درسی ازخیانت شریح قاضی
شریح قاضی از عناصر خوشنام ومعتبر در صدراسلام بود که در سالهای پس ازوفات پیامبر (ص)با حکم خلفاءاز جمله حضرت امیرالمومنین(ع)جایگاه قضاوت در کوفه را برعهده داشت.
قبل از واقعه کربلا ابن زیاد (حاکم کوفه )هانی بن عروه را که از بزرگان کوفه ومخالفان یزید بود به زندان انداخته وبا شکنجه های فراوان سر و رویش را نیز مجروح نمود .با رسیدن خبر این واقعه به قبیله ی هانی ،سربازان و خویشاوندان اطراف قصر عبیدالله بن زیاد را گرفتند تا از وضعیت او باخبر شوند عبیدالله که به شدت از قیام مردم ترسیده بود از شریح قاضی که در آن موقع در قصر کوفه حاضر وشاهد این ماجرا بود خواست تا نزد قبیله ی هانی رفته وبه دروغ اعلام کند که وضعیت هانی خوب است و هیچ حبس و شکنجه ای در کار نیست .
شریح در مقابل پیشنهاد ابن زیاد به خود لرزید و گفت :چطور بعد از 70سال شهادت دروغ بدهم ،من قاضی کوفه ام مردم مرا از صحابه ی پیامبر میدانند و…
عاقبت شریح از انتقام وخشم ابن زیاد ترسید وبه جمع قبیله ی بنی مراد آمده وخطاب به مردم که از او پرسید :هانی را چگونه دیدی؟گفت :سرخ روی وآرام.منظور او این بود که صورت هانی در اثر ضربات ابن زیاد خون آلود وسرخ وخودش نیز آرام وخاموش بود ! اما شریح این سخنان را طوری بر زبان آورد که مردم تصور کردند هانی سرحال و آرام است.او گفت هانی زنده وسلامت است ،مساله ای پیش نیامده به خانه های خود باز گردید که رئیستان مشغول مذاکره با ابن زیاد است .
یاران هانی به اعتماد شهادت صحابی به خانه بازگشتند وساعتی بعد بدن نیمه جان هانی از بام دارالحکومه به زمین پرتاب شد .همین اقدام باعث ایجاد رعب ووحشت در کوفه وتسلط ابن زیاد بر امور شده وکوفه را علیه مسلم شورانده و جهت حرکت امام حسین(ع) از کوفه به سمت کربلا را تغییر داده ویکی از عوامل مهم وقوع حادثه ی جانسوز عاشورا شد .
خواص وبزرگان جامعه ی اسلامی باید در وقت لازم موضع خودرا مشخص کرده وحقایق را برای مردم تشریح کنند ،هرگونه سکوت و یا توریه وتقیه در مقابل دشمنان و فتنه گران در مقطع کنونی که نظام و ولایت در خط مقدم جبهه ی مبارزه با استکبارو منافقین قرار دارند همان خیانتی است که شریح قاضی در مقابل امام حسین (ع)انجام داده و دنیا وآخرت خود را بر باد داد .
نوسینده:آشنا
متن بسیاراموزنده ای بود