شنیدن نام فرزندان شهیدش معجزه ای کرد
بعضی ها ادب، ذاتی وجودشان است همانطور که بخشندگی و ایثار. فرقی هم نمی کند وقتی قرار باشد از چیزی بگذرند می گذرند مال باشد یا جان.
گذشتن از مال و جان آسان نیست و آسان نخواهد بود گذشتن از عزیزان.
هیچ وقت فراموشم نمی شود آن روز ی را که به همراه مسؤلین شهر و استان برای عیادت از پدر شهیدان حیدری به منزلشان رفتیم . حاج حسین بیمار بود و خوابیده در بستر .حتی به خوبی افراد را نی شناخت .مسؤلین یکی کی آمدند و احوالی پرسیدند. لنز دوربینم را تنظیم کرده بودم و منتظر شکار بودم. شکار لحظه های احترام و این انتظار دیری نپایید.
بوسه سردار فتوحی بر پیشانی پدر شهیدان حیدری را در قاب عکس گنجاندم.
لختی بعد هنگام نشان دادن قاب عکس فرزندان شهید این پدر صبور بود. امام جمعه یزد ابراز محبتی کرد و اسامی شهدا را پرسید.
شنیدن نام فرزندان شهیدش معجزه ای کرد ،حاج حسین حیدری تکیده بر تخت نگاهی کرد عمیق .شاید برخی از میهمانان را شناخت ادبش اجازه نداد خوابیده در بستر بیماری میزبانی کند. به سختی بر جایش نشست اکرام کرد و تکریم شد .
حاج حسین صبور ما امروز نیست. اما صبر و ایثارش هست .یادگاریِ ادب و میهمانوازی اش هست .یادش هست. نامش هست. و خواهد بود .
خدایش بیامرزاد
محمود تقی زاده بافقی
آجناب آقای خوش غیرت!
این آقای حسن نونوا تو کدوم یک از عکسای بالا بود!؟
بعدش هم ایشون پدر شهید است…
فکر کنم همین کافی باشه. نیست؟