شهرخورشید
تقدیم به پیشگاه مردم خانه ی پدری ام بافق
شهر خورشید
شهر من شــهر نـخل های رشید شهر خــرما و آهـن و خورشید
با وجود امــام زاده ی عــشق باید از حــب و بغش دست کشید
((دست در دست هم نهیمبه مهر )) ما جوانــان پر غــرور و رشید
((میهن خــویش را کنیم آباد)) خاک این سـرزمین گــوهر شید
می شــود مـــعدن طلا شود گر حکیمانه ، خـــاتم جــمشید
بر سر انــگشت حـق بیفتد ، آه باید این آیه را به تــن پوشیــد
((لا یغـیر مـگر بــانفسـهم)) بافق ، برخیز ! می توان کوشیــد
شعر از : بی بی فخری بافقی
بازدید: ۳۳