لهجه شناسي بافق (2)
فرهنگ به عنوان ماندگارترين شناسنامه هويتي هر مردمي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. شايد مهمترين و رسا ترين متغير تشكيل دهنده فرهنگ ؛زبان و لهجه گفتاري مردم هر سرزميني است. لهجه مردم بافق يا به قول فرهنگستان گويش بافقي شبيه هيچيك از گويشهاي مرسوم در استان يزد وحتي كرمان وخراسان نيست وحتي برخي اصطلاحات زيبا و بكر همانند” تن خود سر دادن” اختصاص به اين قلمرو دارد وبس!! اگرچه به برخي گويشهاي كرمان نزديكتر است.آنچه در پي مي آيد گويش بافقي است كه نگارنده سالياني است ياداشت كرده ام.از شما عزيزان هم كمك مي طلبم تا چنانچه كلمه اي را نياورده ام يا اشتباه نگاشته ام به اينجانب يادآوري فرما ييد. اميد آنكه لهجه باستاني و ماندگار بافقي همچنان جاودانه تاريخ باقي ماند.
رديف گويش بافقي معنا تلفظ
1 اباك خميازه abaak
2 ابركي از حفظ خواندن يا گفتن Abaraki
3 اتل ماشين
4 آرباره آرواره – لثه
5 ارجين راه پله Orchin
6 اسبس يونجه asbes
7 اسندلو اضافي-زيادي osondolu
8 اساق گوسفندي كه زايمان نكرده esag
9 اوسال افسار
10 اشكس شكست
11 اشمرد شمرد
12 اكفت وكول افتيدن خسته شدن
13 اگال نخي كه شتر را ببندند agal
14 الين دولين النگ دولنگ-الا كلنگ
15 امبار انبار
16 امبه رف ساختمان رويش خراب شد
17 امشو امشب
18 انگش انگشت
19 انگشت پس كليچو انگشت چهارم دست
20 اله بله عجيب وغريب
21 چشش اله بله شد چشمش تارمار شد
22 او آب مثل go
23 او بيقو فشردن انار براي خوردن آبش
24 اوداري آبياري
25 اوآر آبيار
26 او خودپا آب جاري
27 اودون ناودان
28 اواشقار آبخور ooashgar
29 اوبار خاكي كه كف طويله ريزند
30 ا جا در رفت ازكوره در رفت
31 اوچين چهار شاخ چوبي براي الك كردن گندم از كاه
32 اورا آن ور-آنطرف
33 اووسا آنوقت
34 الادكي عمدا- الكي aladaki
35 اوگرمو آب و روغن
36 اوگزو كسي كه آب دهانش ميريزد
37 اوگوش آبگوشت
38 اومال آب كشي لباي
39 اووهد آنطرف Uu had
40 اوه تر آن ورتر uuhadtar
41 اوگوفتن آب كشي پارچه
42 اوهورد آورد
43 ايرا اينطرف eyra
44 اييد اينطرف
45 ايقدو خيلي كم از هر چيزي
46 اينگه خيلي بزرگ
47 ايهن صوتي براي هي گوسفند
48 الو گرفتن شعله ور شدن
49 ايسير ته مانده آب جوي
50 بالا دادن ديكته گفتن
52 باچك نداد فرصت نداد bachak
53 بار كود حيواني-دفعه
54 بازد به درد نخور_اضافي bazad
55 باد داره غرور داره _مغرور
56 باد خوار پرنده اي كوچك
57 باخورده جنس از كار افتاده
58 باديه كاسه
59 باشدگاه ميدان وفراخ
60 باداشت نگه داشت
61 باش دار بازش دار_ممانعت
نقل مطلب با ذكر منبع بلامانع است.
سيد محمد ميرسليماني
این کلمات راآقای محمدعلی طالعی درکتابشان آورده اند.مطلب جدیدی نیست .تکراری میباشد.