سهم ما در برگزاری کنگره وحشی بافقی چقدر است؟

دسته: فرهنگی، هنری، مذهبی , مقالات
۵ دیدگاه
یکشنبه - 7 مهر 1392

IMG_1491

بالاخره دارد روز موعود برای برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی امسال و شاید چند سال اخیر شهرمان فرا می رسد و قرار است آوازه جهانی وحشی بافقی در کنگره ای ملی به گوش کسانی برسد که تاکنون نخواسته اند یاد این شاعر سوخته دل کویر را گرامی بدارند.

می گویند وقتی امام جمعه فقید بافق مرحوم سید محمد میرغنی زاده در دیدار با امام خمینی (ره) خود را از دیار وحشی بافقی معرفی کرده است این حضرت امام بوده که پس از شنیدن نام وحشی بافقی سه مرتبه فرموده بود:رحمه الله علیه!!!

شاعری که امروز جز نام و دیوان اشعارش نه از خانه اش نشانی مانده نه از آرامگاهش! البته یکی از کارهای خوب ما بافقی ها این بوده که یکی از مدارس،یک پارک و یک رستوران و اصلی ترین خیابان شهرمان را به نام او مزین کرده ایم هرچند هنگامی که می خواهیم اسم آن خیابان را ببریم فقط می گوییم خیابان وحشی و از اشتباهاتمان این است که بافقی را از آخرش حذف می کنیم و ای کاش به یمن برگزاری این کنگره ملی با خودمان عهد ببندیم حتی هنگام آدرس دادن بگوییم خیابان وحشی بافقی.

در اینکه ثمرات برگزاری کنگره وحشی بافقی برای شهر و مردمان این دیار چه خواهد بود قبلا درنوشته ای کوتاه برای خوانندگان عزیز نوشته ام اما در این یادداشت می خواهم از همه همشهریان عزیزم و هر کسی که به بافق و وحشی بافقی اش عشق می ورزد و یا علاقه به شعر و ادب دارد دعوت کنم خودش را میزبان و برگزار کننده این کنگره بداندو به عبارتی هر کداممان باری را به دوش بگیریم تا کنگره ای به یاد ماندنی برگزار شود.

براستی چه اشکالی دارد حالا که قرار است بافق یاد یکی از بزرگان ادب فارسی را گرامی بدارد اصناف و بازاریان شهر پشت شیشه مغازه شان عکس وحشی بافقی را نصب کنند،آموزش و پرورش از مربیان تربیتی بخواهد در صبحگاه مدارس از وحشی بافقی سخن به میان آورند،آنها که عاشق پیامکند اشعار وحشی بافقی را برای دوستان دور و نزدیکشان بفرستند و اگر قرار است در این ایام به کسی هدیه ای بدهیم دیوان اشعار این شاعر شوریده باشد؟

اصلا چه اشکالی دارد آنها که نامزد شورای اسلامی شهر شده بودند  و می خواستند طرحی نو دراندازند و یک هفته تصویرشان را در معرض دید عموم قرار داده بودند در روزهای باقی مانده به برگزاری کنگره ملی اشعار و تصویر وحشی بافقی را بنر کنند و در فضا سازی شهر هنگام این رخداد فرهنگی به یاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بیایند؟

به نظرتان اگر روحانیون شهرمان در مجالسشان شعری چون« الهی سینه ای ده آتش افروز را» برای مردم بخوانند و شرح دهند و حتی به مردم بگویند این شعر را عرفا در قنوت نماز شبشان می خوانند کمک بزرگی به هرچه باشکوه تر برگزار شدن این کنگره نمی شود؟

چقدر خوب است انجمنهای ادبی دانشگاههای شهرمان در این ایام به برگزاری شب شعر دانشجویی اقدام کنند و حافظان شعرهای وحشی بافقی بصورت ویژه مورد تشویق قرار گیرند.

تا یادم نرفته این را هم بگویم اگر نشسته ایم تا کنگره ای برگزار شود و بعد بگوییم اگر این کار را کرده بودند بهتر بود،از لاک انتقاد بیرون بیاییم و پیشنهادهایی بدهیم انجام شدنی و حتی خودمان آستینها را برای انجام دادنش بالا بزنیم.

مسلما برگزاری هرچه بهتر کنگره ملی وحشی بافقی که قرار است مقدمه ای برای کنگره ای بین المللی باشد علاوه بر همت مسؤلین برگزار کننده، همکاری تک تک ما مردم را می طلبد. پس یا علی.

محمد علی قاسم زاده


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۴۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
شهید این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 8 مهر 1392 - 5:56 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

دست مریزاد ایکاش همه کمی مثل شما فکرمیکردند

رضوی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 8 مهر 1392 - 8:02 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

یادم می آید در زمان دانشجویی سالهای 74 اینها، یکی از برگزیدگان کنکور بافق (مبارکه ای بود) به نام م.ک که الان مهندس شده و آنزمان عمران امیرکبیر تهران درس می خواند، و من شهید بهشتی بودم، به آپارتمان ما آمد و گفت: “امروز در نمازخانه دانشگاه پلی تکنیک چشمم به قطعه شعر زیبایی از حافظ افتاد که کلی کیف کردم. نوشته بود: الهی سینه ای ده آتش افروز … در آن سینه الی آخر…” راستش اونموقع به فاجعه به این بزرگی خیلی پی نبردم و شاید با یکی از دوستان به او خندیدیم اما اکنون می فهمم یکی از تحصیلکرده های شهر بافق نمی دانست این شعر از وحشی بافقی است و بدتر از آن در دانشگاهی با این عظمت این شعر را به نام حافظ نوشته بودند… گو اینکه به او گفتیم برود و به مسئولین دانشگاه بگوید که اصلاح کنند که دیگر نمی دانم چه شد… !!! امیدوارم مهندس م . ک در هر جا که هست سلامت باشد و راضی از ذکر این خاطره.

شمس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 8 مهر 1392 - 11:22 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
دست شما درد نكنه از متن بسيار زيباتون به نظر من هرچه در رابطه با شاعر دلسوخته شهر عزيزمان بافق بگوييم كم است ولي بيشتر از نام بردن از اسم شاعر بايد به عمران شهر وحشي توجه شود همين يك خياباني كه به نام وحشي بافقي نام گذاري شده الان مدت 27سال است به اتمام نرسيده چطور ما بايد به نام وحشي افتخار كنيم من تا جايي كه خبر دارم اكثر مردم بافق از اين وضع خيابان وحشي ناراضي هستند خدا كنه به دل شهردار بيفته لااقل به فكر خيابان وحشي بافق باشه خجالت ميكشيم بگيم بچه بافقيم واين تنها خيابان شهره

جواب به شمس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 8 مهر 1392 - 6:53 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام.شهردارفعلي بافق جندين مرتبه اقدام به خريداري كردنداماهمكاري نكردند.البته مشكل اين است كه همون موقع خريداري نكردندالان اكرتمام بودجه اي كه دادندوخيابان مهديه ومسجدجامع رودوبانده كردندروبدهندبازم نميتونن اين خيابان روازادسازي كنن.

شمس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 14 مهر 1392 - 8:42 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
خوب تكليف مردم سرگردان وزيان ديده اين شهر چيست مگه با حلوا حلوا دهن شيرين ميشه ؟كار مفيد چيست ؟آيا با خوردن حسرت گذشته كاري پيش ميره؟به خدا زشته بسه اين همه هياهو وبر طبل نميشه كوبيدن خسته شديم از اين همه دو دوزه بازي در آوردن.تقصير مردم چيست كه بايد چوب ندانم كاري يه عده كم كار وبي عملو بخورن؟
اگه ميشه دست از فيلم بازي برداريد ويخورده به فكر عمران شهرتون باشيد يادتون باشه فردايي هم هست چيزي كه خودتون مدام به مردم گوشزد ميكگنيد.

You cannot copy content of this page