اسرار خانه پدری را جار نمی زنند
امام جمعه بافق در قضیه جشن شرکت سنگ آهن و هیاهویی که در این زمینه درست شده است، کار ظریفی کرد. در جواب سوال خبرنگار سایت محترمی که فیلم های این جشن را بارگزاری کرده است، گفته است باید فیلم این مراسم را ببینم و بعد اظهار نظر کنم. این یعنی اینکه دعوای خانوادگی ما به کسی جز خودمان مربوط نیست. این جواب محترمانه را اما امام جمعه موقت ( لقبی که آن سایت محترم به امام جماعت موقت مسجد جامع داده است) نکرد و ظرافت پاسخ امام جمعه را به کار نبرد. بعد از ایشان هم دو تن از مسئولان محترم _ که با هر دو آنان آشنایی دارم و دلسوزی آنان برایم محرز است _ مصاحبه هایی کردند و حرف هایی که در دعواها می زنیم را سر کوچه آوردند و پس از آن دوستان نویسنده ام در له یا علیه این موضوع موضع گیرها کردند و برخی به تومار نویسی و بیانیه دادن افتادند و آتش به پا شد و سوخت و سوزاند.
این اولین بار نیست که در جشنی حاشیه ای برپا شده است. آخرینش هم نیست. چهار ساله آینده آبستن حوادثی است. اما اینکه کسی یا کسانی با انگشت خویش صورت خود را بخراشند، نوبر است. در دو سه روز گذشته، پیام نازیبایی از بافق به کشور رفته است. این درحالی است که می شد بهتر و مدبرانه تر این مسئله را کنترل کرد. درهر حال اکنون این اتفاق افتاده است. از همه می خواهم خویشتن دار باشند. این دعواها، بی سرانجام است. هر اتفاقی هم که بیفتد بازنده بافق است. عاقلانه نیست که اسرار خانه پدری را بر سرکوچه نامحرمان، جار بزنیم.
خیر. امام جمعه محترم ضمن اینکه این جشن مشکلدار بوده تاکیدکرده که زین پس این اتفاقات نباید بیافتد. در ضمن کسی مشکل را جار نزد بلکه صحبت از سکوت مسبب اصلی بود که پشت سر قضایا ساکت ماند و به قول دوستی سربازانش را فرستاد . اگر همان اول معذرتی از مردم می خواست همه چی حل می شد. مدیرعامل شرکت سنگ آهن نشان داد که برای مردم ارزشی قائل نیست. شما هم بعنوان یکی از این سربازان حالا که همه ناراحت شده اند، ندای سکوت سرندهید. سکوت می توانست زمانی شکل گیرد که مدیرعامل عذرخواهی میکرد ومردم هم می بخشیدند و اجازه نمی دادند سایتی بیگانه اینهمه دور بردارد. بنابراین این مسئولان ما هستند که مشکل دارند.