عالیجبانان کشورم را به نا کجا آباد نبرید
راستی قرار بود دلها به قرار بیاید
قرار بود اسباب پای کار بیاید
قرار بود خانه ی مجانی داشته باشیم
نه برای ساخت هر متر خانه حداقل ۱۵۰۰ هزار تومان پرداخت کنیم
ما که بچه ی زمان طاغوت دزد اختلاسگر هستیم یادمان است که به ما گفتید دنیا شما آباد می کنیم آب را مجانی می کنیم ما به خدا آب مجانی نمی خواهیم لااقل کاری کنید که مردم آب داشته باشن آب مجانی پیشکش شما
گفتید آخرت شما را درست می کنیم شما دنیای ما را درست کنید آخرت را خودمان درست می کنیم راستی چه بودیم چی شدیم
خدایا شکرت مگر ملت ایران چه گناهی کرده بودن که چنین گرفتار عذاب تو شدن
ولی خدایا تو خودت قول دادی مستضعفین حاکم زمین می شن خدایا از ایرانی ها مستضعف تر در جهانت سراغ داری؟
خدایا اگر قرار است کاری بکنی الان وقتشه ما بچه های طاغوتی الان بالای ۵۰ سال داریم مگر توی این گرونی قرار است که چند سال عمر کنیم؟
خدایا اگر راستی میگی یک هفته از عرش به فرش بیا و توی ایران زندگی کن اگر به قول خوسفی ها شب گریز نشدی خیلی خیلی طاقت داری
خدایا دلمون برای یک پرس چلو کباب ارزون تنگ شده از اون چلو کبابهایی که اونا میخورن نکنه خدایا اینقدر صبر کنی که توی مراسم هفتمون چلوکباب بدن مردم بخورن ما هم حسرت به دل زیر هزارمن خاک به جای کباب خاک بخوریم
خداجون ما گفتیم بقیه اش بستگی به همت تو دارد فقط همینو بگم هر کار میخوای برای ما ایرانی ها بکنی تو دنیا بکن آخرت رو خودمون حلش می کنیم
این متن که یک تحقیق جامع و کامل است بخوانید تا بدانید که گره کار ایران و ایرانی کجاست
خدایا چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبهروز عمیقتر میشوند؟ پاسخ این سوال فقط یک عبارت است: «ابهام از آینده و اخلاقی زیستن».
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس کردند.
در این مرکز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند و زندگی میکردند. مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها، ۸۰۰گرم غذا میخورد.
پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت.
هنگامی که عملاً جیرهبندی را آغاز کردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به ۱۵۰۰گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از ۵کیلوگرم غذا میخوردند!
دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی که مرکز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر تعارف میکردند و نسبت به یکدیگر رابطهای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایعۀ کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب به مرور زمان کمرنگ گشت.
آیندهٔ مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و… آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعهای کاهش میدهد.
بهطورمثال، در جامعهای که همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و… کمتر است.
به طور کلی در جامعهای که نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میکنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
به جای صرف هزینههای بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانیهای خسته کننده و مداحیهای سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایشهای بیاثر بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم مخصوصاً ازدواج و شغل منتقل کنید.
جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده، با خوشبینی به آینده مینگرد و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد. پس، لطفاً مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید.
قصه گوی غصه های شما
عباس ابراهیمی خوسفی
سلام.با برگزاری همین مجالس، به قول شما مستحب دعا ،تا الان ما احساس امنیت و آرامش کامل داشتیم و به برکت این مجالس، سر سفره اهل بیت ،کسی گرسنه نبوده و رزق خدا به واسطه ی برپایی این مجالس کم نمیشود بلکه زیاد میشود. لطفا به دیگران با کلام زیبا احساس خوب را هدیه کنید نه ناامیدی و ابهام. با تشکر.