تذکره شعرای معاصر بافق (۱۳)
شاهی – طاهره
طاهره شاهی فرزند یوسف از شعرای معاصربه سال ۱۳۶۱خورشیدی در بافق متولد شد. دیپلم را از مرکز پیش دانشگاهی فروغ دانش بافق گرفت. سرودن شعر را از سال اول دبیرستان شروع کرد و بیشتر در قالب شعر نو می سراید.عضو انجمن شعروحشی بافقی وانجمن شاعران استان یزد بوده و در بیشتر شب شعرها شرکت نموده است .از اوست:
«پنجره»
پنجره ای روبه تو وا می کنم
در دل شب ترا صدا می کنم
نگاه من غرق تمنای تو
شب همه شب ترا دعا می کنم
عزیز من به یاد تو زنده ام
بدان ز عشق تو چه ها می کنم
بدان همیشه منتظر، به یادت
دل ز غم و غصه جدا می کنم
پنجره ای رو به تو خواهم گشود
دل سوی عشق تو رها می کنم
«جدل سنگ وسگان»
مادر م می گوید
قصه ای از دیروز
قصه ای از امروز
قصه جور زمان، قصه رنج نهان
قصه بازی با توپ وتفنگ
قصه کودک ویک توشه سنگ
مادرم می گوید
پای یک بقعه نور
قطعه ای پر خون است
ز شقایق مستور
گونه ای گلگون است
فارغ از هر شادی ساکنانش بیزار
خسته از جور زمان
ما منی نیست در این خانه دگر
سر پناه مردم، زیر این سقف کبود
چادری پر چاک است
هیچ کس دم نزند
اقویا خامو شند
و فقیران از ترس
همه لب ها بسته
چشم ها غرق تماشای خزان جدل سنگ وسگان
قطره اشکی که فسرده در چشم
چشم یک کودک خرد
تیغ پائیز زده چاک به آغوش بهار
همه جا پر شده از قصه پیکار یلان
و بشر می بیند، می شنود
و نمی گو ید هیچ
چشم این جمعیت پر غصه
به افق هایی دور
به امید یار است
و خدا با آنان
ظفر اندک اندک می رسد از ره دور
و خزان مغرور، می نشیند لب گور
و دو باره آنجا می شود خانه نور
می شود حوض بلور
می شود دشت غرور.
سید محمد میرسلیمانی بافقی
با آرزوی موفقیت برای این شاعر عزیز