چرا کارد به استخوان تحمل مردم رسیده است؟

دسته: مقالات
۷ دیدگاه
سه‌شنبه - 3 بهمن 1391

با گذشت یک ماه از ورود مردم بهاباد به ماجرای حق خواهی شهری که سالهاست در خرمن وعده ها سوخته ، متاسفانه این حرکت به جاهای باریک  کشیده شد تا جایی که علاوه بر ایجاد دو دستگی میان بهابادیهایی که به اتحاد و اتفاق شهره بودند شورای تامین استان وارد عمل شد و با حرکتهایی که از طرف برخی از جوانان بهاباد صورت پذیرفت نه تنها آبی به روی چادرملو باز نشد بلکه بعید است این آب دیگر به خوشی از گلوی چادرملو پایین برود.
مردم بهاباد الفبای آبادانی شهرشان یعنی آب را مطرح و با همراهی مسؤلین دلسوز بر ارزش گذاری واقعی بر آن پای فشردند و تقریبا به نتیجه های خوبی رسیدند اما اینکه آتش اختلاف و وقایع بعدی را چه کسی یا کسانی افروختند تا دودش را به چشم این شهرستان کنند موضوعی است که حداقل به عنوان یک گمانه زنی می توان از آن یاد کرد.هر چند شاید بتوان اعتماد سلب شده به مسؤلینی که در 20 سال گذشته به صورت کتبی و شفاهی وعده داده اند و عملیاتی نکرده اند را نیز در وقوع این ماجرا دخیل دانست.
براستی چرا باید کارد به استخوان صبر و تحمل مردم یک شهر برسد تا جایی که گرفتن حق منطقی شان را با آمدن در کف خیابان مطالبه نمایند؟
حرکت سال گذشته مردم بافق و امسال مردم بهاباد در حق طلبی را با چه تحلیلی می توان بررسی کرد که نه مردم متضرر شوند نه نظام؟
چرا مردمی که در این بلبشوی اقتصادی هزاران دغدغه نگفتنی دارند باید دغدغه آینده ای مبهم در زنده بودن شهر و دیارشان را هم به دوش کشند؟
زخم عفونی تبعات منفی ایجاد شده در حرکتهای به نتیجه نرسیده مردم کجا سر باز خواهد کرد؟
بهره مردم بافق و بهاباد از مهرورزی را در کدام اقدام پررنگ می توان به تصویر کشید؟
پرداختن به یک منطقه از استان و غافل شدن از منطقه ای دیگر را در قاموس کدام کتاب لغت عدالت نگاشته اند که حتی کسی حاضرنیست طرحهای مصوب شهرهای بافق و بهاباد را مطالعه کند؟
آبادانی یک شهر در ازای ویرانی شهرهای دیگر مقبول و مشروع کدام نوع تفکر است؟
نهادینه کردن ستیزه جویی مردم یک شهر با شهرهای همجوار، آن هم در استان دارالعباده نتیجه کدام عملکرد است که حتی اگر دشمن می خواست نمی توانست به این خوبی ایجاد کند؟
آیا نظارتی بر عملکردها نیست؟

محمد علی قاسم زاده


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۸
برچسب ها:
دیدگاه ها
محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 8:33 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای قاسم زاده دلسوزی برای برخی عین جفا به خود است پس زیاد دلتان به حال بهاباد نسوزد زیرا هنوز از چادرملو فارغ نشده اند قصد دست اندازی به معادن بافق را دارند.

حسین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 8:45 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اممام حسین چرا قیام کرد بخاطر بی عدالتی .مردم چرا در زمان شاه قیام کردند بخاطر بی عدالتی.ما مردم بهاباد بخاطر چی اب را بستیم بخاطر بی عدالتی

بافقي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 1:55 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اختلاف بينداز وحكومت كن

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 5:55 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

حق اعتراض برای مردم بهابادمحفوظ است. اما به آنها موکدا توصیه می کنم که از شلوغ کردن در خیابان پرهیز کنند. چون همان اتفاقی خواهد افتاد که در تهران، بافق و سایر شهرستانها افتاده است. در عوض بنشینند و راه حلی برای مشکل خود بیابند. کاری که هیچ بافقی انجام نداد.

محمد رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 6:27 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اردکان 17سال از معدن غصب شده چادرملو بهره هابرده، هرچی تا حالا استفاده کرده بسه، مسئولان استان حق بهره برداری از این معدن را که حق مسلم مردم بافق وبهاباد است چندین سال به این دو شهرستان بدهند

منتقد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 3 بهمن 1391 - 10:49 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
جناب آقای قاسم زاده سئوالتان بسیار بجاست ولی از خوانندگان بخواهید و یا خودتان زحمت بکشید پاسخ هایی که به ذهنتان می رسد بنویسید.
چرا کارد به استخوان تحمل مردم رسیده است؟
مهارت هایی را در حوزه اجتماعی باید بیاموزیم که بعضا پاسخ گوی سئوال کلی شماست:
1- شکر نعمت های خدادادی و خدمات و زحمات مسئولین خدمت گذار و آنچه 30 سال پیش نداشتیم و امروز داریم مثلا معدن و صنایع معدنی، اشتغال نسبی نسبت به متوسط آمارهای استان، آب شیرین، بخشی از جاده دو بانده، . . .
2- شناسایی ظرفیت های توسعه بومی و منطقه ای چنانچه ظرفیت هایی مثل کاشی، فولاد و . . . به دلیل نبود خاک، تکنولوژی و نیروی انسانی و از همه مهمتر آب شکست خورده است و ظرفیت هایی مثل خرما، کنسانتره سازی، گندله سازی، فناوری های سطح پایین و بالای معدنکاری و . . . به دلایل مختلف بومی و دارای ضریب انطباق بالایی اند.
3- مهاجرت نیروهای مجرب و با سواد به شهر های بزرگ و پایتخت برای بزرگ شدن و بزرگ کردن ظرفیت های شهرستان
4- بزرگداشت خودی هایی که ایثار کرده در شهر مظلومانه در کشاکش سیاسی کاری ها و کف روی آب جریانات شهری سر در گریبانند و اگر از ایشان نخواهند تا زمان فوت به خودی خود حرکتی نخواهند کرد نه از سر عافیت طالب که از سر نگهداری آبرو.
5- ایجاد لابی های متعدد در استان و وزارت خانه ها و قوه های مختلف در جهت پیشبرد اهداف توسعه ای همه جانبه شهرستان
6- و مهمتر از همه ایجاد مهارت قانونمداری و اعتراض اصولی و پایدار بطوریکه نه نظام نه مسئولین و نه مردم رنجیده از آن نگردند. البته در این حوزه روش هایی است که اگر مجالی بود در مقاله ای مفصلا توضیح داده خواهد شد.

محمود این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 16 بهمن 1391 - 8:48 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مردم بافق به گوش باشید
ما هم می توانیم حق خودمان رو به راحتی بگیریم به شرطی که همه چه مرد چه زن چه پیر چه جوان
فقط اتحاد داشته باشیم
مسولان با مردم باشن حتی شورای شهر و امام جمعه عزیزمان
همهگی با هم باشیم بخدا هیچ کسی نمی تونه حق ما بافقی ها رو بخوره یه
فقققططططططط اتحاد اتحاد

You cannot copy content of this page