ترجمه ی حدیث معرفت امیرالمومنین(ع) به نورانیت

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی
یک دیدگاه
جمعه - 3 خرداد 1392

 به مناسبت میلاد پرسرور مولود کعبه ترجمه حدیث معرفت امیرالمومنین(ع)به نورانیت را برای خوانندگان بافق فردا در این پست درج می کنیم امید که با شناخت صحیح حضرتش از شیعیان واقعی ایشان باشیم

ابوذر غفاری از سلمان فارسی که خداوند از هر دوی آنها خشنود باد پرسید که ای ابا عبدالله معرفت امیر المومنین به نورانیت چیست؟ سلمان گفت:ای جندب(ابوذر)بیا برویم تا این را از خودآن حضرت بپرسیم سپس به محل ان حضرت رفتیم و اورا نیافتیم.
ابوذر گفت:پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت آمدند. حضرت فرمودند: چه امری شما را اینجا کشانده است؟
ابوذر و سلمان گفتند:ای امیرمومنان به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیت سوال کنیم.
حضرت فرمودند: آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی کننده نیستند. به جانم سوگند که ان معرفت بر هر مردو زن مومن واجب است.سپس حضرت فرمود:ای سلمان و ای جندب! هر دو عرض کردند بلی امیر مومنان !حضرت که سلام بر او باد فرمود:هیچ کس ایمان را به حد کمال خویش نمی رساند تا آنکه مرا به عمق معرفتم بشناسد. سپس آن گاه که مرا به این معرفت شناخت هر آینه خداوند قلب او را با ایمان آزموده سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و عارفی روشن بین گردیده است.
و هر کس که از شناخت آن کوتاهی نمود و به آن نرسید شک کننده و تردیدگر است. ای سلمان و ای
جندب عرض کردند بلی امیر المومنین حضرت فرمودند معرفت من به نورانیت معرفت خداوند عزو جل است و معرفت خداوند عزوجل معرفت من به نورانیت است.
و آن همان دین خالصی است که خداوند درباره آن فرمودند :
“و امر نشدند به چیزی مگر اینکه خدا را به اخلاص کامل ودین پرستش و از بندگی غیر از او روی بر گرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست و استوار.”(سوره بینه آیه 5)
خداوند فرمود:امر نشدند مگر به پیامبری محمد (ص) و آن دین و آیین یکتا پرستی آسان محمدی است.و این کلام خدا که فرمود: “نماز به پا دارند” پس هر کس که ولایت مرا به پا داشت نماز را به پا داشته است. و بر پا داشتن ولایت من سخت و دشوار است و جز فرشته مقرب درگاه الهی یا پیامبر مرسل و یا بنده ای که خداوند قلب او را به ایمان ازموده باشد. کسی متحمل آن نمی باشد.پس فرشته وقتی مقرب نباشد تحمل آن را نخواهد داشت و پیامبر هنگامیکه مرسل نباشد تحمل ان را نخواهد داشت و مومن وقتی که ازموده نباشد تحمل آن را نخواهد داشت.
عرض کردم ای امیر مومنان مومن کیست و منتها و مرز ایمان چیست؟ تا  آن را بشناسم.حضرتش- که سلام بر او باد- فرمود:ای ابا عبدالله(کنیه سلمان) عرض کردم :بلی ای برادر رسول خدا فرمود: مومن آزموده همان کسی است که هیچ چیزی از او به ما نمی رسد مگر این که سینه اش را برای پذیرفتن آن گشاده می سازد و دچار شک و تردید نمی شود.
ای اباذر بدان که من بنده خدای عز و وجل و خلیفه او بر بند گانش می باشم. ما را به مثابه خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه می خواهید در فضیلت ما بگویید به کنه و حقیقت و منتهای آنچه در ما وجود دارد نمی رسید . و خدای عز وجل به مابزرگتر و عظیم تر از آنچه که خود وصف می نماید و آنچه من توصیف می کنم و یا به دل هر یک از شما خطور می کند عطا نموده است.پس آن گاه ما به اینگونه شناختید مومن می باشید.
سلمان گفت: عرض کردم ای برادر رسول خدا و هر کس نماز را به پاداشت ولایت شما را به پا داشته است؟ فرمود: آری ای سلمان این سخن خدای تعالی در قران عزیز تصدیق کننده این حقیقت است که فرمود به “صبر و نماز یاری و مدد بجویید و هر آینه آن را جز بر خاشعان بزرگ و سنگین است(سوره بقره 45).”صبر” رسول خدا و” نماز” بر پا داشتن ولایت من است. بدین خاطر خداوند متعال فرمود: و هر آینه آن بزرگ و سنگین است و نفرمود هر آینه ان دو بزرگ و سنگین می باشند زیرا هر آینه ولایت حملش جز بر خاشعان بزرگ و سنگین است . و خاشعان همان شیعیان روشن بین و اهل بصیرت می باشند . و آن هر آینه برای این است که اهل سخنان منحرف از قبیل مرجئه و قدریه و خوارج ودیگر ناصبیان همه به حضرت محمد (ص)اقرار می کنند و در بین آنها اختلافی نیست در حالی که جز گروهی اندک همه در مورد ولایت من اختلاف می نمایند و منکر آنند و در برابر آن لجاج می ورزند. و هم آنان کسانی هستند که خداوند در کتاب عزیز خویش ایشان را توصیف نموده فرموده است: “هر آینه آن جز بر خاشعان سنگین است”.و خدای تعالی در جای دیگری از کتاب عزیز خویش در مورد نبوت حضرت محمد(ص) و ولایت من می فرماید:” و چه چاههای آب که معطل ماند و چه قصر های عالی که بی صاحب گشت”.
(سوره حج آیه 45) پس مراد از قصر حضرت محمد است و مقصود از چاه آب معطل ولایت من است که آن را معطل گذاشتند و انکار نمودند. و هر کس که به ولایت من اقرار ننماید اقرار به نبوت حضرت محمد(ص) به او نفعی نمی رساند. و هر آینه آن دو قرین یکدیگرند و این بخاطر آن است که پیامبر. پیامبر مرسل و هم او امام و پیشوای خلق می باشد و پس او علی امام و پیشوای خلق و وصی حضرت محمد است و همچنان که پیامبر به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی می باشی جز ان که پس از من پیامبری نخواهد بود و نخستین ما محمد و میانه ما محمد وآخرین ما محمد است. پس کسی که شناخت مرا کامل سازد او بر دین درست و استوار است. چنانکه خدای تعالی می فرماید: و آن دین درست و راست و استوار است(سوره بینه آیه 5) و به زودی به یاری توفیق الهی این حقیقت را تبین می نمایم.
ای سلمان و ای جندب! هر دو گفتند: بلی ای امیر مومنان که درود خدا بر تو باد! فرمود: من و حضرت محمد نور واحدی بودیم نشات یافته از نور خدای عز و جل پس خداوند تبارک و تعالی به آن نورفرمود که دو پاره شود. پس نیمی فرمود محمد باش و به نیمی فرمود علی باش پس از همین جاست که پیغمبر فرمود علی از من است و من از علی هستم و کسی جز علی از جانب من ماموریت انجام نمی دهد و هر آینه پیامبر اکرم ابابکر را با سوره برائت به مکه اعزام فرمود:پس جبرائیل –که سلام بر اوباد- نازل شد و گفت : ای محمد ! حضرت فرمود:بلی0 جبرائیل فرمود: هر آینه خداوند به تو امر می نماید که آن ماموریت را خودت انجام دهی یا مردی از خودت. پس پیامبر مرا به آن سوی گسیل داشت تا ابی بکر را باز گردانم. او را باز گرداندم. او درون خود نگرانیی احساس نمود. و گفت: ای رسول خدا آیا در مورد من آیه ای نازل گشته است؟ پیامبر فرمودند: نه ولکن این ماموریت را کسی جز من یا علی انجام نخواهد داد. ای سلمان و ای جندب! عرض کردند: بلی ای برادر رسول خدا! فرمودند: کسی که برای حمل نوشته ای از جانب رسول خدا صلاحیت ندارد چگونه برای امامت صلاحیت خواهد داشت؟
ای سلمان و ای جندب! من و رسول خدا نور واحد و یگانه ای بودیم رسول خدا مصطفی شد(بر گزیده شد) و من وصی مرتضی(مورد رضایت او) گشتم پس محمد گویا و من صامت و خاموش شدم.
ای سلمان!محمد بیم دهنده و هشدار دهنده شد و من رهبر و هدایت کننده  گشتم و این همان سخن خداوند عز و جل است که ای پیامبر هر آینه تو تنها بیم دهنده و هشدار دهنده ای و برای هر قومی رهبر و هدایت گری وجود دارد(سوره رعد 7) رسول خدا بیم دهنده و هشدار دهنده است و من رهبر و هدایت کننده ام.”تنها خداوند می داند که حمل هر آبستنی چیست و بار حملها چه نقصان و چه زیادتی خواهد یافت و همه چیز با اندازه معینش در نزد خدا معلوم است. اوست دانا به عوالم غیب و شهود و هم اوست بزرگ و بلند مرتبه.
در پیشگاه علم ازلی چه سخن در نهان بگویید یا آشکارا چه آن کس که می گوید در تاریکی شب باشد یا در روشنی روز همه یکسان است و خداوند بر همه آگاه است. برای هر چیز از پیش و پس نگهبانانی گمارده که به امر خدا اورا نگهبانی می کنند(سوره یس1و2)
ابوذر گفت:پس حضرتش-که سلام بر او باد-با یک دست خود بر دست دیگرش زد و فرمود:حضرت محمد(ص)صاحب جمع شد و من صاحب نشر شدم.حضرت محمد صاحب بهشت شد و من صاحب دوزخ شدم که بدو می گویم این را بگیر و آن را واگذار.
حضرت محمد صاحب “رجفه” شد و من صاحب “هده” شدم.منم صاحب لوح محفوظ و خداوند علم هر آنچه در آن است را به من الهام فرموده است.
آری ای سلمان و ای جندب!
حضرت محمد” یس والقران الحکیم”(یس 1و2) شد و حضرت محمد ” ن والقلم”(قلم 1) شد و حضرت محمد “طه ما انزلنا علیک القران لتشقی” (طه او2)شد و حضرت محمد
صاحب دلالتها و راهنمایها شد و من صاحب معجزات و نشانه ها شدم. و حضرت محمد آخرین پیامبر شد و من آخرین وصی شدم.منم “صراط المستقیم “(حمد 6) منم نبا العظیم الذی هم فیه یختلفون”(نبا 2و3){خبر بزرگی که آنان(امت آخر زمان) در آن اختلاف می کنند} واحدی(از اهل اسلام) اختلاف نکرده مگر در ولایت من.حضرت محمد(ص) صاحب دعوت شد و من صاحی شمشیر شدم
حضرت محمد(ص) پیامبر مرسل شد و من صاحب امر پیامبر شدم. خدای عز و جل می فرماید:خداوند روح را به امر خود بر هر یک از بندگان خویش که بخواهد می فرستد(سوره مومن 15) و آن همان روح الهی است که این روح را جز به فرشته مقرب یا پیامبر مرسل و یا وصی برگزیده نمی دهد و نمی فرستد. هر کس که خداوند این روح را به او داد هر آینه وی را از دیگر مردمان جدا و متمایز ساخته وقدرت را به وی واگذار نموده و چنین شخصی مردگان را زنده می کند و آنچه بودو می باشد را می داند و در یک چشم به هم زدن از مشرق به مغرب و از مغرب به مشرق را می رود و انچه درونها و دلهاست را می داند و به آنچه در آسمانها و زمین است آگاه است.
ای سلمان و ای جندب!
و حضرت محمد “ذکر” شد که خداوند عز و جل می فرماید
“و هر آینه خداوند ذکری رسولی به شما فرو فرستاد که آیات الهی را بر شما می خواند”(سوره طلاق 10 و11). هر آینه به من و علم منایا و بلایا و فصل الخطاب داده شده است و علم قرآن و آنچه تا روز قیامت خواهد شد به من سپرده شده است.
حضرت محمد(ص) حجت خدا را اقامه نمود حجتی برای مردم و من حجت خدای عز و جل شدم. خداوند چیزی را برای من قرار داد که برای احدی از اولین و آخرین نه پیامبر مرسلی و نه فرشته مقربی قرار نداد.
ای سلمان و ای جندب!
بلی ای امیر مومنان! آن حضرت –که سلام خدا بر او باد_ فرمود: من همان کسی هستم که نوح را به امر پروردگار در کشتی حمل کرد من همان کسی هستم که به امر پروردگار یونس را از شکم ماهی بیرون آورد من همان کسی هستم که به امر پروردگار موسی را از دریا عبور داد من همان کسی هستم که به اذن پروردگار ابراهیم را از آتش بیرون آورد من همان کسی هستم که به اذ ن پروردگار نهر ها را جاری ساخت.و چشمه ها را شکافت و درختها را کاشت.
منم عذاب روز “ظله” منم آنکه از محل نزدیک ندا کرد که ثقلان(جن و انس) آنرا شنیدند و گروهی آن را فهمیدند. هر آینه من به هر گروهی از جباران و منافقان به زبان خودشان می شنوایانم. منم خضر دانای موسی و منم آموزگار سلیمان .پسر داوود منم ذوالقرنین ومنم قدرت خدای عز و جل.
ای سلمان و این جندب! من محمدم و محمدمن است من از محمدم و محمد از من است خدای تعالی می فرماید:”دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو برزخ و فاصله ای است و تجاوز به حدود یکدیگر نمی کنند”(الرحمن 19 تا 20)
ای سلمان و ای جندب! عرض کردند : بلی ای امیر مومنان! فرمود: هر آینه مرده ما نمی میرد وغایت ما غیبت نمی نماید و هر آینه کشتگان ما هر گز کشته نمی شوند.
ای سلمان و ای جندب!
عرض کردند :ای که درود خدا بر تو باد بلی.آن حضرت-که سلام بر او باد- فرمود: منم امیر و فرمانروای هر مرد و زن مومنی آنها در گذشته اند و انها که باقی ما نده اند . من روح عظمت و بزرگی تایید گشته ام و جز این نیست بنده ای از بندگان خداوندم. برما نام خداوندی ننهید و هر چه در فضل ما بگویید که هر آینه شما هرگز به فضل ما و کنه و عمق آنچه خداوند برای ما قرار داده حتی یه یک دهم از ده یک فضل ما نخواهید رسید. زیرا ما آیات و دلائل الهی هستیم و حجتهای خداوند و خلفا و جانشینان او و امینها و امانتداران او و امامان او هستیم و وجه خدا و چشم خدا و زبان خداوندیم. خداوند به وسیله ما بندگانش را عذاب می کند و نیز به وسیله ما به آنان ثواب و پاداش می دهد و خداوند از بین خلق خود ما را پاک نمود. و ما را برگزید و انتخاب کرد. زیرا خداوند درباره آنچه میکند پاسخگو نیست و خلایق باید پاسخگو باشند(انبیا 23).
ای سلمان و ای جندب! عرض کردند: بلی ای امیر مومنان که درود خداوند بر تو باد حضرتش –که سلام خدا بر او باد- فرمود: هر کس به آنچه گفتم ایمان آورد و آنچه را تبین نمودم تفسیر کردم.شرح گفتم توضیح دادم و روشن ساختم و مبرهن نمودم تصدیق کند.
مومن آزموده ای است که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده و سینه اش را برای پذیرفتن اسلام گشاده ساخته و هم او عارف روشن بین و اهل بصیرتی است که به نهایت و بلوغ و کمال رسیده است و کسی که شک کند و عناد ورزد و انکار بورزد و باز ایستد و متحیر شود و تردید نماید پس او مقصر و ناصبی است.
ای سلمان و ای جندب! عرض کردند:بلی ای امیرمومنان که درود خدا بر تو باد! حضرتش- که سلام بر او باد- فرمود : من به اذن پروردگارم زنده میکنم و می میرانم و از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان می اندوزید به اذن پروردگارم به شما خبر می دهم. و من به پنهانی های دلهایتان آگاهم و امامان و از فرزندان من نیز- که سلام بر ایشان باد- وقتی دوست داشته باشند و اراده کنند اینها را می دانند و انجام میدهند زیرا ما یکی هستیم . نخستین ما محمد آخرین ما محمد و میانه ما محمد است و همه ما محمدیم.پس بین ما جدایی قائل نشوید. هنگامی که ما چیزی را بخواهیم خدا آن را می خواهد و هنگامی که از چیزی کراهت داشته باشیم خداوند از آن کراهت دارد. وای و همه وای بر کسی که فضل ما و ویژگی ما و آنچه الله پروردگار ما به ما عطا نموده است را انکار نماید. زیرا هر آینه هر کس چیزی از آنچه خداوند به ما عطا نموده است را انکار نماید همانا قدرت الهی و مشیت خداوندی را در مورد ما انکار نموده است.
ای سلمان و ای جندب! عرض کردند : بلی ای امیر مومنان که درود خداوند بر تو باد! حضرتش- که سلام بر او باد- فرمود: هر آینه پروردگار ما “االله”چیزی به ما عطا کرده است که برتر عظیمت و بالاتر از همه اینهاست. عرض کردیم : بلی امیر مومنان آن چیزی که خداوند به شما اعطا نموده و از همه اینها عظیم تر و بالاتر می باشد چیست؟ حضرت فرمود:
پروردگار ما خدای عزو جل آگاهی به اسم اعظمی را به ما عطا فرموده است که اگر بخواهیم به وسیله آن آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ را می شکافیم و به وسیله آن به آسمان بالا می رویم و به زمین فرود می آییم به شرق و غرب می رویم و به وسیله آن به منتهای عرش صعود کرده به عرش در برابر خدای عز و جل مینشینیم و همه چیزها حتی آسمانهاو زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و دریاها و بهشت و دوزخ از ما اطاعت می کنند . همه اینها را خداوند به وسیله اسم اعظمی که به ما عطا نموده است به ما آموخته و ما را بدان مختص ساخته است با وجود همه اینها می خوریم و می آشامیم ودر بازارها راه می رویم.و ما این کارها را به امر پروردگارمان انجام می دهیم. ما بندگان صاحب کرامت خداوندیم”آنان که در سخن بر خداوند پیشی نمی گیرند و سبقت نمی جویند و هم آنان به فرمان او کار می کنند”(انبیا27)
خداوند ما را معصوم و پاک قرار داده وبر بسیاری از بندگان مومنش برتری بخشیده است پس ما می گوییم:”سپاس و حمد خدایی را که ما را به این هدایت نموده و اگر نبود که خداوند هدایتمان نمود ما کسی نبودیم که خود به هدایت دست یابیم”( سوره زمر71) و “کلمه عذاب بر کافران محقق و قطعی شد”(سوره اعراف 43) و مراد من از کافران منکران همه آنچه که خداوند از فضل و احسان به ما عطا فرموده است می باشد.
ای سلمان و ای جندب! این معرفت من به نورانیت است. پس هدایت یافته و کامل بدان تمسک بجوی که هر آینه هیچ یک از شیعیان ما را به مرز نهایی بصیرت و روشن بینی نمی رسد مگر اینکه مرا به نورانیت بشناسد پس هنگامی که مرا به نورانیت شناخت فرد اهل بصیرت و روشن بین و به هدف رسیده و کاملی خواهد بود که دریای از دانش غوطه ور شد و به در جه ای از فضل رسیده و کاملی خواهد بود که دریای از دانش غوطه ور شده و به درجه ای از فضل رسیده و کاملی خواهد بود که دریایی از دانش غوطه ور شده و به دره ای از فضل رسیده و بر سری از اسرار الهی و بر گنجینه های پنهانش مطلع گشته است.

بحارالانوار/ جلد 26 /ص1 / ح1

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمودند: جزوه ی حدیث معرفت امیرالمومنین (ع) به نورانیت را در جانمازتان بگذارید و تا چهل روز ، هر روز یک بار با توجه بخوانید تا به خود امیرالمومنین (ع) راه پیدا کنید

……………………………………………………………………….

ترجمه حدیث معرفت نورانیت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

محمد بن صدقه می گوید: روزی ابوذر غفاری از سلمان فارسی رضی اللَه عنهما پرسید: ای اباعبداللَه ! معرفت و شناخت امیرالمؤمنین علیه السلام به نورانیت چیست؟ سلمان گفت : ای جُندب! بیا برویم تا آن را از خود حضرت بپرسیم.

می گوید : نزد آن حضرت آمدیم ولی ایشان را نیافتیم . پس مدتی منتظر ماندیم تا تشریف آوردند. فرمودند: چه امری شما را به اینجا کشانده است؟ عرض کردند: ای امیرمؤمنان ! آمده ایم تا از « معرفت شما به نورانیت » سؤال کنیم.

حضرت فرمودند: خوش آمدید ای دو دوست ما که برای دین خود با یکدیگر هم عهد و پیمانید و (در تحصیل معرفت) اهل تقصیر و کوتاهی و کوته نظری نیستید. به جان خودم سوگند،بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است که مرا به نورانیت بشناسد.

سپس فرمودند: ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند: لبیک یا امیر المؤمنین! فرمود:

هر کس در امر ولایت من ظاهری بیشتر از باطن داشته باشد،ترازوهای اعمالش سبک و کم ارزش می گردد. به راستی که مؤمن ایمانش را به سر حدّ کمال نمی رساند تا آنکه مرا به حقیقت نورانیت بشناسد،هنگامی که مرا به این معرفت شناخت ، پس به یقین او مؤمنی است که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده و سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و نسبت به دین خود عارفی روشن ضمیر گردیده است؛ و هر کسی از شناخت آن کوتاهی نماید،پس او اهل شک و دچار تردید است.

ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند: لبیک یا امیر المؤمنین!

حضرت فرمود:شناختن من به نورانیت شناخت خداوند عزّ و جل است و شناختن خداوند عزّ و جل شناخت من به نورانیت است و این همان دین خالص است که خدای متعال درباره آن فرموده است:

«وَ مَا اُمِرُوا إلّا لِیَعبُدُوا اللَه مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ القَیِّمَةِ»     سوره بینه آیه 5

«و امر نشدند جز این که خدا را بپرستند و با یگانه پرستی دین را برای او خالص گردانند و نماز را بر پا دارند و زکات بدهند و این است دین محکم و پایدار».

خداوند سبحان می فرماید : فرمان داده نشدند مگر به توحید و یگانه دانستن خداوند، و توحید خالص نمودن عمل است برای او و حنفاء در قول خداوند اقرار به نبوت محمد صلی اللَه علیه و آلهاست و این دین و آیین یکتا پرستی محمدی است که باز و با وسعت است ( و دچار هیچ تنگ نظری نیست )؛

و اینکه فرمود : «به پا می دارند نماز را» نماز،ولایت من است،پس هر کس ولایت مرا به پا داشت همانا نماز را به پا داشته است و بر پا داشتن ولایت من سخت و دشوار است و جز فرشته مقرب یا پیامبر مرسل و یا بنده مؤمنی که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد کسی آن را تحمل نکرده و طاقت پذیرش آنرا ندارد.

پس فرشته هرگاه مقرب نباشد،و پیامبر هنگامی که مرسل نباشد،ومؤمن هنگامی که آزموده نباشد تحمل آن را نخواهد داشت؛و آنجا که می فرماید:«زکات بدهند» اقرار به امامان است و این است دین الهی پایدار.

عرض کردم:ای امیر مؤمنان! مؤمن کیست و نهایت و مرز ایمان چیست تا آن را شناسم؟

فرمود:ای اباعبد اللَه! عرض کردم:لبیک ای برادر رسول خدا! فرمود:مؤمن آزموده کسی است که هیچ چیزی از امر ما به او نمی رسد مگر اینکه سینه اش را برای پذیرفتن آن می گشاید و شک و تردید نمی کند،و کسی که بگوید:«چرا و چگونه؟» به راستی که کافر شده است. پس تسلیم امر خداوند شوید و امر خدا ما هستیم.

ای سلمان و ای جندب! همانا خداوند مرا امین خود بر آفریدگان و جانشین خود در زمین و شهرها و میان بندگانش قرار داد و آنچه را ستایشگران در توصیف آن مانده و عارفان به آن پی نبرده اند به من ارزانی داشت.

ادامه …  

ای ابوذر! بدان که من بنده خدای عزّ و جل و جانشین او بر بندگانش هستم. ما را پروردگار ها و خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه می خواهید در فضیلت و برتری ما بگویید،به درستی که به کُنه و حقیقت و انتهای آن چه در ماست نخواهید رسید،چرا که خداوند عزّ و جل به ما چیزی را عطا نموده که بزرگ تر و عظیم تر است از آن چه وصف کنندگان شما بتوانند وصف کنند یا به قلب یکی از شما خطور کند . پس هرگاه ما را اینگونه شناختید شما مؤمن هستید.

سلمان گوید:عرض کردم:ای برادر رسول خدا ! و هر کس نماز را به پا داشت ولایت شما را به پا داشته است؟ حضرت فرمود:آری ای سلمان! شاهد و تصدیق آن سخن خداوند متعال در قرآن عزیز است که می فرماید:«وَ استَعینُوا بِالصَّبرِ و الصّلاةِ وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلّا عَلَی الخاشِعینَ»           سوره بقره آیه 45

«وصبر از و نماز یاری بگیرید و البته نماز بزرگ و سنگین است مگر بر خاشعان». مراد از صبر رسول خدا صلی اللَه علیه و آله
می باشد و نماز بر پا داشتن ولایت من است،از اینرو خداوند متعال فرموده است: «وَ اِنّها لَکَبیرَةٌ» و نفرموده:«وَ اِنّهُما لَکَبیرةٌ» زیرا ولایت است که تحمل آن جز برای خاشعان بزرگ و سنگین است، و خاشعان همان شیعیان آگاه و رشن بین هستند،پس خداوند اهل ولایت مرا که به نور هدایتم بینا شده اند استثناء نموده است. زیرا صاحبان عقیده های انحرافی از قبیل مُرجئه،قدریه، خوارج و غیر ایشان از دشمنان اهل بیت همگی به محمد صلی اللَه علیه و آله اقرار می کنند و در بین آنها اختلافی نیست،ولی در ولایت من است که اختلاف کرده ، منکر آن شده و رد می کنند به جز گروه اندکی که خداوند در کتاب عزیز خود ایشان را توصیف نموده و فرموده است:«وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلّا عَلَی الخاشِعینَ». و در جای دیگر از قرآن درباره نبوت محمد صلی اللَه علیه و آله و ولایت من می فرماید:«وَ بئر مُعَطَّلَةٍ وَ قَصر مَّشیدٍ».                سوره حج آیه 45

«وچه بسا چاه های آب که رها شده و قصرهای افراشته {که بی صاحب مانده اند}».

پس مراد از قصر محمد صلی اللَه علیه و آله است و بئر معطلة ولایت من است که آن را رها کرده و انکار نمودند. و هر کس به ولایت من اقرار ننماید،اقرار به نبوت محمد صلی اللَه علیه و آله برایش سودی نمی رساند . همانا این دو قرین و همراه یکدیگرند. و این به خاطر آن است که پیامبر صلی اللَه علیه و آله پیام آوری فرستاده شده (از سوی خداوند) و پیشوای خلق می باشد و پس از او علی امام و پیشوای مردم و جانشین محمد صلی اللَه علیه و آله است چنان که پیامبر صلی اللَه علیه و آله به او فرمود: «تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی می باشی جز این که پس از من هیچ پیامبری نخواهد بود».

ای سلمان! ما سرّ خداوند هستیم که پوشیده و پنهان نمی ماند،و نور خداییم که خاموش نمی شود،و نعمت او هستیم که توان سپاس آن نیست. اول ما محمد و میانه ما محمد و آخرین ما محمد است. پس هر کس که ما را شناخت،به یقین به سرحدّ دین پایدار رسیده است چنان که خدای متعال می فرماید:«وَ ذلِکَ دینُ القَیّمَة» و به زودی به یاری و توفیق خداوند آن را بیان می نمایم.

ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند: لبیک یا امیر مؤمنان! درود خدا بر شما باد. فرمود:من و محمد یک نور بودیم از نور خداوند

عزّ و جل که تسبیح می نمودیم قبل از تسبیح کنندگان و پیوسته نوری بودیم در تابش پیش از همه مخلوقات. پس خداوند آن نور را به دو نیم تقسیم نمود:نبی برگزیده و وصی پسندیده. آن گاه خداوند متعال به آن نور امر فرمود که شکافته شود، پس به نیمی از آن فرمود:محمد باش ، و به نیم دیگر فرمود:علی باش و به همین جهت است که رسول خدا صلی اللَه علیه و آله فرمود:«علی از من و من از علی هستم،و کسی جز علی به جای من انجام وظیفه نمی کند و پیام نمی رساند».

و آن حضرت ابوبکر را با سوره برائت به سوی مکه فرستاد . پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد:ای محمد! حضرت فرمود: لبیک، عرضه داشت: خداوند به شما امر می نماید که آن مأموریت را خودت انجام دهی یا مردی که از شما باشد، پس مرا فرستاد تا ابوبکر را برگردانم.

هنگامی که او را باز گرداندمدر دل خود گمانی کرد و گفت:ای رسول خدا! آیا درباره من آیه ای نازل شده؟ حضرت فرمود:نه، ولی این کار را جز من یا علی انجام نخواهد داد.

ای سلمان و ای جندب!عرض کردند:لبیک ای برادر رسول خدا ! فرمود:کسی که برای بردن نوشته ای از جانب رسول خدا صلی اللَه علیه و آله شایستگی ندارد، چگونه برای امامت و پیشوایی صلاحیت خواهد داشت؟!

ای سلمان و ای جندب ! پس من و رسول خدا صلی اللَه علیه و آله یک نور بودیم، رسول خدا صلی اللَه علیه و آله محمد مصطفی شد و من وصی او مرتضی شدم، محمد گویا گردید و من ساکت و خاموش،و البته در هر زمانی باید ناطق و صامتی باشد.

ای سلمان!محمد بیم دهنده شد و من هدایت کننده و این همان سخن خداوند عزّ و جل است که:

«إنّما أنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَومٍ هادٍ»          سوره رعد آیه 7

«به درستی که تو فقط هشدار دهنده ای و برای هر قومی هدایت کننده ای است» پس رسول خدا صلی اللَه علیه و آله بیم دهنده است و من هدایتگر. «اللَه یَعلَمُ مَا تَحمِلُ کُلُّ اُنثَی و …»                سوره رعد آیات 8 تا 11

«خدا می داند هر آبستنی چه باری دارد،و نیز آنچه را در رحم ها می کاهند یا می افزایند و هر چیزی نزد او به اندازه است. اوست دانای نهان و آشکار ،بزرگ و بلند مرتبه. برای او یکسان است، چه کسی از شما سخن خود را پنهان دارد و چه کسی آن را فاش کند، و چه آن که به شب پنهان شونده و در روز راه رونده باشد. برای او فرشتگانی است که همیشه او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سر حفاظت می کنند».

در این هنگام حضرت دست خود را بر دست دیگر زده و فرمود: محمد صاحب جمع شد و من صاحب نشر، محمد صاحب بهشت گردید و من صاحب دوزخ که به آن می گویم : این را بگیر و آن را رها کن، محمد صاحب زلزله شد و من صاحب رعد و غُرِّش، محمد صاحب حوض است من صاحب پرچم.

محمد صاحب کلیدهاست و من صاحب بهشت و دوزخ، محمد صاحب وحی است و من صاحب الهام، منم صاحب لوح محفوظ که خداوند عزّ و جل  علم هر آنچه در آن است را به من الهام نموده است .

آری ای سلمان و ای جندب ! محمد ( یس * وَالقُرآنِ الحَکیمِ)     «سوره یس آیه 1و2»  و ( ن والقَلَم) « سوره قلم آیه 1»شد ، محمد (طه* ما اَنزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقَی) « سوره طه آیه 1و2» و صاحب راهنمایی ها گردید و من صاحب معجزات و نشانه ها شدم، محمد خاتم انبیاء شد و من خاتم اوصیاء . منم صراط مستقیم و منم آن خبر بزرگی که همیشه در آن اختلاف دارند و هیچ کس اختلاف نکرد به جز در ولایت من.

محمد صاحب دعوت شد و من صاحب شمشیر و پیروزی،محمد پیامبر مرسل شد و من صاحب امر پیامبر (صلی اللَه علیه و آله و سلم) محمد رئوف رحیم است و منم علی عظیم.

خداوند عزوجل می فرماید (یُلقِی الرُّوحُ مِن اَمرِهِ عَلَی مَن یَشاءُ مِن عِبَادِه) «سوره غافر ، آیه  15» خداوندآن روح را به فرمان خویش به هر کسی از بندگانش که بخواهد می دهد .

و این همان روح الهی است که خداوند آن را عطا نمی کند مگر به کسی که امر و سرنوشت به او واگذار شده است و نمی دهد این روح را جز به فرشته ی مقرب یا پیامبر مرسل یا وصی برگزیده ، و این روح رابه هر که عطا نماید هر آینه جایگاه او را از دیگر مردمان جدا ساخته و قدرت را به وی واگذار نموده ، چنین شخصی مردگان را زنده می کند و با همین روح آن چه بوده و می باشد را می داند و در یک چشم به هم زدن از مشرق به مغرب و از مغرب به مشرق سیر می کند و از آن چه در نیت ها و دل هاست خبر دارد و به آن چه در آسمان ها و زمین می باشد آگاه است و با همان روح به آسمان بالا می رود .

من مردگان را زنده می کنم و به آن چه در آسمان ها و زمین است آگاهم ، و منم کتاب روشن گر الهی .

ای سلمان و ای جندب ! محمد همان ذکر است  که خداوند عزوجل می فرماید:

 ( قَد اَنزَلَ اللَه الَیکُم ذِکراً *رَسُولاً یَتلُوا عَلَیکُم آیَاتِ اللَه)                                               سوره طلاق ، آیات 10 و 11               «به راستی که خداوندبه سوی شما ذکری را فرو فرستاد ، پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت می کند»

همانا به من علم مرگ و میرها و بلا ها و علم انبیا و  اوصیا و فصل الخطاب عطا شده .

نبوت و دین محمد به واسطه ی من به کمال رسید و علم تمام قرآن و آن چه تا روز قیامت خواهد شد به من سپرده شده است .

محمد صلی اللَه و علیه و آله و سلم حجت را برای مردم به پا داشت و من حجت خدای عزوجل بر آفرینش گردیدم .

خداوندبرای من قرار داده آن چه را که برای هیچ یک از گذشتگان و آیندگان نه پیامبر مرسل و نه فرشته ی مقرب قرار نداده است .

ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند : لبیک ای امیر مؤمنان ! فرمود : منم که نوح را در کشتی به امر پرورگارم سوار نمودم .

منم همراه یونس در شکم ماهی که او را از آن جا به اذن پروردگارم بیرون آوردم .

من همان کسی هستم که موسی را به امر پروردگارم از دریا عبور دادم ، و نسل های ستم گر پیشین را به هلاکت رساندم .

منم آن که به اذن پروردگار خود ابراهیم را از آتش بیرون آوردم .

و منم کسی که به اذن پروردگارم نهر ها و دریاها را جاری کرده و چشمه های زمین را شکافته و درختان را کاشتم .

من بر اندازنده ( به پایان برنده ی ) دنیا هستم ( همان که قبل از این ) سقف دنیارا به اذن خداوند عزوجل به پا داشتم ، من زمین آن را گسترانیدم .

منم عذاب «یوم الظله » ( عذابی که بر قوم حضرت شعیب نازل شد .)

منم کسی که از جای نزدیکی ندا کردم و همه ی جن و انس آن را شنیدند و گروهی آن را فهمیدند .

همانا من به هرگروهی از جباران و منافقان به زبان خودشان ( سخن خویش را ) می شنوایانم .

منم خضر عالم موسی .

منم آموزگارسلیمان پسر داوود .

منم ذوالقرنین .

و منم قدرت خدای عزوجل .

منم جنبنده ی زمین .«اشاره به آیه ی 82 سوره ی نمل »

منم همان که پیامبر اکرم صلی اللَه و علیه و آله و سلم در حقم فرمود :

«تویا علی ذوالقرنین زمین و صاحب دو سمت و سوی (شرق و غرب ) آن هستی و دنیا و آخرت از آن توست »

ای سلمان و ای جندب ! من محمدم و محمد من است ، من از محمد و محمد از من است ، خداوند متعال می فرماید ( مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیَان * بَینَهُما بَرزَخٌ لَا یَبغِیَانِ )                             سوره ی رحمن ، آیت 19 و 20

 «دو دریا را که با هم برخورد دارند به هم آمیخت . میان آن دو حایلی است که مخلوط نمی شوند » .

ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند : لبیک یا امیر المؤمنین ! همانا مرده ی ما نمرده و غایب ما پنهان نگشته و کشتگان ما هرگز کشته نشده اند و ما نه کس را زاده و نه در شکم ها زاده می شویم و هیچ کس از مردم با ما قیاس نمی شود . من به زبان عیسی در گهواره سخن گفتم ، منم نوح ، منم ابراهیم ، منم صاحب ناقه ( شتری که برای آزمایش قوم ثمود فرستاده شد .) منم صاحب راجفه ( نفخه ی اول در صور «ابتدای قیامت » )منم صاحب زلزله ، منم لوح محفوظ ، علم و دانشی که در آن است به من می رسد ، من شکل و شمایل ها را آن گونه که خدا بخواهد تغییر می دهم ، هرکس پیامبران گذشته را ببیند مرا دیده و هرکه مرا ببیند آنها را دیده است و ما در حقیقت نور خداوندی هستیم که از بین نرفته و دگرگون نمی شود .

ای سلمان ! ارجمندی و شرافت هر پیامبری به خاطر ماست ، پس ما را پروردگارها نخوانید و هرچه می خواهید در شأن و مقام ما بگوییدچرا که به هلاکت افتاد هرکس که در مورد ما این حد را رعایت نکرد و نجات یافت به واسطه ی ما هر کس آن را رعایت نمود .

ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند: لبیک ، درودخدا برشما باد . فرمود : من امیر و فرمانروای هر مرد و زن مؤمنی درگذشته و آینده هستم و به روح عظمت و بزرگی تأیید شده ام .

به درستی که من بنده ای از بندگان خدا هستم . ما را خدا ننامید و هرچه می خواهید در فضیلت ما بگویید که همانا شما هرگز به حقیقت و عمق آن چه خداوند برای ما قرار داده حتی به یک دهم از یک دهم آن هم نخواهید رسید، زیرا ماییم نشانه های خداوند و راهنمایان او ، و حجت های خداوند و جانشینان او ، و امینان خداوند و پیشوایان او . وجه خدا ، چشم خدا و زبان خدا ما هستیم .

خداوند به وسیله ما و به خاطر ما بندگانش را عذاب می کند و به سبب ما پاداش می دهد و ما را از میان خلق خود پاکیزه قرار داده و برگزیده و انتخاب نموده است . و اگر کسی چون و چرا کند و اعتراض نماید هر آینه کافر و مشرک شده است زیرا – چنان چه در قرآن آمده ( لَا یُسئَلُ عَمَّا یَفعَلُ وَ هُم یُسئَلُونَ )              سوره ی انبیاء آیه ی 23

 «خدا از آن چه میکند بازخواست نمی شود ولی آن ها بازخواست می شوند .»

 ای سلمان و جندب ! عرض کردند : لبیک ای امیر امؤمنان ! درود خداوند برشما باد . فرمود : هرکس به آنچه گفتم ایمان آورد  و آنچه را بیان و تفسیر کردم ، شرح و توضیح دادم ، روشن و برهانی ساختم تصدیق نماید ، مؤمن آزموده شده ای است که خداوند قلب او را برای ایمان آزمایش نموده و از او راضی گشته و سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و اوست عارف اهل بصیرتی که به نهایت و بلوغ معنوی و کمال رسیده است و کسی که شک کند و عناد ورزد ، وانکار کند و توقف نماید ، و سرگردان و بدگمان باشد او مقصر و ناصبی است و چنان چه ادعای ولایت مرا کند دروغ گو می باشد .

ای سلمان و ای جندب !عرض کردند : لبیک یا امیرالمؤمنین ! درود خدا برشما باد . فرمود : من به اذن پروردگارم زنده می کنم و
می میرانم و شما را از آن چه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید به اذن پروردگارم خبر می دهم ، و من به پنهانی های
دل هایتان آگاهم و امامان از فرزندان من نیز وقتی بخواهند و اراده کنند این ها را می دانند و انجام می دهند .

ای سلمان ! من و راهنمایان از اهل بیت من سِرِّ پنهان خداوند و اولیاء مقرب او هستیم ، زیرا ما همه یکی هستیم و سرّ ما هم یکی است ، نخستین ما محمد، و آخرین ما محمد و میانه ی ما محمد است و ما همه محمدیم . پس بین ما فرق نگذارید که هلاک خواهید شد . همانا ما در هر زمانی آن گونه که خداوند بخواهد ظاهر و آشکار می شویم . هر گاه ما چیزی را بخواهیم خدا هم می خواهد و اگر از چیزی کراهت داشتیم خدا هم از آن کراهت دارد . همه ی نفرین ها و بدی ها برکسی که فضائل و ویژگی های ما و آن چه را خداوند به ما عطا نموده انکار نماید چرا که چنین شخصی قدرت الهی و خواست و مشیت او را در باره ی ما نپذیرفته است و انکار نمی کند آن را مگر شخص سفیه و نادان و کسی که بردل و گوش او مهر زده شده و بر چشمانش پرده نهاده شده است .

ای سلمان ! من پدر مرد و زن مؤمن هستم .

ای سلمان ! منم بزرگ ترین رستاخیز الهی ( قیامت کبری ) ، منم آن نزدیک شونده هنگامی که نزدیک شود (قیامت ) ، منم حاقه

( آن واقعه ی حتمی ) ، منم قارعه ( آن روز سخت و کوبنده ) ، منم غاشیه ( آن فراگیرنده )، منم صاخّه (صیحه و صدای شدید آسمانی )، منم آزمایش نازل شده ، و ما نشانه ها و راهنمایان و حجاب ها و وجه اللَه هستیم .

نام من بر عرش نوشته شد تا آرام گرفت ، و بر آسمان ها نوشته شد که بر پا شدند و برزمین نوشته شد تا پهن گردید ، و بر باد نوشته شدتا به گردش در آمد ، و بر برق نوشته شد تا درخشید ، و بر دشت نوشته شد پس سیل در آن جاری گردید ، و بر نور نوشته شد تا پرتو افکند ، و بر ابرها نوشته شد تا باران فرو ریخت ، وبر رعد نوشته شد تا کرنش کرد ، و بر شب نوشته شد تا تیره و تار شده  و بر روز نوشته شد تا شاد و روشن گردید.

ای سلمان ! و ای جندب ! عرض کردند : لبیک ای امیرمؤمنان ! درود خدا بر شما باد . فرمود: همانا پروردگار ما چیزی به ما عطا فرموده که برتر ، عظیم تر ، بالاتر و بزرگ تر از همه ی این هاست . عرضه داشتیم : ای امیرمؤمنان ! آنچه خداوند به شما عطا نموده و از
همه ی این ها برتر و بالاتر می باشد چیست ؟

حضرت فرمود: پروردگار ما علم و آگاهی به اسم اعظمی را به ما عطا فرموده که اگر بخواهیم با آن آسمان ها و زمین و بهشت و دوزخ را می شکافیم و به وسیله ی آن به آسمان بالا می رویم و به زمین فرود می آییم ، به مغرب می رویم ، به مشرق می رویم و به وسیله ی آن به عرش رفته و در پیشگاه الهی بر عرش می نشینیم و هرچیزی حتی آسمان ها، زمین ، خورشید، ماه ، ستارگان ، کوه ها ، درختان ، جنبندگان ، دریاها ، بهشت و دوزخ از ما اطاعت می کنند . همه ی این ها را خداوند به وسیله ی اسم اعظمی که به ما آموخت و ویژه ی ما ساخت عطا فرموده است .

و با تمام این ویژگی ها می خوریم و می آشامیم و دربازارها راه می رویم ، و این کارها را به فرمان پروردگارمان انجام می دهیم و ما بندگان اکرام شده ی خداوندیم که در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند .

و خداوند ما را معصوم و پاک قرار داد و بر بسیاری از بندگان با ایمان خود برتری بخشید، پس ما می گوییم :

« ستایش تنها از آن خدایی است که ما را به  این نعمت ها راهنمایی فرمود و اگر خداوند ما را هدایت نکرده بود، هدایت نمی یافتیم » و « فرمان عذاب بر کافران قطعی و واجب شد » .

ومنظور من از «کافران » کسانی هستند که آن چه را خداوند از فضل و احسان به ما عطا نموده انکار کرده و نمی پذیرند .

ای سلمان و ای جندب ! این است معرفت من به نورانیت ، پس با شوق هدایت به آن چنگ بزن که همانا هیچ یک از شیعیان ما به مرز نهایی بصیرت و بینایی  نمی رسد تا ا ین که مرا به نورانیت بشناسد .

هنگامی که مرا به نورانیت شناخت شیعه ای اهل بصیرت ، روشن بین ، به هدف رسیده و کاملی خواهد بود که در دریایی از علم و دانش غوطه ور شده و به درجه ای از فضل و برتری رسیده و بر سِرّی از اسرار الهی و گنجینه های پوشیده ی او آگاهی یافته است .

.


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۶۴۴
برچسب ها:
دیدگاه ها
حسنا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 11 بهمن 1392 - 12:08 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خوب بود بد نبود فقط حدیث هارا بیشتر در اختیار بگذارید

You cannot copy content of this page