گفتاری درباره عقب افتادن همایش بزرگداشت وحشی بافقی

دسته: مقالات
۴ دیدگاه
سه‌شنبه - 3 اردیبهشت 1392

admin-ajax.php

دیرگاهی است ، دل خوش کرده ایم به برگزاری همایش بزرگداشت، چکامه سرای بزرگ شهرمان؛ وحشی  بافقی . مردی شوریده، عارف و عاشق که در حیات و ممات ، مظلوم واقع گشته است . همشهریان عاشق وحشی، چون کودکان سرگردانی شده اند که هر روز و هر سال ، آنها را به امید واهی برگزاری همایش، شاد     می کنند و هنگام اجرای وعده ، تا بهاری دیگر آرزومند، نگهشان می دارند . نمی دانیم این وعده ها تا کی ادامه خواهد داشت و چه زمانی، صورت تحقق پیدا خواهد کرد . از سال 1369 که استاد حسین مسرت ، در نشریه ندای یزد، لزوم برگزاری همایشی درخور نام وحشی را عنوان نمود، سالها می گذرد و مسئولین بزرگوار شهر ، به دلایلی که هیچگاه دانشتن آن را برای مردم لازم ندانسته اند ، همایش را به عقب انداخته اند . فروردین ماهی که رسیدنش را روزشماری می کردیم، آمد و رفت . برنامه ریزی کردند ، فراخوان دادند ، هیأت اجرایی مشخص کردند ، بالغ بر 700 مقاله علمی و پربار ،روانه دانشگاه یزد شد . عاشقان وحشی، از گوشه و کنار ایران بزرگ ، در انتظار همایش خود را آماده سفر به بافق می کردند، که باز همه چیز تغییر کرد . میزگردی برگزار شد و بدون توجه به احساسات چندین هزار نفر ، تنها گفتند : به دلایلی همایش به تعویق افتاده است .

نمی دانم چرا این تعویق افتادنها ، تنها دامن وحشی ستمدیده ما را می گیرد؟ و نمی دانم چرا جوانان پرشور بافقی و مردمی که به نام شاعر شهرشان افتخار می کنند، هیچگاه علت برگزار نشدن همایش را جویا نمی شوند !  آیا به اندیشه ما راه نیافته است ، باید از دلیل برخی تصمیمات که به شهر و آبروی مردممان مربوط می شود ، آگاه شویم و باید باشند دلسوزانی که با دلایلی محکمه پسند، پاسخ ما را بدهند ؟ برخی در جواب پرسشهای ما گفتند، شرکت سنگ آهن به وعده هایش عمل نکرد . این دلیل برگزار نشدن همایشی به این بزرگی است ؟ می خواهم بدانم ، اگر بافق سنگ آهن نداشت چه اتفاقی برایش رخ می داد ؟ این جواب پرسشهای بی پاسخ مردم ما نیست . زمانی که برای همایش تصمیم می گرفتند، مدیر عامل سنگ آهن در بستر بیماری بود و اطمینان دارم اگر می گذاشتند، همایش برگزار گردد، سنگ آهن که تنها شرکت حامی فرهنگ بافق است ، از هیچ کمکی دریغ نمی کرد .

حال باید بنشینیم ، تا شهریور و مهر از راه برسد . به یاری یزدان امیدوار هستیم تا همه بی مهریهایی  را که نسبت به وحشی بافقی روا داشته ایم ، جبران نمائیم . با افتخار سر بلند کنیم و از اندیشه والای شاعر بزرگ بافقی ، سخن بگوئیم . شاعری که یزد، به افتخار نام او شناخته شده است . در پایان ، امید دارم مسئولین بزرگوار ، مردم را در جریان علت تعویق افتادن همایش قرار دهند .

عالیه نقیب الذاکرین


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
حسین مسرت این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 - 8:15 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

از اظهار لطف نویسنده سپاسگزارم.
نگارنده که بارها در جلسات برای برگزاری همایش در دوران های مدیریت های مختلف اداره کل ارشاد یزد شرکت کردم به این نتیجه رسیدم که اگر عزمی جدی در نزد بافقی ها( اعم از مدیران سازمانهای گوناگون و مردم)دیده می شد تاکنون این همایش برگزار شده بود.

دوستدار وحشی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 12 اردیبهشت 1392 - 9:35 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

تا وقتی کوته نظریها در بافق است و تا زمانی که سنگ آهن خود را وکیل همه مردم بافق می داندهمین است. کاش جناب فرماندار جوان و تازه از راه رسیده بافق قاطعیتی نشان می داد و اصحاب فرهنگ و آن چند صد مقاله نویسی که با عشق مقاله به دبیرخانه این کنگره فرستاده اند را از این بلاتکلیفی درمی آورد.. ولی هیهات هیهات

محمدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 - 9:17 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب دوستدار وحشی ، اگر خودت بافقی هستی که وای به حال ما با این طرز تفکر و پیش داوری …. و اگر بافقی نیستی بدان که موضوع تأخیر در برگزاری کنگره اصلا به سنگ آهن مربوط نیست و شخصی در یزد برای این موضوع کیسه دوخته بوده که ارشاد یزد عزلش کرده و چرائی ماجرا را هم خودشان میدانند

محسن احمدوندی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 27 مرداد 1392 - 1:19 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام بزرگوار
می دونید مساله مربوط به وحشی و یا کس دیگه نیست، مساله این است که دغدغه ی فرهنگ وجود ندارد.
من از این دلخوش های به همایش هستم، برای همایش قیصر مقاله دادم و به دلایل نامعلوم برگزار نشد، برای مکتب ادبی کرمانشاه مقاله دادم و به دلایل نامعلوم دیگر برگزار نشد، برای وحشی مقاله دادم و آن هم به دلایلی نامعلوم تر تر برگزار نشد، می دانید وقتی که ریز می شوم، مساله پول است، چند صد میلیون می آید، راه خوردن باید کمی فرهنگی باشد، تا کسی شک نکند، بعد همایشی می زنند و چند صد نفر بدبخت تر از من می نشینند و می نویسند و شب نخوابی می کنند. بعد پول که خورده می شود همایش هم تمام می شود. این چیز عجیبی نیست و تنها دامن وحشی شما را نگرفته، بلکه دامن کل فرهنگ ستمدیده ی ما را گرفته است.
خوشحالم که حداقل شما نوشتید و یاداوری کردید، هر چند این سخنان در گوش این بزرگان باد هواست و آب در هاون کوبیدن
برایتان شادی را آرزومندم

You cannot copy content of this page