اصل۴۴ در بافق در حال ذبح شدن است!

دسته: مقالات
۴ دیدگاه
جمعه - 1 اسفند 1393

image_96552-168x300

باوجود اینترنت یافتن تاریخچه و بررسی نحوه خصوصی سازی در ایران  به سادگی امکان پذیر است.

در شهرستان بافق هم همین گونه است. زمزمه های واگذاری سنگ آهن بافق و سپس عرضه آن در فرابورس ایران اردیبهشت ۹۳ و در نهایت فروس آن به فولاد خوزستان بابت رد دیون دولت باعث شد که بزرگترین اعتراضات کارگری از نظر زمان و تعداد بصورت کاملا آرام شکل بگیرد و در وصف اهمیت آن همین قدر بس که وزیر کار به بافق آمد و گفت «اعتصابات که ۳۹ روز طول کشید اگر ۳۳۹ روز هم طول می کشید، ما حرمت کارگر را حفظ می کردیم و نمی گذاشتیم اتفاقاتی که در اعتصابات و اعتراضات قبلی، نظیر اردیبهشت ۹۰ روی داد، صورت گیرد. ما نوکر کارگران هستیم و توی دنیا، کار دیگری هم بجز این خدمت رسانی نداریم. دراین اعتصابات، مدام پیگیری می کردیم که مبادا کسی به کسی “تو” بگوید.»

اما در این میان بیشتر صحبت از اصل ۴۴ قانون اساسی بود و مردم بافق هم بارها نشان داده اند که پایبند به اصل نظام و عاشق ولایت اند اما با این نحوه خصوصی سازی مخالف بودند چرا که هیچ زیرساختی در شهر آماده نبود و این کار صرفا جهت رد دیون دولت انجام می شد.  جالب اینجاست که بالاترین مقام قانون گذاری کشور آقای لاریجانی نیز در همایش اقتصاد مردمی و مقاومتی به آن اشاره کرد گفت “باید محور رشد ملی تولید داخلی کشور قرار بگیرد و بحث کارآفرینی نیز در این زمینه اهمیت دارد اولین مسئله در سیاست‌ها این است اگر بخواهیم تولیدمان جهشی در سطح ملی داشته باشد باید اقتصادمان مردمی شود. سیاست‌های اصل ۴۴ برای مردمی کردن اقتصاد است، اگر سیاست‌های اصل ۴۴ درست اجرا شود جلوی انحصارات گرفته شده و رقابت به وجود می‌آید که در نتیجه آن بهره وری بالا می‌رود.

سیاست های اصل ۴۴برای مردمی کردن اقتصاد است نه اینکه بخش های دولتی را به بخش های دیگر دولتی بابت رد دیون دولت واگذار کنیم و متأسفانه مانع از مردمی شدن واقعی اقتصاد شد.  اگر سیاست های اصل ۴۴ را درست اجرا کنیم باید جلوی انحصار گرفته شود و فضای رقابت در کشور ایجاد شود.

  یک مشکل اساسی اقتصاد ما این است که اقتصاد ما، اقتصادی نیست که مردم در آن حضور داشته باشند. تا رقابت نباشد، بهره وری بالا نمی رود.

شهید مدرس در این زمینه بسیار صحبت‌هایی دارد، معلوم است که آن زمان نیز چنین مشکلاتی وجود داشته است، همچنین ایشان می‌فرمایند که چرا ما باید مواد معدنی را از ایران صادر کنیم، چرا زنجیره تولید در داخل ایجاد نمی‌کنیم، چرا مواد را می‌فرستیم در حالی که خودمان آهن وارد می‌کنیم، باید در ایران زنجیره تولید وجود داشته باشد و چرا در مورد صنایع مهم روی پای خودمان نیستیم.

اما این همه ماجرا نیست.

کافی بود که تنها سرمایه گذار فولاد بافق که سه سال پیش با ورود برای سرمایه گذاری در تنها فولاد این شهر جان تازه ای به سرمایه گذاری و اجرای واقعی اصل  ۴۴ و در نتیجه محقق ساختن اقتصاد مقاومتی بخشیده بود بعنوان یکی از خریداران سنگ آهن در جلسه پاسخگویی کارگروه مطالبات کارگران و مردم ۱۹ دیماه مطرح شود. هرچند نبود زیرساختهایی از جمله آب، برق و زمین را برای او در این چند سال مشکلات عدیده ای را برایش ایجاد کرده و این سرمایه گذار توانسته بود تمامی آنها را حل کند، اما ضربه نهایی و کاری زمانی زده شد که مجوز ۵ تنی گندله وی به ۲٫۵ کاهش یافت آن هم فقط به بهانه پیشرفت کم آن.

بله همه سخنم با تمامی مسئولین این است.

تنها همین جا  سرمایه گذار خصوصی به معنا واقعی شروع به کار کرد و به دنبال نهادینه کردن اجرای اصل ۴۴ و اقتصاد مقاومتی در سطح سرمایه ای بالا و میلیاردی است اما همین را هم برنتافتند.

خیلی صریح بگویم. این موضوع ربطی به این دولت و آن دولت ندارد. این بحث، فرا دولتی است. افرادی هستند که منافعشان در خصوصی شدن سنگ آهن فقط به این شکل است. منافعشان در این است که کارخانه های جوار معدنی و فولاد که باعث افزایش ارزش افزوده میشود احداث نشود البته ناگفته پیداست که این ارزش افزوده برای مردم و دولت است نه برای این سودجویان.اگر بخواهم بحث را کمی بازتر کنم سود بیشتر برای سودجویان فقط در خام فروشی است آنهم با غیرواقعی نشان دادن درصدعیار آهن آن. پس از آن در گندله سازی و در نهایت فولاد. علت اینکه در فولاد سود واقعی این ضحاکان کم می شودفقط بخاطر شفافیت بیشتر در محصول است که خیلی نمیتوانند در کمیت آن دخالت کنند. درکل، نمیخواهم بگویم  که حرکت آنها در راستای مقابله علنی با سیاستهای کلی نظام در اقتصاد مقاومتی است و این را میگذارم به پای حماقتشان و نه عنادشان.

به هر حال با این رویه ای که برای تنها گندله خصوصی بافق و در نتیجه تنها فولاد خصوصی بافق در پیش گرفته شده باید چند روز دیگر شاهد ذبح شدن واقعی اصل ۴۴ و سرمایه گذاری در این شهر به معنای واقعی از سوی معاونین صنعت، معدن و تجارت باشیم چه اگاهانه باشد و چه نا آگاهانه!

چند سوال اساسی هم از این معاونین دارم؟

آیا برای صحبتهای چند روز پیش  ابویی سرمایه گذار فولاد پاسخی قانع کننده برای این مردم رنج دیده و صبور اما ولایی و میهن دوست دارید؟  آیا نباید دست کسی که به فکر ایجاد اشتغال در این سطح است را گرفت؟  اگر شما واقعا به دنبال اجرای اصل ۴۴ هستید که این فولاد و گندله بهترین و معقول ترین روش آن است بهتر نیست مشوق و انگیزه دهنده او باشید؟

 

به معاونین عزیز وازارتخانه صنعت و معدن پیشنهاد می کنم اگر ابی نمی اورند سبویی نشکنند و با برداشتن چوبهایی که لای چرخ بخش خصوصی در صنعت فولاد سازی در بافق گذاشته اند بگذارند چرخ اقتصاد مقاومتی خوب بچرخد.

رحمت الله شریعتی


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۷۶
برچسب ها:
دیدگاه ها
داود خ.ش.م این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 1 اسفند 1393 - 8:22 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بنده در 23 مرداد 1393 ، درباره ی سفر اقای ربیعی (وزیر کار) به بافق نظری نوشتم ، پیشنهاد می کنم آن را بخوانید :
گفته های وزیر کار ،شاید برای عده ای جذاب باشد ولی برای افرادی که با سوابق ایشان آشنایی دارند،چندان جذاب نیست.
پیشنهاد می کنم ابتدا ،سوابق ایشان را از سایت رجانیوز و در لینک زیر بخوانید :
(نکته : کاری به مسائل مربوط به انتخابات ۸۸ و همراهی آقای ربیعی با آقای موسوی نداشته باشید.زیرا اعتقاد دارم موسوی و روحانی مثل هم هستند و تفاوتی نمی کنند.از طرفی موسوی و روحانی با احمدی نژاد تفاوتی نمی کنند.پس بی خودی خودمان را اسیر این مسائل باند و باند بازی نکنیم که هیچ نفعی برای کشورمان و شهرمان ندارد.)
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=163892
۱-همانطور که در لینک سوابق آقای ربیعی از سایت رجانیوز مشاهده کردید،ایشان در وزارت اطلاعات مباحث مربوط به جنگ روانی را آموزش می داده است.پس شما با یک استاد جنگ روانی سر و کار دارید.فردی که می داند،چه بگوید و چگونه جمعیت را تهییج نماید.با استفاده از تهییج افراد و دادن وعده های مختلف حداقل برای چند ماه آنها را مشغول نماید.مثلا :
-من قول داده بودم به مردم زحمت کش بافق خدمت کنم و امروز آمده ام به قولم عمل کنم
-ظرف ۲۴ ماه این پروژه تمام می شود.
-من نوکر کارگران هستم
البته این وعده ها برای مردم ما چیز عجیبی نیست زیرا مدت مدیدی است که آنها را از زبان دولتمردان می شنوند.(احمدی نژاد : نفت را سر سفره های مردم می آورم)
۲-حسن روحانی پس از به روی کار آمدن،سیل عظیم کارگران معترض را در مقابلش می دید.کارگرانی که مدتهای طولانی حقوق در یافت نکرده بودند.بنابراین باید یک راهی برای مهار این افراد پیدا می کرد.تصمیم گرفت یک فرد امنیتی را برای اینکار برگزیند.نفس انتخاب آقای ربیعی که در زمینه ی وزارت کار،تخصصی ندارند،نشان می دهد که حضور ایشان برای مهار کارگران است نه رفع مشکلات آنها.زیرا اگر قرار بود در زمینه ی حل مشکلات کارگران اقدامی صورت گیرد،فردی متخصص برای این وزارت خانه استفاده می شد.
۳-با توجه به عمق فاجعه ی اقتصادی که در کشور ما وجود دارد و به زودی سیر صعودش فزونی می یابد(به عنوان دانشجوی اقتصاد قادر به اثبات آن هستم)مشکلات کارگران به این زودی ها حل نخواهد شد.افرادی با تکیه بر گزارشات صندوق بین المللی پول،ثبات در اقتصاد ایران را نتیجه می گیرند.کسانی که به اقتصاد امروز دنیا آگاهی دارند،از ماهیت و اهداف استعماری این صند وق آگاه اند و نیازی به توضیح نیست.
۴-جمله ی زیر را چگونه تفسیر می کنید :
بیشتر از ۱۵ درصدی که شما می خواهید به این شهر و مردم این شهر کمک کنم.
افرادی که در آن جمع حاضر بودند،به جای صلوات فرستادن و فریب جنگ روانی وزیر را خوردند می گفتند : فعلا شما در گام اول خصوصی سازی را لغو کن و بعدا بشتر کمک کن.
جمله ی وزیر بر اساس معیاری که وزیر می تواند در ذهنش داشته باشد هزار معنی مختلف دارد و قسمش هم درست است.ساده بخواهم بگویم : ایشان توریه کرده اند-معانی فقهی توریه را خود مطالعه کنید.
۵-جدای از بحثهای اقتصادی گاوکشتن برای وزیر بسیار جالب بود و این عمق چاپلوسی نهادینه شده در بافق را عیان می کند.
۶-بارها گفته شده است ولی باز هم تکرار می کنم،مشکلات مردم بافق جدای از مردم سایر شهرهای ایران حل نخواهد شد.این یک حقیقت محض است و هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند.به ایران بیندیشیم.ایران
http://www.bafghfarda.com/?p=46739#comment-38310

جوان بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 2 اسفند 1393 - 10:11 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

ذبح که خوبه داره حروم میشه

جالب این نظر توسط مدیر ارسال شده است. شنبه 2 اسفند 1393 - 4:43 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بایذ جلوشون گرفته شود

محسن این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 7 اسفند 1393 - 3:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

کی دیگه موقع عملی شدن است بیایید از حرف زدن دست برداریم

You cannot copy content of this page