قبل از هر چیز باید بگویم که لازم نیست آدم در مورد هر مطلب یا متنی که می خواند اظهارِ نظر کند مخصوصاً که اگر در آن موردِ خاص ، اطلاعاتِ لازم را نداشته باشد . طنز ، مقوله ای است بسیار ظریف ، حساس و در عین حال نکته سنج . طنز در واقع تیغی است دو دَم . هم گوشه ای از واقعیت های روزمره است و هم اغراق آمیز و بیش از حد ، بزرگ شده . طنز ، عبرت آموز است و پند دِه . آنان که موردِ نقد قرار می گیرند دلگیر می شوند و آنان که نظاره گرِ ماجرا هستند ، راضی و خوشنود می گردند .
* قانون ، چیزِ خوبی است . برای همین ، هر کس سعی می کند برای خودش یک قانون داشته باشد و فقط و فقط از قانونِ خودش پیروی کند از بس که قانون ، چیزِ خوبی است .
* با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت اما حتماً می شود با یک پارتیِ کت و کلفت و یک رابطه ی نامشروع از جنسِ کاری و ناری ، چند شغلِ نان و آبدار داشت . می گویید نه ، بی زحمت یک نگاه به پیرامون تان بیندازید .
* از وقتی که دیدم خیلی ها در مقابلِ آدم های پولدار ، دولا و راست می شوند فهمیدم که بزرگی به عقل نیست بلکه این روزها ، مِلاک های ارزش گذاری به کلی عوض شده اند و حالا دیگر بزرگی به پول است نه به عقل .
* سه ضرب المثلِ امروزی :
1- قانون ، چیزِ خوبی است و خوب تر از قانون ، خیلی چیزهای دیگر .
2- بزرگی به پول است نه به عقل ( البته به جز کسانی که عقلشان را به کار انداخته اند و پولدار شده اند )
3- هر که پولش بیش ، احترامش بیشتر
* و حالا یک ضرب المثلِ جدیدِ امروزی تر :
با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت اما با دو دست ، حتماً می شود دو یا چند هندوانه و یا کلاً  چیزهای دیگری برداشت.
* رابطه می تواند جای ضابطه را بگیرد اما برعکسش نه . در علم کیمیاگریِ نوین که از آب ، طلا می گیرند ، این یک معادله ی یک طرفه و برگشت ناپذیر محسوب می شود .
* ضرب المثلی دیگر :
( طرف از آب ، طلا می گیرد به شرطی که آب اش تصفیه شده نباشد ) آب ش ناخالصی از جنسِ طلا داشته باشد و طرف ، ناخالصی از نوعِ خرده شیشه .
* رابطه و ضابطه آن قدر رفیق و هم قافیه اند که در صورتِ مریض شدنِ ضابطه و خدای ناکرده مریضیِ منجر به فوتِ او ، رابطه ، کرَم نموده ، قبولِ زحمت کرده ، جای ایشان نشسته و به انجامِ وظایفِ محوله از جانبِ طرفینِ رابطه مشغول می گردد .
* ضرب المثلِ جدیدتر :
( هر جا ضابطه بمیرد رابطه حاکم می شود )
* صورتجلسه های زیاد ، نشان دهنده ی حرف ها و تصمیم گیری های زیاد و عملکردِ کم است .
* وقتِ زیاد برای حرف زدن ، وقتِ کم برای عمل کردن است .
* و اما آخرین ضرب المثل :
( زیاد حرف بزن تا کمتر عمل کنی ) ( جنبه ی منفیِ قضیه )
( زیاد حرف نزن تا وقت برای عمل کردن داشته باشی ) ( جنبه ی مثبتِ قضیه )
نویسنده : جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )