از قل قل قلیون تا خِس خس سینه

دسته: مقالات
۳ دیدگاه
چهارشنبه - 3 مرداد 1397

🔰 مدتی پیش سرزده به یکی از باتوق های بافق رفتم.

🔰 دور تا دور پاتوق پُر است از آدم‌های جورواجور؛ با هر تیپ و سن و طبقه و سواد و مدرک و قیافه و مذهبی.
هر کدام نیم متر شلنگِ کر و کثیف در دهان دارند و با قُل قل‌های منظم، به تناسب مهارتشان انواع و اقسام شکل‌ها را با دود در می‌آورند و بینش هم چایی نبات می‌خورند تا به خیال خودشان زهرِ تنباکو را بگیرد. انگاری چایی نبات فتوای مفتی شهر است که درمان تمام مشکلات در آن وجود دارد.

در میان این همه دود، جالب‌تر از همه ژست‌های مختلف آدم‌هاست. یک‌جوری ادا و اطوار درمی‌آورند که انگار همان حال نیوتون پس از کشف جاذبه را دارند. خیلی‌ها هم زور می‌زنند حلقه‌ی دودی در بیاورند؛ ولی خب ظاهراً کار هر کس نیست. انگار یک تخصص خاص است در حد جراحی مغز و اعصاب. گاو نر می‌خواهد و مرد کهن.

یک ساعت آنجا بودیم. حدود شش بسته تنباکو های ظاهرا معطر گیاهی با طعم‌های مختلف مصرف شد؛

🔰 وجدان درد چیزِ بدی است. گاهی اذیت می‌کند.
همیجوری که حرکت دود ها را در فضای سربسته اتاق تا بالا بالاها رد یابی می کردم با خود اندیشیدم که این جماعت در این حلقه های دود انواع و اقسام تنباکوها به دنبال چه می گردند یا چرا کسی و مسئولی به فکر این پاتوق ها نیست ؟
کمی با خود فکر کردم آیا
بستن پاتوق ها در شرایط کنونی که هیچ آلترنانیتو به درد بخوری نیست، کاری عبث نیست؟
این افکارشدیدا من رو ازار میده نمی دونم درست است یا نه سوای از درستی یا نادرستی آن باید گفته و نوشته شود شاید گوش شنوایی و شاید تلنگری
اولا مگر تفریحِ جایگزینی داریم که به جوان‌ها بگوییم حالا که X حرام است پس بیا ما یک Y داریم که از X بهتر است. چه جایگزینی برای این همه ممنوعاتی که گذاشته‌ایم ارائه داده‌ایم؟ حتی بچه‌ی دوساله هم که دیوار را لیس می‌زند باید یک بیسکوئیت دستش بدهی تا این کار را نکند. اینها که دیگر عموماً عاقل و بالغند، و حتی گاهی برای مبارزه با این همه اجبار و کسب استقلال و نشان دادن خودمختاری دودی می‌شوند.

دوماً به‌نظر من از لحاظ اخلاقی مجاز نیستیم مانع کسی شویم که خودش به طور آگاهانه دوست دارد سرطان بگیرد. تا وقتی جرم عمومی نیست چه حقی داریم مزاحم آزادی‌های دیگران شویم. مثل این می‌ماند که پلیس جلوی روغن خوردن مردم را بگیرد تا سکته‌ی قلبی نکنند.
میخواستم بلند بشم به دوستان حاضر در باتوق بگم دوستان از قل قل قلیون تا خس خس سینه و از شیلنگ قلیون تا شیلنگ کپسول اکسیژن راهی بس کوتاه است
دوست داشتم فریاد بزنم جوانان عزیزی که به این راحتی انواع و اقسام دودها را به ریه های خود میفرستی یادت باشه از این پاتوق تا تخت بیمارستان ولی عصر (ع) بافق و از بیمارستان ولی عصر (ع)بافق تا قاضی راه خیلی کوتاهی است .
دیدم هرچه بگویم آب در هاون کوبیدن است و باد درو کردن
دیدم
نیازبه به گفتن نیست. وقتی چیزِ بهتری نداری جایش بدهی چه گفتنی؟ فوقش می‌خواهی مثل ننه بزرگ‌ها بگویی جای این‌ها پسته بخورید یا کوه بروید.

ولی خب حداقلش این است که می‌توانی به آنها بگویی بدون استثنا همه‌ی چند ده هزار تحقیقی که در تمام دنیا انجام شده است نشان می‌دهند که بی‌هیچ تردیدی سیگار و قلیان سرطان‌زا هستند.
به آنها بگو وسطِ این همه مشکلات و گرفتاری‌های مملکت اگر دوست دارند توفیقِ ابتلا به این دردِ جانفرسا و به‌شدت گران‌قیمت را هم به‌دست آورند، بسم الله. قل قل کنند و حلقه دربیاورند.
یا با بهانه‌های خودگول‌زننده آنقدر با سیگار فس فس کنند که به خِس خس بیفتند. بالاخره عاقلند و بالغ؛ احتمالاً عقلشان می‌رسد بین سلامتی، و اسپری تنفسی و شیمی‌درمانی کدام را انتخاب کنند.
همه ی اینها رو نگفتم پیش خودم گفتم در خانه اگر کس است یک حرف بس است
سرکچل خودم ، رنگ زردم که ناشی از شیمی درمانی ها ی مکرر ناتوانی در حرف زدن و خس خس سینه ام داره با زبان بی زبانی داد میزنه که؛
جوان عزیز به کجا چنین شتا بان؟
ای ره که تو میروی به ترکستان است
قصه گوی غصه های شما
عباس ابراهیمی خوسفی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۷۰
برچسب ها:
دیدگاه ها
شهروند بافق این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 3 مرداد 1397 - 10:09 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ادبیاتتون جوریه انگار اونجا گناه کبیره انجام میدادن. اغای ابراهیمی فرزند من و شما اگه تو این پاتوقی که شما رفتین نبوده لابد تو پاتوق بعدیه این جوون ها از فضا نیومدن که غریبه باشن لطفا مثل تاعون زده ها بهشون نگاه نکنین شما که قلم میزنی فکری برا بیکاریشون بکنین . فکری برا قیمت های نجومی زمینهای بافق بکنین لطفا

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 3 مرداد 1397 - 11:28 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای شهروند بافقی بحث قلیون یه موردی هست که متاسفانه سلامتی جوانان را هدف گرفته وجالبه همه هم برای تفریح بسمت ان میرویم که واقعا اشتباه است ولی همه از زن ومرد وکوچک وبزرگ استفاده میکنیم اما دربحث بیکاری حرف شما راقبول ندارم قرارنیست همه بافقیها در سنگ اهن مشغول شوند کلی کار دربازار ازاد ودیگردستگاههای دولتی هست که متاسفانه جوانان بافقی رغبتی به کار در انجا ندارند همه چشممون به سنگ اهن وکار انجاست باید بسمت کارهای دیگه رفت ونگرش عوض شود والا بافق برای کار بهشت ایرانه خداشاهده اکثریت استانها در گیر بیکاری هستند اما دربافق یه کارگر بومی پیدا نمیکنید

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 3 مرداد 1397 - 11:35 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب شهروند در بحث قیمت زمین حق باشماست برای من هم جای سوال هست شهری که از هر طرف نگاه میکنی حداقل تا چهل کیلومتر زمین بایر داردوقیمت زمین باید گران باشد وقتی میشنوم فلانی درشورای شهر یا اقای ایکس در شهرداری زمینشان را میلیاردی فروختند جوابم را میگیرم تا زمانی که چنین افرادی در بدنه شهرداری وشورای شهر هستند شما نمیتونید انتظار داشته باشید زمین ارزان شود والا با تخصیص چند تکه زمین به افرادی که واقعا به ان نیاز دارند قیمتها شکسته میشود متاسفانه زمینها ومسکنی که الان درحال واگذاری به دست افراد واجد شرایط نمیرسد

You cannot copy content of this page