تفرقه بینداز و حکومت کن

دسته: عمومی
۲۹ دیدگاه
شنبه - 1 شهریور 1393

عباس ابراهیمی خوسفی

نمی دانم از کجا شروع کنم بدون اینکه حتی فکر کنم می نویسم .

روزگاری نه چندان دور از اینکه مدیران بافق افراد بومی بودند به خود می بالیدیم خوشحال بودیم رئیس اولین مجموعه ی دانشگاهی ما ( دانشگاه آزاد ) تشکری با پسوند بافقی هست ، دلخوش بودیم از 45 سال پیش که سنگ آهن چغارت شروع به کار کرد و چندین مدیرعامل آمدند و خوردند و بردند و رفتند و حتی ده شاهی ام به بافق و بافقی کمک نکردند  یک مدیر بومی آمده  سرانجام پس از سی و اندی سال با سلام و صلوات مرحوم دهستانی را آوردیم یادتان است چقدر خوشحال بودیم ، گل لبخند بر روی  لبانمان بود که رئیس دانشگاه آزادمان بافقی هست ،در پوست خود نمی گنجیدیم که مدیرعامل سنگ آهن بافقیه ،

یادتان هست مدیران بافقی  دست به دست هم دادند برای اولین بار سنگ آهن بافق به خارج از کشور صادر شد ؟ شاید یادتان نرفته باشد دانشگاه آزاد از یک کلاس در هنرستان شهید باهنر شروع شد و رسید به جایی که بزرگترین مجموعه ی داشنگاهی بعد از مرکز استان بود .

من یادم نرفته زمانیکه می خواستند نقاط مرزی را در منطقه ی سبزدشت مشخص کنند مسئولین وقت و فرماندار ( مسعود شریعتی ) با حضور خود حتی یک متر هم نگذاشت در میل کوبی و نشان گذاری به ضر ر بافق شود .

این گونه بود که استارت  پیشرفت بافق زده شد و بافق به سوی مدرن شدن گام بر می داشت .

و اما  واما و اما آنانکه همیشه دوست نداشتند بافق پیشرفت کنه ، آنانکه نون خود را در گروه نا آگاهی مردم بافق می دیدند ، آنانکه می دانستند اگر بچه بافقی رشد کند و به مدیریت کلان استانی و کشوری برسد  نونشان را آجر می کند شروع کردند همچون روباه پیر انگلیس  به اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت بکن البته نه به دست همفر سیاستمدار با کیاست انگلیسی بلکه با دست کسانی که در یک کوچه و محله بزرگ شدن ، کسانیکه دلشان برای بافق می سوخت ولی به خاطر سیاست های دشمنان دوست نما  و نا آگاهی کاری را کردند که امروز باید بنشیم و بر آن روزها غیطه بخوریم ،

همانهایی را که با سلام و صلوات اوردیم با انواع و اقسام تهمت آنها را به جان هم انداختیم فراریشان دادیم و آنگاه مانند توابین سرهای خود را خم کردیم وفریاد وای افسوسا و وامصیبت ها سر دادیم ولی افسوس که افسوس خوردن سودی ندارد و بر مزارشان  یا نبودنشان اشک تمساح ریختن جز ندامت میوه ای ندارد .

امروز در مسجد جامع  بافق دایه ی مهربانتر از مادری دیدم که  گریبان چاک می کرد برای بافق فقط ذهن کوچک من به این اندیشه فرو رفت مگر ما را چه شده است آنانکه خود مدعی این خاک زرخیز هستند  و هنوز آرزو دارند بافق را  مانند گوشت قربانی ببرند امروز حامی بافق و بافقی شدند راستی چرا ؟ مگر یک نفر در بافق نیست که حکمیت کند و تمام گروهها و جناح ها را دور خود جمع کند و به آنها بگوید نگذارید تاریخ تکرار شود ما از نخبه کشی و بافقی کشی چه نتیجه ای تا حالا گرفته ایم ؟ 

راستی یادتان هست در اعتصاب گذشته بعضی از دوستان از مرکز استان  آمد ند  گفتند ال می کنیم و بل می کنیم ولی در این اعتصاب از آنها خبری نشد .

هنوز هم  ما افقی ها چوب اعتماد به کسانی را می خوریم که قرار بود در جایگاه  مهمی که دارند گوش فلان وزیر را بگیرند و حق بافق را از حلقومش بیرون کشن راستی آن توپ و تشر ها چه شد ؟ تمام این سوالات یک جواب دارد

و جوابش این است به قول انگلیسی ها ( تفرقه بینداز حکومت کن ) آنهم به دست خودمون نه آمریکا و اسرائیل

بر هیچ کس پوشیده نیست که بافق و بافقی در طول تاریخ مظلوم واقع شده . و باید حق بافق داده شود اما مطلب مهمی که باید یاد آوری کنم این است که فقط سنگ آهن حق بافق نیست . بندر خشک هم حق بافق بود که خیلی زیرکانه به مهریز بردند و ما سکوت کردیم ، فقط در بافق توپ و تشر زدیم چند بار برای بازگشت بندر خشک  که به مراتب ارزش اقتصاد ی اش از صد تا سنگ آهن ته کشیده بیشتر بود اعتصاب کردیم ؟

چند مرتبه برای راه اندازی گمرکی  که ساختمانش محل تاخت و تاز موش ها شده در مسجد جامع جمع شدیم و از مسئولین توضیح خواستیم؟

راستی بعد از درگیریهای سال 90 که بچه های بافق کتک خوردند و اموالشان را به آتش زدند و نزدیک به هفتاد نفر بازداشت شدند و بعد از خوابیدن این غائله به آرامی و بی صدا 90 درصد کارخانجات تعمیرات لکو موتیو و 100 درصد امور مالی این کارخانجات را از بافق به سیرجان و کرج بردند  چند مرتبه جلوی ایستگاه راه آهن و فرمانداری تجمع کردیم  و گفتیم چرا کارخانجات را بردید در حالیکه قرار بود مرکز اصلی تعمیرات لکوموتیو شرق و جنوب شرق بافق باشد ؟

و هزاران چرا دیگر که در این مقاله نمی گنجد .

همشهری های عزیز نه سنگ آهنی هستم و نه کسی دارم که بخواهد سنگ آهن برود نه کاری دست کسی دارم در سنگ آهن چون سی سال خدمتم رو به اتمام است و باید آمد رفتن به اونور باشم ولی به عنوان کسی که دلم می خواهد شهرم آباد شود و آبادانی شهر نه در گروه بهابادی ها ، یزدی ، و مهریزی ها است آبادانی بافق در دستان بچه های بافق است و باید بچه های بافق این خرابه را بسازند بیایید یک بار هم که شده دست از این زنده باد ها و مرده بادها برداریم و نگذاریم آنان که نونشان در آشوب بافق است به نتیجه برسند و یک بار دیگر قضیه ی سالها گذشته تکرار شود  و با دست خود بجه های بافق را نابود کنیم و دشمنان بافقی بر سر منقل های خود به ریش بافق و بافقی بخندند و در حالیکه ما دنبال نخبه کشی و بومی کشی هستیم آنها دنبال منافع اقتصادی خود باشند و ده سال دیگر بیاییم بگوییم چرا دانشگاه آزاد خراب شده و چرا معدن نابود شده و افسوس بخوریم که چرا از فلانی حمایت نکردیم و هزاران چرای دیگر

شک نداشته باشید تا زمانیکه نماینده بومی و مدیرکل بافقی در سطح استان و کشور نداشته باشیم و مدیر خوب در شهر نداشته باشیم پول به تنهایی مشکل بافق را حل نمی کنه تغییر حسن با حسین مشکلی چندانی را برطرف نمی کنه ما باید افکارمان تغییر بدهیم .

امید است قبل از قضاوت کردن در خصوص این دلنوشته تنها پنج دقیقه سکوت کنید بعد قضاوت نمائید و نظر بگذارید

خدمتگزار شما : عباس ابراهیمی خوسفی 

 

 

 

 


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۷۵
برچسب ها:
دیدگاه ها
محمد امین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 6:43 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب آقای ابراهیمی ما اجازه تفرقه به هیچ کس نمیدهیم فقط تا آزاد شدن دوستانمان و برکناری مدیر …… کار دست از اعتصاب نخواهیم کشید و مطمئن باشید تا آخر این راه ایستاده ایم

میرزایی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 7:06 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

1-آقای ابراهیمی جان مادرت مگر سنگ آهن بافق در سال 1350 به بهره برداری نرسیده؟پس 44 سال از بهره برداری آن می گذرد.در هفت سال ابتدایی آن با اینکه برداشت سنگ زیاد نبود ولی خدمات زیادی به بافق شد.بیایید انصاف داشته باشیم.مشکل ما نداشتن انصاف است.
2-واقعا برای من تعجب برانگیز است که این قدر ما کوته اندیش هستیم.واقعا اگر در کشوری قانون عادلانه حکم فرما باشد-چه فرقی می کند که مدیر بومی باشد یا غیر بومی؟
من نمی دانم آقای دهستانی چه کار برای بافق کرد؟مگر از جیب پدرش برای بافق خرج کرد؟
زمانی که قانون عادلانه ای وجود ندارد تا سهم شهرها را از معادن موجود در آن بدهد وضعمان به همین صورت است.باید به افرادی چون دهستانی و جواد عسکری یا یاراحمدی دلخوش باشیم.
3-برادر ابراهیمی،سیاست نانوشته ای وجود دارد که اینگونه حکم می کند :شهرهایی که دارای ثروت طبیعی اند باید از توسعه محروم باشند.در مجموع در تمام شهرها باید طبقه ی متوسط از بین برود تا مردم درگیر یک لقمه نان باشند و به مسائلی چون آزادی خواهی و دموکراسی خواهی نیندیشند.
تا زمانی که این سیاست وجود دارد مطمئن باشید وضع به همین منوال است و هیچ مدیر بومی در بافق که هیچ در سطح کشور نیز نمی تواند آن را تغییر دهد.
4-آقای ابراهیمی چرا باید از مردم بافق به خاطر اینکه برای رسیدن به حق خود اعتصاب کردند انتقام بگیرند، کارخانجات لوکوموتیو ی و معدن خشک را از بافق منتقل کنند.اصل این موضوع زشت است.واقعا اندکی درنگ کنید چرا یک سیستم باید به اینگونه عمل کند.
مدیر عامل بومی نمی تواند این سیاست انتقام گیری را عوض کند.
5-تا زمانی که سطح فکر مردم ایران و بافق چون شما باشد،پیشرفتی نخواهیم داشت.
6-قبول دارم که آقای دخیل عباس فقط شعار می دهد و سخنان آتشین سر می دهد.البته اگر شخص آقای صباغیان هم نماینده مجلس بود نمی توانست کاری بکند.
مشکل ما فراتر از جواد عسکری و … است.کجای دنیا کارگران را به خاطر اعتصاب دستگیر می کنند؟
ما نمی توانیم کارگران زندانی را به حال خود رها کنیم زیرا آنها مثل 5000 کارگر دیگر فقط اعتصاب کردند و فرقی با بقیه ندارند.
به نظر من قضیه خصوصی سازی باید به سرانجامی برسد و مسئولین باید کوتاه آمده و آن را لغو کنند.

بافقی غریبه این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 7:23 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

آقای ابراهیمی خوب گفتی
کاش بافق به جای کسانیکه که فقط منافع خود را جستجو می کنند ، کاش بجای فریاد زنانی که داد بافقی خواهیشان هر فقط که منافع شان ومنافع قدرت طلبیشان ایجاد کند به هوا بلند میشود ودر هشت سال گذشته (در دورانی که 72 در صد را بردند وبخاطر منافع سیاسیشان دمی هم نزدند) کاش »این افراد دم دمی مزاج راهم نداشتیم ، کاش امثال «……یانها بافقی نبودند ، کاش ما هم در حوزه اردکان بودیم ونماینده ایی مثل تابش داشتیم
کاش میشد به گذشته وآینده مان قبطه نمی خوردیم
کاش
کاش

رضا خان این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 7:49 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام بر اقای ابراهیمی گل گفتی حالا روحانی عزیز اقای رضی بهابادی شده دایه دلسوز تر از مادر مردم هوشیار باشید به خدا قسم اتفاقاتی که برای دهستانی مرحوم افتاد و شهرستان را به رکود برد در حال تکراره ……..هوشیار باشید.

فاطمه برزگری این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 8:07 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

با سلام و ادب خدمت خوانندگان محترم :جناب آقای ابراهیمی مطلب شما را خواندم چه زیبا گفتی اشک در چشمانم جاری شد چه زیبا گفتی (تفرقه بی اناز و حکومت کن )ای برادران عزیز به هوش باشید گول نخورید : جناب آقای تشکری عزیز اگر خصومت شخصی دارید نباید مردم مظلوم بافق چوب شما را بخورند ؟ چرا کارگرها تحریک به اعتصاب می کنید !من یک خانم متاهل با چهار فرزند هستم شوهرم با رفت و آمدهای زیاد به سنگ آهن مشغول به کار شده حاظر نیست یک دقیقه محل کار را ترک کند اما ……….. من بسیار نگران آینده شوهرم هستم که نکند از کار اخراج بشود ؟ برادران محترم اعتصاب کننده سنگ آهن ؟ به فکر آینده زن و فرزندان خود باشید : از اداره محترم اطلاعات درخواست مظلومانه دارم تا با افراد تحریک کننده برخورد شود از فرماندار هم تقاضای دارم به هر طریقی شده افراد اختلاف انداز را به دستگاه مربوطه اطلاع دهند : خانم دل شکسته !!!!!!!!!!!!11

ندای بافق این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 8:32 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام اقای مثلا بی طرف
ساکت شو حالا دیگه کاش مدیریت حتی این سایت هم به یک لایق داده میشد نـــــ شما که میخوای ظاهرت رو بی طرف نشون بدی

ایران دوست این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 8:34 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

کاری به جواد عسکری ،یاراحمدی،دخیل عباس و … ندارم.
عسکری چنان وانمود می کند که در قضیه خصوصی سازی نقشی نداشته است.این خود دروغ است
حسن تشکری نیز ادعا می کند که نامه ای از آیت الله خامنه ای مبنی بر توقف صد در صدی خصوصی سازی وجود دارد ولی مسئولین آن را قایم کرده اند.البته معلوم بود ادعای اقای تشکری دروغ است.امروز نیز از سوی دفتر آیت الله خامنه ای وجود این نامه تکذیب شد.
http://www.tadbirbafq.com/index.php/siasi/809-2014-08-22-18-00-32
یعنی این نامه صادر نشده و صادر هم نخواهد شد
……………………………..
به نظر من تا زمانی که مردم خود را بازیچه ی باندها و جناحها قرار دهند و به سخنان آتشین مسئولینی چون دخیل عباس امید وار باشند وضعیت به همین صورت است.
عزیزان من مسجد جای عبادت است نه فعالیت سیاسی و دادخواهی -پس تا زمانی که انتظار داشته باشید در مساجد مشکلات شما حل شود،وضع به همین صورت است.
بزرگی چند هزار سال پیش گفت :
اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند.

محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 9:24 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

اقاى ابراهيمى عزيز مسئله سنگ اهن مسئله راحتى نيست كه بخواهيم ان را با يك طرفه قاضى رفتن حل كرد مسئله شركت مسئله خصومت شخصى نيست مسئله سالانه هزار ميليارد تومن پوله كه داره ازبافق خارج ميشه ومارا مثل كودكى كه با ادامس شيك گلوبند طلااز گردنش باز ميكنند مى باشه امروز نقش رسانه ها از منبرى هاى با تجربه شايد بيشتر باشد سعى كنيد با موشكافى مسائل سمت سوى خداپسندانه بگيرد نه سمت وسوى اصحاب ميزهاى چرمى پشت بلند، طورى نشود تا خدايى ناكرده نه دنيا داشته باشيد ونه اخرت ،با توجه به اينكه شما اشاره اى كرديد به زمان اقاى دهستانى مطمئن باشيد اكثر مردم ترجيح ميدن شهرشان خراب باشه ولى با عزت زندگى كنند نه با روشهاى ناثواب شهرشان اباد بشه

بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 9:58 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بافق فردای محترم خبرتکذیبیه منتسب به دفتررهبری درخصوص توقف خصوصی رانگذاشتید؟؟

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 10:02 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ما الان هم به بافق میبالیم ولی به سنگ آهنش نه به هوای جهنمی بافق

ملایی پور این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 11:04 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

در جواب فردی که خود را خانم برزگری و زنی دلشکسته معرفی کرده :
خانم محترم(البته اگر حقیقتا خانم باشی)مگر شما شاهد حضور زنان بافقی در کنار مردانشان در تجمعات حق خواهانه ی سنگ آهن نبودی؟
زنان بافقی در کنار مردان خود در این دادخواهی شرکت دارند و اگر قرار باشد فردی را اخراج یا دستگیر کنند باید کل جمعیت بافق را دستگیر نمایند.
تهدید و دستگیری چاره ساز نیست.
این اعتصات فقط یک لیدر دارد و آن هم بافق (ایران) است.این اعتراضات برای رسیدن به منافع ملی و سهم آیندگان از ثروتهای ملی است.
نکته : دوستان تکبیر گفتن برای عبادت و راز و نیاز با خداست،در هنگام تجمعات کارگری از شعارهایی مثل زنده باد بافق و ایران استفاده می کنند.

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 11:44 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

دلم میخواهد از این شهر پر از دورویی ونفاق فرار کنم پدران مازحمات زیادی در این معادن کشیدن بدون اینکه حتی درخواست خاصی داشته باشن همه ی این اعتصابات از بی لیاقتی کسانی هست که نمیتوانند مدیریت کنن واز زیاده خواهی بعضی از کارگران چرا نمیاید با بعضی از این کارگران بیسواد صحبت کنین ومسالمت آمیز مشکلاتشون رو بررسی کنین مگه شهرهای دیگه معدن دارن که پیشرفت کردن که همه ی مسایل شهر شده معدن معدن ومعدن دیگه داره حالم از این معادن بهم میخوره کاش زلزله میومد همش رو با خاک یکسان میکرد تاچندروزی یکبار شاهد تشنج در شهر نباشیم بسه دیگه به خدا همه ی مسیولین رو بویژه امام جمعه عزیز رو از دست خودتون رنجاندیدواقعا خجالت آوره ..اتحاد…اتحاد……واتحاد …..کلید حل تمام مشکلاته

ولی الله این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 12:47 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مگه مدیر عامل فعلی چه بلایی سرتون آورده که ردش میکنید.چرا عاقل !کند کاری که بازآرد پشیمانی.کلا توی شهرهای کوچک مثل بافق ودیگر جاها فرهنگ مردم به کوته نظری هست یعنی بافقی هیچوقت نمیتونه مسئول بافقیه همشهریه خودشو ببینه اگر هم بتونه کوتاه مدته وزود زیرپاشو خالی میکنه.

استاد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 1:00 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مشکل فقط یک چیز است وان هم این که سیاست با دیانت ادغام شده است.در زمان حکومت پهلوی که سیاست و دیانت از هم جدا بود هفت سال اول تاسیس سنگ اهن یعنی تا سال 57 شهرستان بافق در حال رشد و شکوفایی بسیار خوبی بود.به طوری که اکثر کله گنده های ان دوران . چه سیاسیون چه خواننده ها چه بازیگران ان وقت مرتب به بافق سفر می کردند.اما حالا اگر از کسی بپرسی بافق کجاست میگه نمیدونم.

رنحبر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 1:01 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اهمیت دانشگاه آزاد بافق به مراتب بیشتر از سنگ آهن است چون به فرهنگ ما وابسته است . چرا از آن غافل مانده ایم . دانشگاهی که دومین واحد در استان بود اکنون بدست چه کسی سپرده شده است . برای خودمان متاسفم .مسوول واحد بجای توسعه کمی و کیفی دانشگاه خود را زیر عبای روحانیت پنهان کرده و با ریا و تزویر و تبلیغات کذب آخرین نفسها را می کشد سنوات ریاست خود را رقم میزند و این واحد را که با خون دل و با تلاشهای شبانه روزی یک فرد بومی روز بروز در حال گسترش و توسعه بود به نابودی کشانده است .

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 1:39 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام دوستان من یک توصیه دارم وآن هم اتحاد است .بیایید تمام بافقی ها باهم اتحاد باشیم وبه نتیجه برسیم .کسانی هم که گفتند رضی فلان وبیسار .اون روحانی با اینکه بهابادی است نزدیک به چندماه است یک کار تحقیقاتی برای معادن بافق انجام داده ودیروز به دخیل داد که ببره تهرون و به مسولان کشوری نشون بده که اگر ببره

شهروند این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 1:41 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای ایران دوست تاوقتی خداهست نیازی نیست اهورا مزدای شما این سرزمین را حفظ کند…..!!!!!

همکار این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 1:51 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

من خیلی با نظرات و جناح بافق فردا همراه نیستم اما حقیقت اینست که نباید همه فدای اغراض و خصومتهای احتمالا شخصی دیگران بشوند.تا 2 ماه پیش میگفتند 15 در صد سهم بافق حالا میگویند مدیر.زهی خیال باطل که اگر مدیر برود بناست کسی بیاید که 2 روزه معدن را ببخشد به بافق و 15 درصد را احیا کند.هرکس بیاید محکوم به اطاعت از نظام و سیاستهای نظام است .چه عارف و متعهد و نماز شب خوان باشد چه نباشد.ازادی بازداشت شدگان حق است 15 در صد گرفتن حق است.اما خراب کردن مدیر بومی که خود اورده اید انهم در مقابل استاندار و حالا عزل او ناحق است .فرضاعسکری رفت چه کسی تعهد دادها گر من بیایم 15 درصدتان را میگیرم.حب الدنیا راس کل خطیئه دوستان ازکجا مطمئنید انهایی که میگویند عسکری برود برای خنک شدن دلشان این حرفها را نمیزنند؟

حسین این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 3:01 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

اقای ابراهیمی چند گرفتی که خبراعتصاب رامنتشرنکنی مگر کارشما اطلاع رسانی سالم نیست چرا جناحی عمل میکنی یادت هست چند هفته قبل از استاندار به خاطر نیامدن یگان ویژه تشکروسردار قبل را به چالش کشیدی ((به خاطر جناح بازی ))الان چرا ……….. شدی وحرفی از یگان ویژه نمی زنی اینها توبافق چه میکنند جز خوراک تبلیغاتی برای غرب ایا کار دیگری انجام میدهند

نیما این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 3:39 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
برادران و خواهران گرامی
شاید از نوشته ی من برنجید ولی در آینده پی به حرف های من خواهید برد.
بافق را همین معدن بیچاره کرد .
یک لوله کش تک شغله در بافق نیست .
یک گچ کا ر تک شغله در بافق نیست.
یک خیاطت تک شغله در بافق نیست .
یک راننده تک شغله در بافق نیست . و هزاران یک دیگر چرا که همه بوی پول را فقط از سنگ اهن می شنوند . به دانش اموز می گویی چرا درس نمی خوانی می گوید برای چه بخوانم معلم شوم با حقوق یک میلیون مهندس شوم با حقوق دو میلیون . می روم معدن مور می چینم با حقوق …
عشق همه شده کار در معدن . نتیجه اش
پول های باد آورده و خرید های کذایی که چوبش توی گوش طبقه ی پایین می خورد.
نتیجه اش گران شدن زمین ها چرا که صاحب زمین آن را قیمت می کند و کاری به کا ر قیمت گر ندارد چرا چون مشتری قیمت بالا هست
نتیجه اش بی توجهی والدین به فرزندان و هزاران نتیجه دیگر

امیر این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 3:49 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خداوند هیچ خانه ای را بی بزرگتر نکند.کس نخاردپشت من جز ناخن انگشت من.

کارگر معدن این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 5:32 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

عده ای عقوده رفتن عسکری رادارند ولی مردم بدانید که بزرگترین دلسوز همین عسکری است دوباره انگشت افسوس به دهان نگیریدوفقط منصفانه تصمیم بگیرید

    کارگر2 این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 1 شهریور 1393 - 7:13 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    دلسوز نیست ولی رفتن یا ماندنش دردی را دوا نمی کند
    او برود یکی دیگر می آید
    تفاوتی بین عسکری-تشکری -یار احمدی … نیست

منصور ح این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 2 شهریور 1393 - 12:30 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

در جواب اقای رنجبر باید بگویم اقای دکتر لازمی سومین ریس دانشگاه هستند که اینجانب کار میکنم وباید بگویم مدیریت ایشان از سه ریس قبلی به مراتب بهتر بوده و دکتر لازمی 20 سال است که ساکن بافق میباشند وشما حق ندارید ندانسته نظری خلاف واقع بدهید و ایشان از خیلی از بومیها دلسوز تر هستند

حسني این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 3 شهریور 1393 - 7:15 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بندر خشك به وسيله دخيل تر هم نميشه دل خوش مداريد

فلانی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 6 شهریور 1393 - 2:14 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

با نظر نیما کاملا موافقم آخه یه گچکار اومد خونه ما را سفیدکاری کنه وسط کار گفت سنگ آهن استخدام شدم می خوام برم . مکافاتی شد که نگو !
ضمنا مگر دانشگاه پیام نور از یه خونه شروع نشد؟ شما تو بافق فقط آدرس دانشگاه آزاد را بلدید؟ پیام نور هم متعلق به همین شهر است منتهی این ابتدای شهره و آن یکی ، انتهای شهر .

ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 11 شهریور 1393 - 3:30 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

نظرات خواندم جالب بود . این ملت این هستند. دست هرکس که بهشون لگد بزند را می بوسند و میگن: دستش که نبود لگد زد پاش بود! خیلی مردم جالبی هستند و با مزه ماشاا.. همه شون حتی راجع به چیزهایی که هیچی نمی دونند هم نظر میدهند. فقط میدونم امثال دهستانی لیاقت اغلب این مردم نیست. اصفهانی ها که استثمار کردند بافق را و یکریال نم پس ندادند برای این مردم خدا هستند. اگر نظر خواهی کنید خواهید دید کسی که بیشترین ضربه زده را تقدیس می کنند. چند سالی بافق بوده ام و این قوم را میشناسم البته آدمهای فهمیده هم کم ندارد که گل سرسبدشان مسعود شریعتی است. اگر خواستید به حرف من برسید از ده نفر بافقی بپرسید آقایان نیک کار و احمدیه بیشتر خدمت کردند یا دهستانی! خواهید فهمید که نظر بنده درست است

علی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 11 شهریور 1393 - 3:36 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

نظرات خواندم جالب بود . این ملت این هستند. دست هرکس که بهشون لگد بزند را می بوسند و میگن: دستش که نبود لگد زد پاش بود! خیلی مردم جالبی هستند و با مزه ماشاا.. همه شون حتی راجع به چیزهایی که هیچی نمی دونند هم نظر میدهند. فقط میدونم امثال دهستانی لیاقت اغلب این مردم نیست. اصفهانی ها که استثمار کردند بافق را و یکریال نم پس ندادند برای این مردم خدا هستند. اگر نظر خواهی کنید خواهید دید کسی که بیشترین ضربه زده را تقدیس می کنند. چند سالی بافق بوده ام و این قوم را میشناسم البته آدمهای فهمیده هم کم ندارد که گل سرسبدشان مسعود شریعتی است. اگر خواستید به حرف من برسید از ده نفر بافقی بپرسید آقایان نیک کار و احمدیه بیشتر خدمت کردند یا دهستانی! خواهید فهمید که نظر بنده درست است

علی محمد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 11 شهریور 1393 - 3:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

تئوری توهم توطئه! اصفهانی ها که نژادشان را میدانید با یهودیان یکیست این را کتابهای تاریخی نوشته اند … رفتار هم همانست. تفرقه بیانداز را 30 سال است که انداخته اند. در هیچکدام از شهرستانهای یزد که اصفهان جاپایی ندارد کسی ضد یزدی نیست. از پیرمردهای 90 به بالای بافق بپرسید آیا قبل از بهره برداری سنگ آهن بافقیها با یزدیها ضد بوده اند؟ نتیجه این ضدیت به ضرر کیست؟ و به نفع کیست؟ آیا یک بافقی تا بحال ناسزا و انتقاد از اصفهان داشته است؟! اصفهانی که بافق را گاو شیرده خود قرار داده؟! و مبارکه را از پول همین مردم بافق و با ثروت حاصل از بافق مانند پاریس زیبا کرده است. چرا خودتان را از دامان مادرتان دور و غریبه می کنید تا هر بیگانه ای از گرده شما بهره ببرد؟! میدانم که نرود میخ آهنی در سنگ چون عوام هرچه که شنیده اند طوطی وار تکرار میکنند. اگر شما یزد بودید و بافق یزد بود مسلم که کمک میکردید به زیر مجموعه خودتان اما با دلسردی چون بجای تشکر خواهند گفت وظیفه استان بوده است حال آنکه اصفهان یک کوچهخ هم برای شما نساخته و به ثمن بخس سنگ خریده و همین ارزان خری هم را پرداخت نکرده یا بزور داده الان هم طلبتان که متعلق به دوران احمدیه است را اگر از فولاد مبارکه بگیرید بافقتان را با طلا سنگفرش خواهید کرد. اما هرکس که شما را چاپید ازش تشکر می کنید و هرکس که حامیتان بود دستش را چنگال میکشید باز چه گویم که از خود مایید و مردمی از این استانید. دشمن یزد دشمن شما هم هست این را فراموش نکنید

You cannot copy content of this page