دیپلماسی روحانی یا احمدی نژاد ؟
مرتضی محمدی
فارغ التحصیل کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه علامه ی طباطبایی تهران
مقاله ی زیر که به بررسی دیپلماسی روحانی و احمدی نژاد در بحران سوریه می پردازد در یک مصاحبه ی اختصاصی از سوی نگارنده در اختیار بافق فردا گذاشته شد .بافق فردا ضمن تشکر از ایشان منتظر مقالات بعدی نگارنده می باشد و امیدواریم بتوانیم با ارائه این مقالات از افراط گرایی به سمت اعتدال قدم برداریم و به این باور برسیم اگر امروز در شهر بافق هم مشکلاتی وجود دارد نتیجه رفتارهای افراط گرایی خودمان در گذشته و حال است .
دیپلماسی روحانی یا احمدی نژاد؟
آنچه میخوانید در واقع ترجمه و ترخیص مقاله نگارنده است که از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه است. این نوشتار در واقع بررسی نقش ایران در حل بحران سوریه با تاکید بر نظریه “اعتدال” است.
نگارنده بر این باور است که گفتمان اعتدال نقش مهمی در حل و فصل این بحران ایفا میکند نظریه اعتدال در زمانی پا به عرصه گذاشت که قدرتهای منطقهای و بینالمللی به دنبال کوتاه کردن دست ایران از سوریه بودند. اما روی کار آمدن دولت روحانی و جایگزین شدن گفتمان تعاملی به جای گفتمان تقابلی عرصه را برای مانور قدرت ایران در خاورمیانه بیش از بیش باز کرد.
بحران سوریه از سال 2011 و بین نیروهای وفادار به بشار اسد و مخالفان دولت آغاز شد. برخی بر این باورند که بحران سوریه در امتداد آنچه که به بهار عربی معروف است صورت گرفته است اما از دید تحلیلگران منطقهای مشکلات سیاسی و اقتصادی دولت اسد به عنوان موتور محرک این بحران مطرح میشود. حساسیتها به بحران سوریه زمانی بیشتر شد که گمانهزنیهایی مبنی بر استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه زده شد این گمانهزنیها در واقع عامل اصلی ای بود که زنگ خطر یک جنگ تمامعیار را در سوریه به صدا در میآورد. زنگ خطری که کلید آن به دست ایالاتمتحده آمریکا بود. اما عوامل زیر از وقوع یک جنگ جدید در خاورمیانه جلوگیری به عمل آورد:
1- غیرقابلتوجیه بودن جنگ از دید مقامات آمریکایی
2- فشارهای افکار عمومی و هزینههای زیادی که شروع یک جنگ به همراه خواهد آورد.
3- مشکلات اقتصادی و اجتماعی دولت آمریکا
4- تعامل پذیری و همگرایی بیشتر جهانی برای رسیدن به صلح و حل و فصل مسالمتآمیز این بحران
پس از این مقدمه توجه ما به بحث اصلی معطوف میشود. اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره از زمان پیروزی انقلاب اسلامی لایتغیر بوده است اما در نحوه تبین و اجرای این اصول تفاوتهایی وجود داشته است. برای مثال در دولت نهم و دهم سیاست خارجی ایران تقابلی و نفی هرگونه سلطهپذیری استکبار بود این سیاست زمینه افزایش تحریمها علیه ایران و انزوای سیاسی ایران در منطقه و بینالملل را فراهم میآورد. پس از خرداد 92 و در زمانی که دنیا درگیر بحران سوریه بود ، دکتر روحانی به عنوان ریاست جمهوری اسلامی برگزیده شد شعارهای روحانی نگاه مکدر شده جامعه جهانی به ایران را دچار تغییر کرد. ایران پسا احمدینژاد در واقع به دنبال تنشزدایی و تعامل با جامعه جهانی است و تمام تلاش خود را در جهت رفع سو تفاهمات ایجادشده در روابط خارجی به کار میگیرد.
پیرایه اصلی سخنرانیهای انتخاباتی روحانی حول چهار محور اصلی میچرخید:
1- تحریمها: روحانی این تحریمها را ناعادلانه و ناشی از عدم شناخت کافی دولتهای غربی از رفتارهای دولت ایران میدانست.
2- روابط با همسایگان: روحانی نقش همسایگان و گسترش روابط با دولتهای هم جوار را به عنوان یکی از برنامههای خود برای تعامل بیشتر با سایر کشورها معرفی نمود.
3- روابط با غرب و سایر کشورها: در راستای دیپلماسی فعال روحانی به دنبال افزایش نقش و تاثیر گذاری ایران در روابط منطقهای و فرا منطقهای است و از این باب از گسترش روابط با همه کشورها استقبال میکند.
4- مسئله سوریه: ایران بر این باور است که تعیین سرنوشت هر کشور باید فقط به دست مردم خود آن کشور صورت بگیرد. و هر فردی که در انتخابات سال 2014 به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود باید مورد تأیید کشورهای دیگر قرار بگیرد و از طرفی ایران به عنوان خامی استراتژیک سوریه تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و ثبات در این کشور به کار میگیرد. رئیسجمهور ایران بر این باور است که بحران سوریه تنها از طریق راههای دموکراتیک نه باقدرت و به دست مردم سوریه و در یک انتخابات آزاد حل میشود
حال این سؤال مطرح میشود که روی کار آمدن دولت روحانی چه تأثیری در حل مسئله سوریه دارد؟
با روی کار آمدن دولت روحانی و رای اعتماد مجلس به محمدجواد ظریف دیپلماسی فعال ایران با سایر کشورها مخصوصاً کشورهای خاورمیانه و سوریه آغاز شد. این دیپلماسی فعال افق جدیدی را فرا روی سیاستمداران و دولتمردان خاورمیانه و جهان قرار داد و اینچنین بود که به نظر نگارنده عصر تعاملگرایی ایرانی با دیپلماسی لبخند ظریف آغاز شد. گرچه اعتدال گرایی نیازمند تعریف دقیق و شکوفایی بیشتر است اما میتواند به عنوان یک سپر در برابر افراطگراییهای گروههای تروریستی ای چون داعش به مقابله برخیزد.
آنچه که از این نوشتار بر میآید این است که:
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه مطرح است که نقش حیاتی را در حل و فصل بحران سوریه ایفا میکند بدون ایران و نقش ایران رسیدن به توافق نهایی در مورد سوریه عملاً بسیار سخت است. ایران بر این باور است که سناریوهای حل و فصل بحران باید با در نظر گرفتن مردم سوریه و بازیگران فعال منطقهای باشد و هرگونه افراطگرایی میتواند اثرات منفی بر وضعیت داخلی و منطقهای داشته باشد. علاج سوریه جنگ نیست چرا که شرایط سوریه با آنچه که در افغانستان و عراق میگذرد کاملاً متفاوت است. کشورهای خارجی باید نگاه تازه ایران به عرصه بینالملل و همسایگانش را بپذیرند و تعامل و همکاریهای خود را با این کشور افزایش دهند تا این تغییر نمود آرامش و صلح در آتشفشان فعال جهانی-خاورمیانه- باشد.
همون آقای رضوی و سایتش بسه واسه دولت روحانی و اعتدال و از این حرفها خواهشا شما دیگه شروع نکن آقای ابراهیمی