آقای فرماندار! آفرین ها و نفرین های امروز، زودگذرند، برای مردم کار کنید

حال که فرماندار بافق، درمحافل سیاسی و برخی رسانه ای، مشخص و به وزارت کشور نیز معرفی شده است، فرستادن دسته گل و تبریک را می گذارم به عهده مسئولانی که از لحظه ی ورود ایشان به بافق، فارغ از اینکه تا کنون چه می گفتند و چه می خواستند، همگی متحدالنظر، بر این اعتقادند که ” انتصاب بجا و شایسته ای بوده و درخور تبریک و تحسین است” و برای رفتن و رسیدن به درب دفتر این سید بزرگوار، از یکدیگر سبقت می جویند. بجای تبریک، به فرماندار جدید، می خواهم بگویم، نفرین ها و آفرین های حال، بی ثمر است، تنها چیزی که می ماند دعای خیری است بدرقه راه کسی که گره ای از کار مردم کویری ساده دل منطقه باز کرده است، و نفرینی بر مسبب بستن گره ای بر آخرت خود و مدیران شهر و نه بر گردن مردم.
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد! ـ بر گردن او بماند و بر ما بگذشت (سعدی)
از اینرو، پیش از هر چیز، برای شما که در دستگردان طبس و شهرداری مهریز، سابقه کار دارید و در تف کویر و هرم گرما، عرق ریخته اید، برخی از مشکلات این شهر را واگویه می کنم، که انگار سالهاست واگویه کردن مشکلات این مردم، برای ما و امثال من، لق لقه زبانی است که انگار همچون دمیدن خورشید روزانه، عادت صبح تا شام مسئولانمان شده و از اینرو به چشم نمی آید تا مرتفع شود.
نخست اینکه، پیشنهاد می کنم، همانگونه که انتظار از شما هست (بنا بر سابقه اتان) فارغ از هرگونه حزب و باند سیاسی و جناح بندی، نیروهای متخصص، متعهد، کارآ و معتدل در زبان، کردار و اندیشه، بر سر امورات مردم، قرار دهید چرا که هنوز نیامده اید، هر جناحی، شما را متعلق به خود می داند. توصیه اکید می کنم که رضایت خداوند و خلق او را ناظر اعمالتان بگیرید تا بازی سیاسی نخورید. بکوشید که آنها که دل در گرو دولت تدبیر و امید بسته اند، از شما نرنجند. این مردان میانه رو هستند که برای رسیدن به قله های افتخار و سربلندی و تحقق شعار ” شاد، سرفراز، مهربان، امیدوار و آرام باید زندگی کرد”ِ حجه الاسلام دکتر روحانی، در فصل آغاز توسعه سیاسی، می توانند یاری رسان باشند. اطمینان دارم که این اقدام، با اصل نخبه پروری ، جوانگرایی و جایگزینی درست و بجای مدیریت کشور، بر اساس دیدگاه های دولت تدبیر و امید، سازگار بوده و می تواند به مرور، لطمات وارده بر سوء مدیریت های شهر ما را در سالهای گذشته، جبران کند.
بدانید مردم ما، به این دولت، که اعتقاد راسخ به قانون اساسی و اصول خدامحوری و مردم سالاری دارد، و مشی اعتدال را در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرلوحه کار خود قرار داده، امیدها بسته، انتظارها دارند.
این مردم رنج کشیده، با وجود داشتن معادن غنی و سرشار سنگ آهن، سرب و روی، فسفات آسفوردی و … هنوز از داشتن بسیاری از امکانات اولیه، محروم اند. در این شهر، با وجود قرار گرفتن یکی از بزرگترین تولید کنندگان سنگ آهن کشور، کماکان مشکل آب آشامیدنی به قوه خود باقی است. با اینکه از تصویب و اجرای انتقال آب زاینده رود به این شهر، ده سال می گذرد، اثرات سوء بهداشتی آب آشامیدنی شهر را می توان به شهادت دندانپزشکان در فساد دندانهای همشهریان و پزشکان به میزان سنگ کلیه مردم منطقه، مورد مداقه قرار داد. پیشنهاد می شود، میزان تخصیص آب شرب بهداشتی مردم، در مصوبات و تصمیماتتان، همواره در اولویت قرار گیرد. همچنین می توان بر روی ساخت یک تصفیه خانه مرکزی آب در مرکز شهر، نیز مطالعه نمود. همچنین با استفاده از فن آوری روز دنیا در صنایع جوار معدنی منطقه توسط شرکت سنگ آهن مرکزی، می توان آب مصرفی این دستگاه های پیشرفته را تا حد بسیار قابل توجهی کاهش داد و به تبع آن، به بهداشت آب شرب منطقه کمک شایانی نمود. از اقدامات خوبی نیز که در حال شکل گیری است، جمع آوری فاضلاب شهری است که تا سه سال آینده، می تواند در بهبود شرایط آب این منطقه مفید واقع شود.
آقای فرماندار! مشکل بزرگ دیگر مردمان این مرز و بوم، نداشتن یک بیمارستان تخصصی است که به دلیل داشتن جمعیت بالای ۵۰ هزار نفری و فاصله ۱۲۰ کیلومتری با مرکز استان و امکانات درمانی آن، وجود یک بیمارستان، ضروری به نظر می رسد. حال آنکه کلنگ احداث کلینیک تخصصی نیز در سالهای دور (در دولت سازندگی) در این شهر به زمین خورده، اما تنها یک مرکز درمانی، که به نام بیمارستان! شناخته می شود، بدون حضور پزشکان متخصص، جوابگوی خیل گسترده بیماران شهر نیست. نکته مهمتر اینکه به دلیل وجود معادن گوناگون در فواصل کم در اطراف شهر، تشعشعات ناشی از استخراج مواد معدنی، آنچنان اثرات سویی بر سلامتی شهروندان می گذارد که این نیاز را صدچندان می کند.
همچنین به دلیل اینکه جمعیتی نزدیک به ۵ هزار نفر به طور مستقیم و بیش از نیمی از جمعیت شهر به صورت غیر مستقیم به شرکت سنگ آهن مرکزی وابسته اند و ” درست تر آنکه ، شرکت سنگ آهن مرکزی برای تولید بیشتر و سود بیشتر، بدانها وابسته است،” پیشنهاد میگردد با مساعدت این شرکت، بیمارستانی مجهز و درخور ساخته شود چرا که اغلب نهادهای صنعتی، معدنی و دولتی، صاحب بیمارستان های مختص به کارکنان خود هستند.
از طرفی با توجه به پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی توسط تعداد زیادی از کارگران، نیاز به یک کلینیک تامین اجتماعی نیز احساس می شود. جالب آنکه در دوران سازندگی، کلنگ احداث آن کلینیک نیز به زمین خورده، اما عملاً کاری انجام نگرفته است.
پروژه دوبانده کردن تنها جاده مواصلاتی بافق ـ یزد که از برکات و عنایات خاصه مقام معظم رهبری در سفر به استان یزد بوده است، در حال حاضر به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم، متوقف شده که با عنایت به تردد روزانه بیش از دویست دستگاه کامیون، جهت حمل سنگ های معدنی منطقه، این مسیر، شاهد بروز حوادث مرگبار بیشماری بوده و شهروندان بسیاری، در سوگ از دست دادن عزیزانشان در حوادث جاده ای نشسته اند. جا دارد، پیگیری نمایید تا با تخصیص اعتبارات لازم و به موقع، با اتمام این پروژه مهم و تاثیرگذار، گام بزرگی در توسعه شهر برداشته شود.
به دلیل اینکه نوشتار طولانی می شود مشکلات زیربنایی فرهنگی، اموزشی، رفاهی، صنعتی ـ معدنی و برخی از ناعدالتی ها را در نوشتارهای آتی خواهم نوشت. البته دوستان نظر دهنده نیز اگر مشکلات را یاداوری کنند، منتشان بر من باقی است.
سید بزرگوار! بافق، شهر ثروتمندی است با مردانی محروم. بنابراین هر دو راه دنیا و آخرت در پیش راه هر فرماندار، شهردار، مدیرعامل و بطور کلی هر مسئولی در این شهر، باز است. یا از ثروتش برای چند روز دنیای خود بهره بگیرید و یا با آن برای زدودن محرومیت مردمش، برای ابد نام و یاد نیکی برای خود بخرید. به گذشته که بنگریم، نیک درمی یابیم که گروه اول، برای همیشه از خاطره ها رفته اند. امیدوارم که آیندگان، نام شما را همراه با تاثیرگذاران این منطقه بر زبان آورند.
والسلام ـ سید امین رضوی aminrazzavi.blogfa.com