“فواید اختلاس 3000 میلیاردی”
همیشه نیمه خالی لیوان را نبینیم “فواید اختلاس 3000 میلیاردی”
یکی از اتفاقات مهم سال 1390، اختلاس 3000میلیاردی بود! این اختلاس فواید بسیاری داشت که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1- این اختلاس نشان داد اقتصاد ما چقدر قوی است که این 3000میلیارد تومان کلا در آن گم است! خودتان که شاهد هستید، 3000میلیارد از اقتصادمان کم شد اما اقتصادمان حتی یک آخ هم نگفت و آخرش هم معلوم نشد این 3000میلیارد تومان از کجای اقتصادمان کم شده است که اصلا از هیچ جایش کم نیامد!
2- بالا رفتن سواد هزینه هایی دارد که بایستی آنرا پرداخت کرد! این هزینه یا بصورت شهریه به حساب دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و … بایستی پرداخت شود و یا بصورت هایی دیگر به افرادی دیگر! با این اختلاس سوادِ ریاضیاتی یمان کلی بالا رفت و متوجه شدیم سه هزار میلیارد تومان 12 عدد صفر دارد!
3- این اختلاس باعث شد ما متوجه شویم هنوز هم می شود روی قول همدیگر حساب کنیم! به خاطر این اختلاس وزیر اقتصاد به مجلس رفت و در آنجا قول داد وزیر خوبی باشد و بهمین خاطر مجلس از دوباره به ایشان رای اعتماد داد و وی به وزارتخانه برگشت. خودتان هم شاهد هستید که از آن زمان به بعد هنوز اختلاسی شکل نگرفته است.
4- این اختلاس نشان داد که چقدر مسئولین ما اعتماد به نفسشان بالاست و اصلا مثل مسئولین برخی کشورها سوسول و کم طاقت نیستند! بعد از این اختلاس نه رئیس بانک مرکزی و نه وزیر اقتصاد، هیچکدام استعفا ندادند؛ در صورتیکه اگر یک دهم این اختلاس در کشوری مثل ژاپن بود سریع مسئولین اقتصادی آنجا استعفا می دادند.
5- این اختلاس به همگان ثابت کرد که نهادهای نظارتی مان چقدر زیاد و قوی می باشند! بعد از این اختلاس همه گفتند که ما بودیم این اختلاس رو کشف کردیم و آخرش هم نفهمیدیم کی این اختلاس رو کشف کرد و کدام نهاد مقصر بود!
6- از دیگر فواید این طرح کم شدن روی «ش. جزایری عرب» بود و او متوجه شد آنقدرها هم که خیال می کرده اخلالگر اقتصادیِ بزرگی نیست! شنیده می شود بعد از این اختلاس به ایشان در زندان «آفتابه دزد» گفته می شد!
علی محمد رنجبر بافقی
بازدید: ۹۸
فقر چيست؟
فقر ، چيزي را ” نداشتن ” است،
ولي،آن چيز پول نيست …..
طلاو غذا نیست …
فقر، گرسنگي نيست …..
فقر، عرياني هم نيست…
فقر، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتۀ كتابفروشي مي نشيند ……
فقر، تيغه هاي برندۀ ماشين بازيافت است،كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند…
فقر ، كتیبۀ سه هزار سالهای است كه روی آن یادگاری نوشتهاند…
فقر، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود …..
فقر ، همه جا سر میكشد …
فقر، شب را ” بي غذا ” سر كردن نيست
فقر، روز را ” بي انديشه” به سر بردن است….. .
پس اندیشه کنیم چه به سر بافق می آید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟