چهارشنبه سوری
واژه سوری پارسی (سوریک پهلوی) به معنی سرخ رنگ و جشنی است که به افروختن آتش سرخ مربوط می گردد . چهارشنبه سوری جشن بود، شادی بود و مهر و محبت . نه چونان امروزه که مردمان ترقه و ایجاد صداهای نابهنجار را با شادی اشتباه گرفته فلسه چهارشنبه سوری را از یادها برده اند . چهارشنبه سوری که در پایان سال برگزار می گردد کنایه ای است از پیشکش ها و نذورات برای درگذشتگان و شادی روان آنانکه در سال جدید کنار ما نیستند . در گذشته مردم ما چهارشنبه آخر سال را به گورستانها می رفتند ، برای درگذشتگانشان نذری می دادند و با آغاز شب و پیدایش تاریکی، روی پشت بامها آتش می افروختند برای آرامش درگذشتگان تا بدانند در دنیای خاکی فراموش نشده اند و نمی شوند . این رسم امروزه نیز بین مسلمانان ایران وجود دارد غیر از این است که بر مزار عزیزانمان شمع و چراغ روشن می کنیم و خیرات می دهیم و عقیده داریم مردگان چشم به راه هستند . چهارشنبه سوری همان خیرات برای درگذشتکان در روزهای آخر سال است .
آتش نشانه پاکی است نیاکان ما آن را روشن می کردند و تا صبح مراقب بودند خاموش نشود مانند امروزی ها هیچگاه از روی آتش نمی پریدند. این رسم پرش از روی آتش بعدها و بر اثر گذر زمان در فرهنگ ما جا پیدا کرده است . نیاکان ما در چهارشنبه آخر سال، آجیل مشکل گشا فراهم می آوردند . هر کس گرفتاری داشت در این روز آجیل هفت مغز می خرید و به عنوان نذری بین دیگران پخش می کرد . این هفت مغز عبارت بودند از پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، برگه هلو، انجیر و خرما .
یکی دیگر از سنت هایی که در چهارشنبه سوری اجرا می گردید ، فال کوزه بود به امید آگاه شدن از سرنوشت آینده . این سنت با شعر خواندن و فال زدن همراه بود . این کار بیشتر برای سرگرمی و با هم بودن انجام می گرفته است . دختری کوزه خالی را در جشن می چرخاند و هر کس چیزی در آن می انداخت . کوزه را به خانه ای می بردند که درخت مورد داشته باشد . پارچه سبزی روی کوزه می انداختند و دختری دست درون کوزه می برد و هر بار چیزی بیرون می آورد . هر کس که آن چیز را درون کوزه انداخته بود، آهنگ و شعر خود را بلند می خواند .
از جمله کارهای دیگری که در جشن چهارشنبه سوری انجام می گرفت ، پخت آش رشته بود .کسی که نذر داشت دیگران را برای پخت دعوت می کرد . هر کسی موادی از آش را می آورد و به هم کمک می کردند و بعد آش را بین مردم حاضر در جشن قسمت می نمودند .
رسم دیگری بود به نام شال اندازی، پسربچه ها جعبه های کوچکی درست می کردند آنها را به ریسمانی می بستند و به پشت بام خانه ها می رفتند و جعبه ها را از سوراخ بام یا پنجره ، داخل خانه می فرستادند . کسانی که در خانه بودند ، شیرینی یا خشکبار درون آن می گذاشتند .
امروزه آیین قاشق زنی در تهران اجرا می گردد . جوانانی خود را در چادر زنانه پنهان می کنند پیاله و بادیه در دست می گیرند ، به در خانه ها می روند و نذورات آنها را در این روز جمع می کنند . مردم ما با آغاز جشن چهارشنبه سوری ، حلوا و سورک می پختند و به مزار درگذشتگان می رفتند . روشن نمودن آتش در نظر نیاکان ما تنها آرامش روان بود . آنها هیچگاه از روی آتش نمی پریدند یا وسایل خطرناک را به نام برگزاری این جشن به جان مردم نمی انداختند . جشن چهارشنبه سوری دلیلی بود برای نزدیکی مردم و شادی و نشاط آنها . آنچه باعث ماندگاری این جشن تا به امروز شده ، بزرگداشتن مهر و دوستی است و آنکه بدانیم در پس هر جشن و شادی ، غم و مرگ هست این دو را در کنار هم باور داریم .
شوربختانه امروزه مردم ما با ناآگاهی از فلسفه جشن چهارشنبه سوری عکس آن رفتار می کنند و به جای شادی ، ناراحتی و غم را نثار هموطنانشان می کنند . چهارشنبه سوری جشن پریدن از روی آتش نیست بلکه درک پاکی آتش است و به یاد مرگ بودن . اگر به گناه آلوده شویم در آتش نادانی خویش خواهیم سوخت .
شاد باشید
عالیه نقیب الذاکرین بافقی(مهرگان)
بسیارزیبابوددرودبرشما که دربازنمودن سنتهای اصیل ایرانی تلاش می کنید