه ای نادر! (۴)

دسته: مقالات
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 27 تیر 1397

مجری از سخنان گهربار به وجد آمده بود با گفتن این همان بود که از ایشان انتظار داشتیم از همه دعوت کرد برای سلامتی ایشان و خدمتگزارن صدیق انقلاب صلوات بفرستند صلوات فرستاده شد مجری دو بیت شعری که خود سروده بود خواند و گفت:الآن می خواهم از کسی دعوت کنم یک چهره ای آشنا ،دوست داشتنی ،تأثیر گزار ،دارای حسن سابقه در تعویض فرمانداران و دلسوز به جایگاه بیایند و با اشاره دست آن مقام عالیقدر استانی را به بالا فراخواند مقام محترم پشت تریبون قرار گرفت و بعد از نام خدا و سلام از جایگاه بافق سخن ها فرمود و متذکر شد ما بهترین ها را برای بافق می خواهیم در انتخاب فرماندار سابق هم چنین بود انتخاب ما آن قدر دقیق ،کارشناسی شده بود که یکی از بزرگان شهر بافق در جلسه ای فرموده بودند از اول انقلاب تا الان بافق فرمانداری مثل ایشان نداشته است توانمند ، کارا و… الآن هم گرچه بعضی هرچند اندک اصرار بر بومی داشتند ولی ( از اینجا حالت خواب به بنده دست داد چون این روز ها در حال مطالعه کتابی از ادوارد سعید هستم و سخنان بالفور در مجلس عوام انگلیس را خوانده بودم خود را داخل مجلس عوام دیدم که بالفور در حال سخنرانی برای نمایندگان مجلس است در خصوص مصر که آن زمان از مستعمرات انگلیس بود. اینجای سخن بود : “اگر این وظیفه ماست که بر آنان حکومت کنیم با قدر دانی و یا بدون قدردانی ایشان، و با ملاحظه و به خاطر داشتن واقعی و حقیقی همه ضرر و زیان هایی که ما از وارد شدن آن صدمات به مردم مصر جلوگیری کرده ایم و یا با ملاحظه این امر و بدون هرگونه تصویری روشن از همه منافعی که ما برای ایشان فراهم آوردیم ، اگر این حکومت وظیفه ماست، چگونه باید آن را به مرحله اجرا در آوریم ؟ انگلستان بهترین چیزهای خود را به این کشورها صادر می کند. این کارگزاران متواضع انگلیسی وظیفه خود را در میان ده ها هزار مردمی که به عقیده، نژاد، نظم، و شرایط زندگانی متفاوتی تعلق دارند انجام می دهند ” در این بین یک مرتبه سر وکله کرامر پیدا شد بالفور به او احترام ویژه گذاشت کرامر درست آمد روی صندلی کنار من نشست . بالفور ادامه داد کرامر مصر را ساخته است وی بر هرچه دست گذاشته موفق بوده است خدمات لرد کرامر در خلال ربع قرن گذشته موجب شده که مصر از پایین ترین سطح نازل اجتماعی و اقتصادی به سطح مرفه ترین کشور از لحاظ مالی و اخلاقی در میان کشورهای شرقی ارتقا یابد . کرامر که تازه از راه رسیده بود و خسته بود خمیازه ای کشید دستش به صورت من خورد بیدار شدم خودم هاج و واج مانده بودم یعنی چه بالفور ، کرامر در این جلسه وزین از تعبیر و تأویلش چیزی سر در نیاوردم مثل همیشه گفتم ان شاء الله خیر است خود را سراپا گوش قرار دادم تا مابقی نطق مقام عالی رتبه را گوش بدهم که با کف زدن حضار سخنانش پایان یافت.
مجری که خود نیز خسته شده بود بدون وقفه با خواندن این ابیات از فرماندار محترم زاده رحمانی عزیز دعوت کرد تا گزارشی از عملکرد خود ارائه بفرماید:
گرچه کردم ذوق ها از آشنایی های او/ انتقام از من کشید آخر جدایی های او / اله اله این دل است آن دل که وقتی داشتم/ یاد آن اظهار قرب و خودنمایی های او
این رشته سر دراز دارد….
احمد علیزاده فلاح


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۹۶
برچسب ها:

You cannot copy content of this page