دستانی از جنس خدا

دسته: عمومی , مقالات
۹ دیدگاه
جمعه - 11 بهمن 1392

امروز در روزگاری که اکثر ما درگیر مسائل ومشکلات خودمان هستیم وهمه تلاشمان ودغدغه ی فکریمان رسیدن به خواسته های خودمان است،هستند کسانی که مشکلات مردم را مشکل خود میدانند وبرای رفع گرفتاری آنها از جان ، مال وزندگیشان میگذرند اینان همه تلاششان در راستای خدمت به خلق ورضای خداوند است.

این داستان واقعی را که در شهرستان بافق اتفاق افتاده به این نیت می نویسم تا با عنایت خداوند تلنگری باشد بر ما تا زین پس کمی به مشکلات مردم بیاندیشیم واگر در توانمان است کاری بکنیم.

در ایام محرم امسال ودر یکی از جلسات خانگی زیارت عاشورا مریضی پسر بچه ای 10 ساله مطرح شد که با یک عارضه قلبی از بدو تولد تا کنون دست وپنجه نرم میکرد،پدر این خانواده که یک کارگر ساده ی ساختمانی است تمام دارو ندار خود را خرج میکند تا این مشکل را از قلب امیر حسین دور کند واو را نجات دهداما سکانس آخر این تراژدی غمناک در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران رقم میخورد جایی که پزشکان برای عمل جراحی قلب  ونجات جان کودک مبلغ 40 میلیون تومان را براورد وپیش بینی می کنند.

دنیا روی سر پدر خراب می شود،با کدام پول ؟از کجا تهیه کنم؟بعد از چند لحظه، فکری به ذهنش می رسد به پزشک معالج مراجعه کرده ومیگوید پسرم را مرخص کنید می خواهم او را به پابوس امام رضا(ع) ببرم،دکتر می گوید با توجه به علم پزشکی به محض اینکه مریض از این تخت واین دستگاها جدا شود دوام نخواهد آورد اما می توانید با امضای رضایت نامه او را ببرید ترس تمام وجود پدر را فرا می گیرد دیگر شهامت این را ندارد که آن برگه را امضاء گرده وپسرک را از بیمارستان ترخیص کند.

پدر ومادر در گوشه ای از بیمارستان تنها به این مشکل فکر می کنند واشک می ریزند.عمل قلب باید هرچه سریعتر انجام می شد اما با چه پولی؟

در این لحظه پدر رو به آسمان کرد وگفت خدایا10 سال پیش این هدیه را به بنده ات دادی وبا این مریضی مرا مورد آزمایش قرار دادی تمام تلاشم را کردم تااز هدیه ات به بهترین شکل ممکن نگهداری کنم وامانت دار خوبی باشم اما نشد من در این امتحان نمره قبولی نگرفتم خدایا من عاجز وناتوانتر از همیشه این هدیه را به خودت میسپارم از همه مانده واز همه کس رانده ام تنها امیدم به لطف وعنایت توست هر گونه که صلاح می دانی سرنوشتش را رقم بزن.اینجا بود که قلب شکسته پدری خسته وتنها درهای رحمت خداوند را بسوی امیر حسین گشود وپروژه یک حرکت الهی کلید خورد،خدای مهربان

آستین دستهایی از جنس خودش را بالا زد وقلب های رئوفی را که در سینه انسانهای برگزیده اش گذاشته بود به طپش انداخت تا برای نجات امیر حسین بپا خیزند.دراین کار خداپسندانه وانساندوستانه بزرگوارانی بودند که از حقوق یک ماه خود گذشتند تا قلبی را تسکین دهند،عزیزانی بودند که از دخل خود بخشیدند تا رضای خداوند رادر کنار رضای خانواده ای نیازمند داشته باشند،در این میان یک مادر، چشم از تمام طلاهایش پوشید تا گوشه چشمی از خداوند هدیه بگیردولبخند را به لبان مادری نگران هدیه کند،

DSC_0003 (1)

اینان قطره هایی هستند از دریای مهر ومحبت وایثار واز خود گذشتگی،که دراین شهر مثل شبنم می درخشند(خدایا بهترینها را برایشان رقم بزن)

به لطف خدا وحمایت های بی دریغ این عزیزان هزینه های عمل قلب امیر حسین در کوتاهترین زمان ممکن تهیه شد ودر اختیار خانواده اش قرار گرفت وبه خواست خداوند در همان عمل اول خطر رفع شد ودیگر نیازی به جراحی های بعدی نبود وامروز پسر بچه دوران نقاهت پس از عمل را سپری می کند تا پس از 10 سال دوباره به زندگی لبخند بزند ومثل هم سن وسالان خودش بازی کند ، درس بخواندبخندد وبخنداند.انشاءا…

اما در همین شهر کسانی بودند که توانایی پرداخت تمام این هزینه را داشتند اما دریغ از یک ریال.

پس از شنیدن این داستان از زبان یکی از بزرگواران خیر،اول به خودم بالیدم وافتخار کردم که در شهری زندگی می کنم که قلب هایی به عشق خداوند اینچنین می تپد وبعد از آن گفتم ای کاش من هم در این کار بزرگ سهم کوچکی داشتم اما افسوس که من با این قافله فرسنگها فاصله دارم.

خدایا به بزرگیت قسم ایمان واعتماد ما را نسبت به خودت روز به روز تقویت فرما وقدرتی عطاکن تادر مسیر خدمت به خلق قدم برداریم وما از شر شیطان،هوای نفس وزندان خواسته های خودمان نجات بده.آمین

 حاج محمود ملاحیدری


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۴۲۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
عباس ابراهیمی خوسفی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 11 بهمن 1392 - 10:32 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بله حاج محمود هنوز هستند کسانی که انسانیت را پاس می دارند

کلیک کن تا پول دار شی.... این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 11 بهمن 1392 - 11:06 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

رسول خدا – صلی‌الله علیه و آله- فرمود: كسی كه در راه برآوردن نیاز برادر مؤمن خود بكوشد، گویی 9 هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده‌داری كردن، خدا را عبادت كرده باشد.

علی رضا این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 1:03 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بعضی ها کارخیر ار فقط پختن آش می دانند/بعضی خانم ها نیز سفره انداختن ولی ای کاش نیم نگاهی هم به معلولین نیازمند یا بیماران بی بضاعت و یا ایتام و مدرسه سازی و غیره نیز داشتیم./البته کارخیر کردن لیاقت می خواهد

WWW این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 7:18 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بله درست میگید بهتره کمی از حقوق میلیونیتون رو به این امر اختصاص بدید– در ضمن خیلی….ی

عليرضا بلنديان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 7:37 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

درود بر شما جناب آقاي ملاحيدري كه با توصيف زيباي خود از اين واقعه، صحنه هايي از تجلي انسانيت و معنويت را به تصوير كشيديد.

رضايي این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 8:13 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خدايا.مارا ببخش كه در راه خير يا (جا) زديم يا( جار) زديم. حاجي جون ممنون زيبا نوشتي خداوند به امير حسين سلامتي وبه خيرين بركت عطا كند

سمیه این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 5:19 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خرج های میلیونی که برای بعضی مراسم ایام محرم ما میشه اگه یه کمش خرج اینکارا میشد به خدا ثوابش بیشتر بود

محمد علی فتاحی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 8:47 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام ضمن تشکر از آقای ملاحیدری همانطور که که همه مامیدانیم دردین مبین اسلام اهمیت زیادی به احسان ونیکو کاری شده که ذکر این نمونه که اتفاق افتاده خود میتواند امر به معروف ومشوق خوبی برای همه ما باشد که کار خیر کردن در چند فعالیت خاص خلاصه نمی شود ضمنا در این مدت چند سال اخیر با کارهای فرهنگی خوبی که انجام گرفته این احسان ونیکوکاری خود را بیشتر در سطح شهر نشان می دهد

داور بی غش این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 12 بهمن 1392 - 9:08 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام دوست عزیزم خیلی زیبا بود درسته هنوز آدامهای با وجدان و مسلمان پیدا میشوند من که هنگام خواندن مطلب شما اشک توی چشمانم جاری شد وای به حال کسانی که علاوه بر اینکه خدا به آنها داده ولی هنوز حتی دنبال مال بچه برادر یا خواهر خود هستند!!!!انشا!…خدا به آنها پول بیشتر بده هر چند سیری ناپذیر هستند ارادتمند شما سینیور

You cannot copy content of this page