آقای استاندار! دستی بجنبانید

دسته: مقالات
۱۱ دیدگاه
یکشنبه - 2 تیر 1392
حالا دیگر علاوه بر همه ی بافقی ها، خیلی از اهالی ایران هم می دانند، D19   چیست و قضیه اش کدام است. وقتی امام جمعه بافق در خطبه هایش خیلی صریح به آن پرداخت و جدی تذکر داد که از این حق مردمش پا پس نخواهد کشید و تا آخر بر آن پای خواهد فشرد، داستان این D19  ما هم همگانی شد.
در کویر ایران باران نیست و خشکی بسیار است.این را همه می دانید.
در کویر ایران کشت و زرع فراوان نیست. این را همه می دانید.
در کویر گشایش نیست. این را همه می دانید.
 در کویر رنج و تعب بسیار هست. این را همه می دانید.
 اما آنچه را ممکن است همه ندانید این است که حضرت پروردگار از رحمت و لطفی که به بندگانش دارد، همین کویر را سرشار از فلزات گرانبها قرار داده تا هم گشایش در کار مردمان این دیار باشد و هم راحتی برای سایر عالمیان.
بافق؛ شهری است سربزیر و نجیب. آرام و بی ادعا. روزهای بسیار سخت فقر و نداری را با صبر، سر کرده تا خدا گشایشش را برای این مردم فرستاد. تکنولوژی به او این توانایی را داد تا از دل سیاه خاکش، آهن بیرون کشد و چهره شهر دگرگون شود. و از آنجا که لطف خدا، بی اندازه است برای این شهر آنقدر ثروت نهاد تا مردمش، شکر و یادش، بیشتر کنند. از شمال تا جنوبش و از شرق تا غربش را به اقسام و انواع معادن زیور و زینت داد.
این D19 هم، یکی از سفره های وسیع خداست برای این شهر. سرشار از فلز آهن. در جوار منطقه ای بنام آریز. در دل بی انتهای کویر. وقتی می گویم بی انتها؛ واقعاً بی انتهاست. تا چشم کار می کند، بیابان است و خشکی. دریغ از بوته ای یا خاری. هر چه هست بیابان است و بیابان و در وسط این چنین برهوتی، خداوند سفره ای گسترده و چشمه ای از برکت نهاده. هزاران و بلکه میلیونها تن آهن. فقط باید کاوید و استخراج کرد و سپاسش را بجا آورد.
حالا این D19 گرفتار سیاست شده است. همانی سیاستی که می گویند از زیر بته به عمل آمده است. کشمکش ها انداخته و آتش ها افروخته و مردمانی را به تازیانه نواخته و عدالت باریتعالی را مخدوش خود ساخته. با چرخاندن سرقلمی بر برگه ای و امضایی به ناحق، مردمانی از حقوق خویش محرم شده اند. این همه ی داستان D19  ماست.
اکنون می خواهیم عدالت اجرا شود. یعنی آنچه سیاست، به نیرنگ و تزویر از ما گرفته، به دست فرشته  عدالت به ما برگردد و این باز، به دست و بازوی بعضی آدمهاست.
روی سخنم با استاندار محترم استان یزد است. حالا وقت تنگ است و وقت آن رسیده که دستی بجنبانند و خاطره ای خوش از خود در ذهن و زبان مردم این دیار بجا گذارند. همان مردمی که وقتی رنج بود، رنجها برده اند. (منظورم سالهای قبل از دهه پنجاه خورشیدی و آغاز بکار معدن چغارت است) همان مردمی که وقتی نوبت به اهداء جان و خونشان رسید، دریغ نکردند.( هنوزم هم کوچه پسکوچه های گاه گلی بافق، یاد نوجوانان شهیدش را دارد)  و همین مردمی که هوشیار و بیدار با 97% مشارکت در سرنوشت خودشان و مملکتشان حضور یافتند و کاری کردند کارستان.
جناب آقای استاندار! اگر در زمان عدالت خواهی شما و همکارانتان، هزار وعده خوبان، یکی در حق بافق وفا نشد، دست کم این را به سرانجامی برسانید. وقت بسیار تنگ است. دستی بجنبانید پیش از آنکه وقت خدمت، سرآید و عدالت مغلوب سیاست شود.
محمد علی پورفلاح

پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۹
برچسب ها:
دیدگاه ها
عکاس بافق فردا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 تیر 1392 - 11:27 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

احسنت ، امیدوارم همانطور که مطلب شما بر تمام مردم ایران تاثیر گذاشته است بر مسئولین نیز تلنگری بزند.

رضايي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 تیر 1392 - 11:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خداوند به همه خدمتگزاران اجروپاداش دنيوي واخروي وبه خائنين ذلت وخواري عطا فرمايد

کارگر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 تیر 1392 - 2:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب پورفلاح ، مرحبا به قلم زیبایتان چه خوب مینویسید و چه خوب مسائل را روشن میکنید
جناب استاندار مردم بافق در اردیبهشت 90 یاد خوبی از شما ندارند بیایید با همکاری و مساعدت جنابعالی این حق را باز ستانیم تا کدورتها برطرف گردد

ابوالفضل این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 تیر 1392 - 8:22 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام.یادم میاید که مدام غر می زدیم که چرا امام جمعه پیشتاز نمی شود و همه تقصیر ها را گردن مسئولین شهرمون می انداختیم. اکنون که امام جمعه محترم پیشتاز و پرجمدار گرفتن حق ما شده است . باید هم ایشان را پیشتیبانی کرده و هم با ارسال پیامک و مکتوبه و حتی تماس های حضوری و تلفنی به ایشان اعلام نماییم مرحبا به این اراده و اقتدار و تا اخربا شما هستیم

عباس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 تیر 1392 - 8:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

راستش را بخواهید وقتی اولین بار داستان تغییر مرزهای جغرافیایی بافق به گوشم خورد ناخودآگاه یاد اسرائیلی ها افتادم نمیدانم چرا

محمدعلی گتوزو این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 4 تیر 1392 - 2:25 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام خسته نباشیدحالاکه امام جمعه معززشهرمان هشدارجدی داده اندمسئولین بایدجدی بگیرندومامردم نیزبه حمایت از انهابایدبلندشیم

شمع بي زبان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 4 تیر 1392 - 8:52 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
من هم نا خواسته هميشه به ياد ضيغم الدوله هستم و او را فراموش نمي كنم خودم هم نمي دانم چرا ؟

شمع زبان دراز این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 4 تیر 1392 - 8:55 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
اگر ما مظلوم و ظلم پذير نباشيم هيچ وقت ظالمي به خود اجازه ظلم نمي دهد
ما خود مقصر هستيم
بايد شديدا دنبال حقوق مسلم خود باشيم
فولاد بافق متلاشي شد و 500نفر مهندس و كارگر بيكار شدند
اب هم از اب تكان نخورد

رنجبر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 4 تیر 1392 - 8:56 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

من به نوبه خود براي احقاق حقوق خودم وهمشهريانم در صحنه هستم

رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 22 تیر 1392 - 1:41 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

یا علی مدد پیش بسوی گرفتن حق

حمید این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 25 تیر 1392 - 8:07 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام قلم آقای پورفلاح زیبا نوشت اما نکته ای که قابل تامل است معمولا انسانها عادت دارند ناکامیهای خودرا به گردن دیگران بیندازند در اینکه بی عدالتی وبی انصافی پیشه کردند بحثی نیست و خداوند بهترین حاکم است اما ما چه کردیم به بحثهای داخلی سرگرم شدیم وتخریب یکدیگرو دیگران سوء استفاده کردند اما هنوز فرصت هست بیایید قدری به خود آییم و من بعد مواظب باشیم حقی از ما ضایع نشود که باز پس گرفتن بسی دوندگی دارد و احتمالا ناکامی .

You cannot copy content of this page