بهاباد دنبال تقسیمات کشوری است یا عکس العمل مسؤلین بافق؟

خبر بازدید مسؤلین شهرستان بهاباد از معدن چاه گز به عنوان معدنی در حوزه استحفاظیه بهاباد خبری تامل برانگیز بود اما عجیب نه.چرا که زمزمه های مشخص شدن حد و مرز بهاباد در زمان رقابت انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی به گوش رسید و حتی به عنوان یکی از خواسته های اصلی مردم از نامزدهای مختلف مطرح  شد.

مسلما بهاباد به یمن داشتن دو خصلت شاخص یعنی :”همت و همدلی مردم “و از آن مهمتر “مسولین پای کار و پیگیر” در اموری که بخواهد موفق می شود یعنی دو خصلتی که در بافق به نسبت بهاباد کمتر شاهد هستیم و در مواردی حتی باید بگویم اصلا این شاخصه ها را نداریم.

در اینکه بهاباد که به چراغ سبز مسؤلین بافق شهرستان شد و در وصف شهرستان شدنش استاندار یزد در مراسم گلنگ زنی خط انتقال گاز از یزد به بافق این جمله را بکار برد که:”بهاباد را خدا شهرستان کرد” باید در تقسیمات کشوری دارای مرز جغرافیایی مشخص باشد و به حقوق حقه اش برسد شکی نیست اما چرا در وهله اول روی نقاطی دست می گذارد که آینده اقتصاد و اشتغال شهر همجوارش را تحت تاثیر قرار می دهد موضوعی است که نیاز به فکر و اندیشه بیشتری دارد.

واضح تر بگویم شهرستان بهاباد مدعی است در تقسیمات کشوری معادنی چون چاه گز، چادرملو وحتی سه چاهون متعلق به این شهرستان است و پی گیریهای مختلف در رسیدن به این معادن را صورت داده اما در اولین قدم روی معدنی دست می گذارد و با بازدیدی برنامه ریزی شده از آن به چاه گز بهاباد نام می برد که از نظر ارزشی هیچ گاه به پای چادرملو نمی رسد شاید این حرکت بهاباد برنامه ریزی افرادی باشد برای بیرون بردن فکر این شهرستان از چادرملو به عنوان بزرگترین معدن منطقه چرا که تصاحب معادن بافق به خاطر دو شاخصه ای که در ابتدای متن گفتم، بهاباد دارد و ما  نداریم، بسیار آسانتر است تا معدنی که متعلق به اردکان با، ید طولای نفوذ سیاسی است.

از اینها بگذریم به نظرتان دود آتش اختلاف بین بافق و بهاباد در چشم چه کسی می رود و از طرفی چه کسانی یا شهرهایی در این آب گل آلود به ماهی گیری خواهند پرداخت؟به اختلافات دیرینه میبد و اردکان در دوره های قبل و اختلافات امروز طبس و اردکان و نیر و کاریزات نگاهی بیاندازید فکر نمی کنید در این بلبشوی بگو مگوهای کهنه شده، شهرهایی هستند که سرعت قطار پیشرفتشان دوچندان خواهد شد .

بی شک مطرح کردن تقسیمات کشوری و حد و مرز جغرافیایی و پیگیر این موضوع شدن از طرف مسؤلین بافق، بازی در زمین حریف و نهایتا گل زدن به خودی است چرا که بعید است بعد از دوسال از زمان شهرستان شدن، مسؤلین بهاباد تازه به این فکر افتاده باشند و مسلما آنها بیشتر منتظر نوع حرکت مسؤلین و حتی مردم بافق هستند چرا که اگرحرکت مسؤلین بافق و اقدام سریع و مثبت ایشان  در این ماجرا و ماجراهایی از این قبیل قاطع باشد نگاههای مترصد برای حرکتهای بعدی را کوتاه خواهد نمود و در غیر این صورت زیاده خواهی ها دوچندان شده و از سویی طرفین این مناقشه در آتش این اختلاف خواهند سوخت.

یقینا انتظار مردم و نخبگان بافق از مسؤلین شهرستان به عنوان پاسبانان حقوق ملت، پی گیری و پاسخی صریح ، شفاف و تعیین کننده است چرا که اگر اینگونه نباشد علیرغم سلب اعتماد مردم از ایشان در توانمندی ، حرکتهایی را شاهد خواهیم بود که شاید تبعاتش جبران ناپذیر باشد.

محمد علی قاسم زاده