و مردم تا آمدند بفهمند بافق با هرآنچه که نام بافق را یدک می کشید فروخته شده بود
وقتی با دستان خودمان بر طبل تفرقه می کوبیم آنها که از بیرون به شهرمان نگاه می کنند چه برداشتی خواهند کرد.
مطلب زیر را بخوانید:
«یزدفردا» در مقدمه مصاحبه مدیر عامل شرکت سنگ آهن مرکزی بافق اینگونه نوشت:
قصه پر غصه بافق و معادنش قصه ای است که گفتنش و نگفتنش هردو درد آور است ،زمانی بافق در آتش دود دست و پا می زد به خاطر انتصاب محمد جواد عسکری و برکناری وی و انتصاب مدیری غیر بومی در شرکت سنگ آهن مرکزی به جای وی و مردم بافق تمام قد به خیابان کشانده شدند تا در مقابل این انتصاب بایستند و نگذارند منافع شهر فولاد و آهن در دست غیربومی ها برباد رود و مسئولین استان و کشور پس از یک هفته مقاومت بالاخره کوتاه آمدند و دکتر یاراحمدی که اصالتا بافقی بود از دانشگاه یزد مدیرعامل سنگ آهن شد و مردم بافق خوشحال از پیروزی و دلخور از مقاومت مدیران ارشد استان و کشور در برابر مردم ولایتمدار بافق ،اما این قصه تمام نشده بود و هنوز فصل های آینده آن در حال نوشته شدن بود که بابرکناری همراه با فریاد دکتر یاراحمدی فصل جدیدش آغاز شد و دکتر با فریاد به همه بافق و بافقی ها گفت من چون زیر بار فروش معدن نرفته ام و آن را براساس احکام شرعی انفال می دانم برکنار شده و یا استعفاء داده شده ام و محمد جواد عسکری برای بار دوم سکاندار شرکت سنگ آهن یا بهتر بگوییم بافق شد !!!
با حضور جناب عسکری قصه نوشته شده وارد فاز جدیدی شد و با حضور فیروز کریمی و تیم فوتیال در بافق ،بافقی ها سرگرم آقا فیروز شدند تا هرآنچه که نباید اتفاق می افتاد اتفاق بیافتد و مردم بافق خرسند از اینکه شهرشان هرروز سوژه ای کشوری دارد . آقا جواد هم که مدیر وطنی بود در همه مراسم ها بالانشین مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی بافق !!!!!!!
و مردم تا آمدند بفهمند بافق با هرآنچه که نام بافق را یدک می کشید فروخته شده بود و ……………………………….
حوادث اخیر و تلاش های دلسوزان شهر بافق هر روز سوژه خبری استان است که پایتخت نشینان حاضر نیستند حتی یک خبر در حد خبر خون دادن تقلبی رییس انتقال خون استان یزد از آن را منتشر نمایند و مردم همیشه مظلوم بافق هم هر روز خبری امیدوار کننده را می شنوند و هیچ کس هم در این میان مقصر نیست الا مردم بافق و آنهم با هزار و یک دلیل که دلیل اول و آخر آن مظلومیت مردم این منطقه است .
بایستی عکسهای کشته های سنگ اهن، حداقل ازده سال پیش تاکنون را درب ورودی معدن بگذاریم تامسولینی که که این چند روز میان ومیرن بببینند وبدونندچگونه مردم تو این معدن ازجون هم مایه گذاشتند.