اکران فیلم هالیوودی سریع و خشن ۸ درجاده بافق
همه بافقیها خوب میدانند که فاصله بافق یزد از نظر جابجایی فیزیکی ۱۱۰ کیلومتر است از نظر زمانی باسرعت مجاز ۶۶ دقیقه و در این مدت زمان به اندازه یک فیلم سینمایی اتفاقات عدیده و جالبی رخ می دهد.
فیلم آغاز شد. درچند دقیقه نخست فقط سکانسهای تکراری از صحبتهای همیشگی بود.
اولین سکانس اکشن پرایدی سفید رنگ با سه سرنشین جوان بیش از حد خوشحال اتفاق افتاد که در نوع خودش بی نظیر بود. از جاده فرعی وارد جاده اصلی شد و در کسری از ثانیه ماشین به دور خودش در راستای محوری عمودی چرخش نیم دایره ای زد و پس از کمی مکث دور زد و رقص کنان به مسیرش ادامه داد.
من و رفیقم که در همین سکانس اکشن اول برق از چشمانمون پرید و وایی از دهانمان، و همچنان متحیر…
زمانی فیلم سپری میشد و کسالت و خواب میخواست بر ما چیره شود که در ۳۵ کیلومتری مانده به بافق صحنه های هیجانی شروع شد اما این بار توسط تریلرها!
صحنه را اینگون به تصویر میکشم.
سرعت تریلر بیش از ۱۲۰ کیلوتر در ساعت ( سرعت مجاز در روز ۹۰).
از تریلرجلویی با طول بیش از ده متر در طول مدت چند ثانیه ای سبقت گرفت در حالیکه پژو ۴۰۵ نیز باهمین سرعت از مقابل در حال نزدیک شدن به آنها بود. در اینجا بود که تریلر در حال سبقت از سوخت مخصوص خود استفاده کرد و با سرعتی عجیب سبقت را تمام و البته در حالیکه فقط روی دوتا چرخ بود.
رنگ رخسار مسافرین پژویی دیدنی بود، به رنگ گچ یزدی .
من که حال کردم.
البته در همین حین راننده ما هم با قوه ای که در پایش بود بر روی پدال ترمز کوبید و سرعتمان کم شد ام نتوانستیم حرکت آکروباتیکی ایجاد کنیم.
پس از آن تصمیم جمع براین شد که ماجرا را کمی پلیسی کنیم لذا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتیم و گزارش اولیه دادیم.
تعقیب و گریز از طرف ما شروع شده بود. شماره پلاکی نداشتیم که گزارش کنیم.
سبقتهای عجیب اما اکشن تریلر ادامه داشت. چندین کامیون باربری، تریلر، سواری شخصی را به هیجان آورد و خواب را از چسمانشان ربود.
ما نیز خواسته یا ناخواسته وارد بازی پیچیده ای شده بودیم.
تماس دوم با پلیس ۱۱۰ برقرارشد و بالاخره موفق شدیم در میدان غدیر به تریلر مورد. نظر برسیم و شماره پلاک را گزارش کنیم.
۱۲ ساعت گذشت و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و جویای احوال راننده شدم تا ببینم کی می توانیم باز از هنرنمایی اش بهره ببریم. اما به نتیجه خاصی نرسیدم. حس ششم پوآرویی من گل کرده بود. ۲۴ ساعت گذشت و برای دفعه سوم به پلیس ۱۱۰ زنگ زدم دقیقا همان ساعت مشابه روز قبل. پس از گذشت چند دقیقه ای بالاخره موفق شدم کد خبری را پیدا کنم و بهم گفتند که به پلیس راه زنگ بزنم. پس به پلیس راه بافق زنگ زدم اما پلیس اعلام کرد که روز قبل هیچ گزارشی اینجا ثبت نشده! مجدد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و ماجرا را گفتم و آنها اظهار کردند که در گزارش آمده که پلیس راه، واحد گشت خود را فرستاده است و به مورد خاصی دست نیافته اند، پس خوشحال از اینکه مجرم به دام نیافتاده گوشی را قطع کردم و منتظر هستم که قسمت هشتم آن را با حداقل چندین حادثه اکشن دیگر ببینم.
شنیده ام که فرماندار عزیز هر روز در این جاده تردد دارد و لذا پیشنهادمیکنم که وی این فیلم هالیوودی را از دست ندهد مخصوصا سه شنبه ها که بلیط آن نیز نیم بهاست.
پیشنهاد دوم هم این است که پلیس راه کل کشور می تواند کل درآمد حاصل از جریمه کل کشور را در طول سال فقط از این جاده تامین اعتبار و به خزانه دولت واریز نماید!
در پایان لازم است که از همکاری صمیمانه پلیس ۱۱۰ و همچنین عدم …. پلیس راه بافق کمال تشکر را داشته باشم!
(به جای نقطه چین نمیدونستم چی بنویسم!
محبوبه رنجبر بافقی
عمده کمبود فرهنگ رانندگی ما ایرانیها که جز با ترس وتهدیدبنانیست براه راست هدایت شویم ،کم کاری وبی اقتداری آقایان انتطامیونست .بنده صراحتا از فرمانده راهنمایی رانندگی بافق شنیدم که در خصوص جلوگیری ازورودکامیونها به خیابان (در حد کوچه )14معصوم فرمودند حریفشان نیستیم .با این اوصاف باید….