آنان که رفتند وآنان که مانده اند

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی
بدون دیدگاه
شنبه - 16 دی 1391

 

آنان که رفتند کاری حسینی کردندوآنان که ماندندبایدزینبی باشندوگرنه یزیدی اند«دکترشریعتی»
زینب, فریاد آزادگی ماتم های سرخی بود که اسبان ستم برپیکر صبر آنان تاختند وطنین استقامتش برخاسته از گلوهای بریده شده در تشنگی دشتی ماتم زاده  با تاریخی به عظمت حرّیت وانسانیت بود.
زینب, پژواک عدالتی بود که از خون سرخ حقیقت برمی خاست وخواب خفتگان خفته را چنان در شعله های آشفتگی سوزاند که تاریخ, اورا تنها پیام آور آفتاب می شناسد.
زینب ,تنهابغض فروخفته تاریخ در سینه حقیقت است که با این سروش الهی به پایمال کنندگان عدالت هشدار می دهد که «سَیعلمُ الّذینَ ظَلمُوا أیّ منقلبٍ ینقلبون» .
خطبه های سوزان  بازماندگان قافله آزادگی و حقیقت, سوزنده ترین قابی است که در بیابانی تفتیده می توان ترسیم کرد گویا در صحرای اندوه بغل بغل شعله غم ریخته می شود.
اینک اربعین خورشید است و چهل شب از به زنجیر کشیدن آفتاب و بر سر نیزه بردن حقیقت می گذردوتو ای چرخ غافلی که بیدادکرده ای!.
 امروز اربعین آفتاب حقیقت است اما گیسوان  کودکی  رقیه را تندباد بیداد با خودبرده است و زمین حق ندارد که این درد جانسوز را از یادببرد که رفتن معصومانه اش, عرش را به لرزه درآورده است.
اربعین؛ بازگشت بازماندگان تیغ و آتش است که اینک به نقطه ای آغازین درتاریخ انسانیت رسیده اند با نگاه هایی که در خون شناوراست.
چهل غروب است که، آسمان, خورشیدی خونین را  باریدو چهل بار کوه، پژواک مظلومیت آزادی را به آسمان پاشید. چهل روز ماتم، دیوارهای  سردکوفه را کوبید و نیزه‏ها، نیمه جان، پا بر زمین زدند به یاد آن روزی که طنین «هل مِن ناصرٍ ینصرُنی» عمق وجودکائنات را ‏لرزاند.
   بایددر حافظه زمان بسپاریم که انقلاب حسین را زینب زنده نگه داشته است  وبایدبدانیم«وقتی در صحنه حق وباطل نیستی,وقتی که شاهد عصر خودت وشهیدحق وباطل  جامعه ات نیستی,هرکجا خواهی باش,چه برنماز ایستاده باشی وچه برشراب نشسته باشی, هردویکی است»
حسین ارجمند

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۳
برچسب ها:

You cannot copy content of this page